انقلابی که به آن مشغولم
زن زندگی آزادی اگه پیشنهاد کتابی رو داشتن میتونین به ایدی زیر پیام بدین @abasi_h1917
Больше345
Подписчики
-124 часа
-17 дней
-130 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from Hassan Maarfi Pour حسن معارفی پور
دلیل شرکت وسیع مردم آلمان در تظاهرات آنتی راسیستی علیه نشست پٌتسدام چیست؟
اکثریت مردمی که در مقابل کشتار مردم فلسطین نه تنها سکوت کردند، بلکه به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این کشتار نژادپرستانه و نسلکشی دفاع کرده و میکنند، چطور به یک باره بیدار شدند و به مبارزان "آنتیفاشیست" تبدیل شدند؟ مردم آلمان همین چند ماه پیش توسط نمایندگان پارلمانیشان اکثرا به نسلکشی اسرائیل علیه فلسطینیان رای دادند، اما همین مردم بعد از توطئهی جریان فاشیستی حزب آلترناتیو برای آلمان و نشست پٌسدام که یادآور نشست نازیها در "وانزی" در نزدیکی برلین در 20 ژانویه سال 1942 بر برای "حل نهایی مسالهی یهود" است، به یکباره از نژادپرستانی خواهان نسلکشی مردم فلسطین به "آنتیفاشیست" تبدیل میشوند.
نشست ویلای وانزی در سال 1942، نشستی که بیشتر اعضای شرکت کننده در آن دارای مدرک دکترا بودند، نشستی بود برای پاکسازی تمام یهودیان و حذف فیزیکی آنان. این مدرک دکترا را به این خاطر مطرح کردم، که کودنهایی که فکر میکنند بین راسیسم و نداشتن تحصیلات آکادمیک یک رابطهی علی معلولی وجود دارد، بگویم عسل خوردید. در نشست نوامبر پتسدام نئونازیهای شبکهی فاشیستی ایدنتیتر (هویتطلبان) که خود را نمایندهی راست جدید میدانند، سران حزب آلترناتیو آلمان و حداقل یک نفر از اعضای حزب "دمکرات-مسیحی" به علاوهی اعضای سازمان جوانان حزب دمکرات-مسیحی که در واقع هیچ تفاوتی با نازیها ندارند و چند سرمایهدار شرکت کردند. این نشست هم در ویلایی در شهر پٌتسدام که نزدیک شهرک وانزی هست از لحاظ فرم و محتوا شباهت زیادی به هم دارند، هر دو کنفرانس در ویلا برگزار شدند، هر دو به دنبال حل مسالهی "بیگانگان" بودند. در هر دوی این کنفرانسها مسالهی پاکسازی انسانها هدف احزاب راست بوده و هست، با این تفاوت که حزب فاشیست آلترناتیو برای آلمان هنوز در قدرت نیست، که بتواند تمام خارجی ها را قتلعام کند، وگرنه بدون شک این کار را تاکنون کرده بود.
اما دلیل شرکت همین مردمی که به سرنوشت میلیونها فلسطینی نه تنها بی تفاوت اند، بلکه کشتار فاشیستی اسرائیل را توجیه میکنند و حتی از آن دفاع میکنند، در تظاهرات آنتیفاشیستی در آلمان واقعا چیست؟
اولین دلیل این است که راسیسم و نژادپرستی جریان اقتدارگرای فاشیستی همچون حزب آلترناتیو آلمان اگر بتواند لیبرالیسم واقعا موجود و مالتیکالچرالیسم پستمٌدرن و نئولیرال به ظاهر پروگرسیو را بتواند کنار بزند، زندگی اکثریت مطلق مردم آلمان را به شکلی از اشکال به خطر میاندازد، چون در آلمان فکر به جز کسانی که منفعت مستقیم در فاشیسزه کردن جامعه دارند، فکر نکنم کسی پیدا شود، که یک نیروی اقتدارگرای افراطی که روابط آزادانهی جنسی، همجنگسرایی و دوجنسگرایی او آزادی بیانش را لغو کند و دیکتاتوری مطلق بر او حاکم کند، دیکتاتوری فاشیستیایی که تصمیم برای او تصمیم بگیرد، با چه کسی رابطه داشته باشد یا نداشته باشد، چه بنوشد یا چه ننوشد، چه بگوید و یا چه نگوید ووو.
