1 336
Подписчики
Нет данных24 часа
-77 дней
-7830 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
دفتری که یادگاری هایت را ثبت میکرد در گوشهای از اتاقم
خاک میخورد، علاقه ای به خواندن و مرور کردنشان ندارم،
وارد دنیایی پر از غم و انتظار میشوم اما من آدمش نبودم
آدمِ غمگین بودن، آدمِ به انتظار نشستن برای کسی که شاید یک روزی از در تو بیاید و تمام غصه ها به پایان برسد، یاد خاطراتمان به روحم نور میبخشید اما اکنون قلبم را سیاه و افسرده میکند، نزدیک است روزی که متوجه بزرگترین باخت زندگیات میشوی، اما برای من خیلی دیر است آن روز تمام در ها بسته میشود سخن ها به پایان میرسد، لبخند ها محو میشوند و در آخر خورشید غروب میکند.
-برایِ ناجیه گمشده