6 550
Подписчики
-824 часа
-577 дней
-21330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
ما که صبح تا شب زبونمون به نیت ناله و شکوه کلمات و اصوات رو کنار هم میچینه؛ بد نیست اگر گاهی آخر شبها، کلمات رو جوری بچینیم که بوی شکرگزاری، بوی سپاسگزاری و بوی قدردانی ازش به مشام برسه. لااقل برای تنوع.
دلم خنکی میخواد. یه عالمه خنکی. خنکیای که این قلب ملتهب رو آروم و قرار ببخشه. و یه قهوه دمی. و نمنم بارون. و قدم زدن. همین واقعا. نه بیشتر.
بازیِ زندگیه دیگه. رنج اجتنابناپذیره و میرسی گاهاً اونجا که مفهوم "رنج" با یه شکل و شمایل جدید پدیدار میشه و تو رو مجبور به پذیرش و تحملکردن خودش میکنه. نه خیلی سخته، نه خیلی ساده. خلاصه قابل دستوپنجهنرمکردنه.
شرایط زمانی پیچیده میشه که عزیزی که عزیزه برات، عزیزی که خم اَبروش زانوهات رو خم میکنه، عزیزی که چین پیشونیش روزگارت رو چروک میکنه، رنج کشیدنت رو میبینه و رنج کشیدنت غبار غم مینشونه رو دلش، اونوقته که خون آدمی خشک میشه.
آشکارا تلاش بر دستوپا کردن خوشیها و نادیده گرفتن ناخوشیها میکنم. دلم آنچنان توانی میخواست، که بتونم قیچیبهدست، تاربهتار قلعوقمع کنم تمام این نخهای ارتباطیم رو با آدمها و شرایطها و موقعیتها. دلم در تکاپو برای چشیدن طعم بیاتصالیه انگار.
آدمیزاد اگر پا تند نکنه سمت ازبین بردن سیاهیهای درونش، سیاهیها میبلعنش.
کارهایی رو انجام بده و گلاویز چیزهایی بشو، که احساسپوچیکردن رو ازت دور کنن. ویرانکنندهست این حس. قشنگ دخل روح و روانت رو میآره.
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.