مسالهی دوم این است که ما در یک جامعهیی زندگی میکنیم که کمترین خانوادهی آلمانی پیدا میشود که یک فامیل، دوست و رفیق نزدیک خارجی نداشته باشند. درهم تنیدگی ملل در جامعهی اروپایی به حدی گسترش پیدا کرده است، که هیچ کس نمی تواند از "ملت""خالص" و زندگی در یک جامعهی "تکملیتی" و "یک کشور" "یک ملت" صحبت کند. همین مساله باعث شده است که حتی غیرسیاسیترین انسانها سیاسی شوند، چون همسر، بچه، پارتنر، اقوام و دوستان دور و نزدیک خود را در خطر میبینند. ظاهرا هانا آرنت و دلقکی مثل ژیژک در مورد بیواسطهبودن یا نبودن خشونت و دوری و نزدیکی آن حق داشتند. کسی که خشونت علیه همنوع خود در غزه را تبلیغ و توجیه میکند، ولی علیه نژادپرستی علیه قوم و خویشان خود است، او هیچ چیز از کارکرد حقیقی فاشیسم به عنوان چهرهی واقعی نظام سرمایهداری نفهمیده است. تظاهراتهای آنتی راسیستی در آلمان تظاهرات جناحهای لیبرال دولتی علیه بال فاشیستی دولت بورژوایی اند و یک میلیمتر به مبارزهی حقیقی آنتیفاشیستی از زاویهی انقلابی نه تنها کمکی نمیکنند، بلکه این توهم را دامن میزنند که سرمایهداری بدون فاشیسم میتواند وجود داشته باشد. سرمایهداری بدون فاشیسم میتواند وجود داشته باشد، اما فاشیسم همیشه در زهدان سرمایهداری بوده و هست، پس اگر بخواهیم خطر فاشیسم را یک بار برای همیشه از گرٌدهی بشر دور بیاندازیم، به جای مبارزه برای یک دولت لیبرالی مقتدر، لازم است که مبارزهی آنتیفاشیستی را به یک مبارزه با افق سوسیالیستی و انقلابی برای عبور از کلیت سرمایه پیوند بزنیم، قبل از این توسط فاشیسم و لیبرالیسمی که به مرور به طرف فاشیسم خواهد رفت، بلعیده شویم.
نابود باد سرمایهداری
مرگ بر فاشیسم
حسن معارفی پور
👍 2
Repost from حلقه تجریش
✏حماس: یک تحلیل تاریخی
▪گفتگو با طارق بقعونی
▪ترجمه سید سجاد هاشمی نژاد
📎متن گفتگوی دنیل دنویر با طارق بقعونی را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.🇵🇸🇵🇸
https://www.tajrishcircle.org/palestine8/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2024/01/حماس؛-یک-تحلیل-تاریخی.pdf
به یاد رزا لوکزامبورگ* و کارل لیبکنشت
…رهبری شکست خورد. اما رهبری می تواند و باید از نو توسط توده ها و از میان توده ها آفریده شود. توده ها عامل تعیین کننده هستند؛ آن ها صخره ای هستندکه پیروزی نهایی انقلاب می تواند بر آن بنا شود. توده ها این وظیفه را برعهده گرفتند. آنان این «شکست» را به بخشی از آن شکست های تاریخی تبدیل کردند که غرور و قدرت سوسیالیم بین المللی از آن ها سرچشمه می گیرد. و به همین دلیل است که این «شکست» بذر پیروزی آینده است.
«نظم در برلین حاکم است!»
شما غلامان حلقه به گوش! «نظم» شما بر شن بنا شده است. انقلاب «باردیگر خروشنده و غران بر خواهد خواست» و در برابر نگاه وحشت زده ی شما همراه با صدای شیپورها اعلام خواهد کرد:
بودم، هستم، خواهم بود.
*آخرین مقاله رزا لوکزامبورگ که یک روز قبل مرگش نوشت.
از مقاله «نظم در برلین حاکم است»
ترجمه ی حسن مرتضوی
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.