cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

My Story's

به نام او🤍 و من، به حرمت بوسیدن دست هایت، همه‌ی وجودم را حرام‌ کرده‌ام🕊 وقتی او آمد🌾 ژانر: گی لاو، برت برت تیمر پارت گزاری: هرروز 01:00_03:00 بامداد🍧 اگه تلگرام اصلی ندارین اینجا پیام بدین: https://t.me/+UH_k-Dbij_p1r6oI

Больше
Рекламные посты
3 629
Подписчики
-824 часа
+597 дней
+70130 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

وقتی او آمد #چپتر229 _داری خودت تنهایی میخوری؟ تنهای تنها؟ دلت برای بچه‌ی خوشگلت که توی سوراخ ناز و گوگولیش فلفل ریختی نمی‌سوزه؟ چیجوری دلت میاد تنها تنها آلبالوهامو بخوری؟ آی آی...دردم بیشتر شد...واییی! نگاهش به کری بازی‌های او انداخت؛ هندزفری را توی گوشش گزاشت و بعد از برداشتن گوشی‌اش با تنظیم کردن ویبراتور، مشغول خوردن آلبالو‌ها شد. _هندزفری گزاشتی؟ نمیشنوی الان؟ من دارم میسوزم...آی آی...سوختم...خون اومد، واییی... چیکار کنم حالا؟...باید دنبال یه بابایی مهربون بگردم که حداقل وقتی اینهمه زیاد تنبیهم میکنه، نشینه خوراکیامو جلو چشمام بخوره و جواب نده...وایی درد میکنه!...واییی سوختم...وای..آخ! با ضربه‌ای که به ران پایش خورد، صاف نشست و جمله‌اش را نصفه رها کرد. _ساکت باش دیگه عه! صدا نشوم کاوه، وگرنه ظرفو برمیدارم و میرم تو حال! با چشمانی پر و لبهایی برگشته نگاهش کرد و سرپایین انداخت. _چشم بابایی! مرد کوچکتر با تعجب ابرو بالا انداخت و مشغول خوردن شد، انقدر سربه‌صلاح بودن در کاوه بعید بود و این کمی می‌ترساندش! _میگم که...؟ توجه نکرد تا همچنان فکر کند هندزفریِ توی گوشش روشن است، اما درجه ویبراتور را بالاتر برد. _بابا علیرضا؟....باباییِ کاوه...! با مکث سر بلند کرد و سوالی نگاهش کرد. _به کاوه از اون آلبالو خوشمزه‌ها نمیدی؟ چرخید و پاهایش را پایین تخت گزاشت که روتختی کثیف نشود و کمی آلبالو روی پای خود ریخت. کاوه با مکث نگاهی به پای او انداخت و لب گزید. _اجازه؟ سرتکان داد و دوباره گوشی‌اش را برداشت. _آره اجازه هست، برو پایین. وقتی علیرضا دوباره مشغول گوشی‌اش شد، پایین رفت و مشغول خوردن آلبالوها شد. اما حین خوردن زبانش را روی انگشتان تمیز علیرضا هم کشید و کم کم کف پایش را روی صورت خود حس کرد. _قرار بود فقط آلبالو بخوری بچه! سیلی آرامی با پا به صورتش زد و بسته‌ی پودر را برداشت. _از اونجایی که پسرم خیلی به پودر لباسشویی علاقه داره، تصمیم گرفتم کارای شست و شوش رو با پودر انجام بدم. سوالی سر کج کرد و نگاهی به او که مشغول حل کردن پودر در لیوان بود، انداخت. _پودر لباسشویی‌عه؟ ابرو بالا انداخت و لیوان را برداشت. _از بوش معلوم نیست؟ _میخوای اینجا بشوریم بابایی؟ اینجا که فرش کثیف میشه. بعد مطمعن شدن از حل شدن پودر ازجا بلند شد. _نه، بپوش بریم حموم. شوکه شدن کاوه را به وضوح حس کرد، چراکه میدانست بعد از دو سیلی‌ای که روی صورتش نشانده بود، توقع کتک خوردن را دارد و تمام شیطنت‌های حین تنبیه‌اش هم تقاضای کتک خوردن است، اما قصد داشت اینبار بدون هیچ تنبیه بدنی‌ای اورا تربیت کند، تا بداند سیاست‌هایش روی علیرضا اثر ندارد. _پاشو میگم؛ من برم تو حموم، نباشی وسط خونه لختت میکنم! با تردید از جا بلند شد و شلوار و شورت نصفه‌اش را بالا کشید. _چشم، میرم الان. اما تا لحظه‌ی خروج، چشمش به کمربند پایین تخت بود و دعا میکرد، علیرضا از آن توی حمام استفاده کند. black moon
Показать все...
the home

