راتق

همه چی از یه خجالت شروع شد :)

گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما

خنده در تاریکی…

«شؤون صغيرة تمر بها أنت دون التفاتِ تساوي لديّ حياتي جميع حياتي ، حوادث قد لا تثير اهتمامك ، أعمّر منها قصور و أحيا عليها شهور و أغزل منها حكايا كثيرة وألف سماء وألف جزيرة شؤون صغيرة ...» چیزهای کوچکی که تو، بدونِ توجه از کنارشان می‌گذری، برای من، مساوی با زندگی من است، تمام زندگی‌ام! من از اتفاقاتی که ممکن است توجه تو را جلب نکند، کاخ‌ها می‌سازم و ماه‌ها آن‌ها را مرور می‌کنم و از آن‌ها افسانه‌های بسیاری می‌بافم و هزاران آسمان و هزاران جزیره پدید می‌آورم.. -نزار قبانی

+هیچوقت عاشق نشو، دنیات کوچیک میشه -اگه شدم چی؟ +هیچ وقت رهاش نکن، دنیا انقدر بزرگ میشه که دیگه نمیتونی پیداش کنی @rategh

میخوام برم سر ره بشینوم رفتن تو ره با چش ببینوم… @rategh

کاش پایانِ یکی از این روزها شب نباشد، تو باشی... لیلا مقربی @rategh

دریاى من آرام گیر از عکس رویش کام گیر مه در بغل کى آیدت؟ دل خوش چه بی‌جا کرده‌اى “علیرضا پناهیان“ @rategh

وقتی دریا عاشق ماه میشه :)

خوشبختی یعنی وسط دعای جوشن کبیر با یکی از اسم های خدا یادت بیفتن :) @rategh