امیر احمد فتحی #آتش

From:Amir Ahmad Fathi 🔥 نام غزل : اشک شماره : ۳۶۸ درشعر   فراقت   به قلم   اشک نشاندیم از شوق وصالت  به قدم   اشک فشاندیم با دست   در شاه و  گدا   کاسه   تکاندند با  دست   به  ارباب  عطا  کاسه تکاندیم یاران   نظر خواه    چو  در  راه   بماندند باهم    همه  درراه  نظر خواه   تو ماندیم پابسته به کس پای ز درگاه کشیدند ما بسته به تو پای به درگاه کشاندیم یک بار نه   صدبار نه   بسیار  چه بسیار ای یار     نظرگاه   تو   ما دیده    پراندیم  باما   همه    در زمزمه    اذکار   بخواندند گاهی  همه در همهمه  احوال  بخواندیم دیدیم که  مستان به زبان جام  تو راندند مستانه چومستان به زبان جام تو راندیم جامی   زجنان  وقت  اذان  بود رساندند آن را   نه دهان   بر دلمان   زود رساندیم سر مست تودرباغ  بسی سیب  رها کرد آتش زده امیال  دل و دیده رهاندیم                 ۹ بیت ازاین غزل(اشک) ۱۴بیتی نشرشد به امیدروزی که پدیده شوم سرقت ادبی ازمجازی و حقیقی رخت بربندد ،با اینکه اشعار ناقابلم رابه نام حقیر ثبت کرده ام، بازافرادی ادعای مالکیت کرده اند. شعروآوا: امیر(احمد)فتحی #آتش شهریار ثانی ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣

س

حقیقت،دروغ دروغ با تن پوشهای فریب و خیال و.. در سمع تا بصر،فریبایی می کند،شاید زمانی وسیعتر دارد تا میراییش،اما مرگش مطلق وبلاشک است و رسوایی . حقیقت،عور میلرزد گاهی تامرگ،وزمانی بیشینه تا اثبات،هرگز نمی میرد،وبعد از اثبات،مدام تاج بر سر ،فاخر می ماند. متن امیر احمدفتحی # آتش آذربایجان

From:Amir Ahmad Fathi یارادان ثبت شده تقدیم اولونورسنه منی یارادان آللاهیم آی آللاهیم سنه سربسته دیم ایستیرسن کی سنه قصه دیم؟ یارادان یار نیه؟۲ یارادیبسان منی سن؟ جالادان صبریمی سن منی سن اولدوروسن غملری گوندریسن منی سن اولدوروسن سن گوزل یاره سلام۲ ای ائدنن قلبیمی بیمار سلام سیندیران اللره صدبار سلام تانری گونلوم داریخییر۲ واصیلم وصلیوه ای یار سلام بو گجه دارگلیر۲ یاره دیدار گلیر تازه بیمار گلیر سنون او درگیهوه بیر جانی زار گلیر السلام ای شه دیدار سلام۲ گوزلیم ،گوزلریم وصلیوه بیدار سلام اورییم هجریوه بیمار سلام دستماز آلدی تنیم ای تانری السلام ای شه دیدارسلام ۲ ✍ و 🗣: امیر احمد فتحی (آتش آذربایجان) شهریارثانی ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣

دعا خدایا مارا از شر آنان که بی محابا و بی هیچ پشتوانه ای از فکر مدام زبان در چرخش دارند مصون دار که اینان همیشه در مقام دستور خود را می بینند و بی هیچ استدلالی خود را مبری از گناه میدانند،وچون زمان پاسخ فرا رسد چاره ای جز سکوت و قائم شدن در پشت بزرگان را ندارند.... آمین یا رب العالمین🙏 امیر احمد فتحی # آتش نویسنده و شاعر معاصر

From:Amir Ahmad Fathi 🔥 نام غزل : اشک شماره : ۳۶۸ درشعر   فراقت   به قلم   اشک نشاندیم از شوق وصالت  به قدم   اشک فشاندیم با دست   در شاه و  گدا   کاسه   تکاندند با  دست   به  ارباب  عطا  کاسه تکاندیم یاران   نظر خواه    چو  در  راه   بماندند باهم    همه  درراه  نظر خواه   تو ماندیم پابسته به کس پای ز درگاه کشیدند ما بسته به تو پای به درگاه کشاندیم یک بار نه   صدبار نه   بسیار  چه بسیار ای یار     نظرگاه   تو   ما دیده    پراندیم  باما   همه    در زمزمه    اذکار   بخواندند گاهی  همه در همهمه  احوال  بخواندیم دیدیم که  مستان به زبان جام  تو راندند مستانه چومستان به زبان جام تو راندیم جامی   زجنان  وقت  اذان  بود رساندند آن را   نه دهان   بر دلمان   زود رساندیم سر مست تو  در باغ  بسی سیب  رها کرد آتش زده   امیال   دل و دیده   رهاندیم                   ۹ بیت ازاین غزل(اشک) ۱۴بیتی نشرشد به امیدروزی که پدیده شوم سرقت ادبی ازمجازی و حقیقی رخت بربندد ،با اینکه اشعار ناقابلم رابه نام حقیر ثبت کرده ام، بازافرادی ادعای مالکیت کرده اند. امیر(احمد)فتحی #آتش شهریار ثانی ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣

زمانی  می شود که دیگر زمانی نیست عمر  را فرمانی  در  .... ✍#امیر(احمد)فتحی     (آتش) 🎙#روشنک