the home🫀 اینجا با بستنی یخی 🍧ازتون استقبال میشه🤝🏼

27👍 7
00:10
Видео недоступно
سوراخ باکره پسره رو توی آزمایشگاه جر میده
https://t.me/+TAqzuxr2DcA5OTk0
هلوی قلمبه ش رو چنگ میزنم و سیلی بهشمیزنم تا خوب قرمز بشه و به رنگ دلخواهم در بیاد _از همه زیردستام سکـ.ـسی تری.کو.ـن قلبمه ت داره التماس میکنه کیـ.ـرمو بکنم توش🔞 تفی روی سوراخ صورتی و تنگش میزنم و انگشتامو واردش میکنم کمرشو قوس میده که انگشتامو بیشتر داخلش فشار میدم و خشتکمو به کو.ـنش میمالم _واسه جر دادنت شـ.ـق درد گرفتم پسر سک.سی.اگه ازت راضی باشم که هیچ اگه نباشم باید زیر دکتر آزمایشگاه هم جر بخوری شلوارمو پایین میکشم و سر مردونگی مو به سوراخش فشار میدم و چندتا ضربه باهاش روی سوراخش میزنم با باز و بسته شدن سوراخش کلاهک آلتمو واردش میکنم و بعد چند ثانیه کل حجممو یکضرب....🍆👅 https://t.me/+TAqzuxr2DcA5OTk0 https://t.me/+TAqzuxr2DcA5OTk0 امیر شاهان مردی که به زیر دستش که یه پسره تجاوز میکنه و سعی میکنه براش رحم بزاره و...
Показать все...
10.04 KB
00:04
Видео недоступно
#مامی👠   #بیبی_بوی🍼   #لیتل_بوی👶🏻   #پارت_واقعی با #چکی که توی صورتم خورد، تعادلمو از دست دادمو روی زمین افتادم. + رفته بودی #پارتی چه #گحی بخوری اونجااا؟؟؟    هاااااان؟؟؟😡 - #مامی...ب..بخشیید..🥺 + خوشت میاد #هرز بپری؟؟ هوووم؟؟⁉ - غ..غلط ک..کردم ب..بخشید.😓 + ولت کردم که #هرز‌ شدی واسه #خودت، ولی #اشکال نداره من از #تربیت #توله هایی مث تو #لذت میبرم...🫦🔞 تا خواستم از جام بلند شم، #چشم‌بندی رو چشمام قرار گرفت و #دستام #بسته شد...⛓ لیتله بدون اجازه ی مامیش رفته پارتی ، و وقتی اخر شب مست میرسه خونه، مامیش میفهمه و ....⁉🤬 https://t.me/+4sxca3LbJL9iODg0 https://t.me/+4sxca3LbJL9iODg0
Показать все...
4.36 KB
00:02
Видео недоступно
پسری که مخفیانه پناه میبره به مردی مافیا تا از دست دختر بزرگترین قاچاقچی فرار کنه اما نمیدونه تمایلات اون مرد قراره گرایششو به بازی بگیره #گی_مافیایی🔞🔥 _لخت شو برو زیر میز _آقا لطفا ببخشید.. تکرار نمیشه لباسامو دراوردم و رفتم زیر میز که گفت: بچرخ جوری خودتو تنظیم کن کو*نت روبروی ک*یرم باشه. باید بخاطر کسری های لیست حسابرسی تنبیه بشی.‌..زود باش _آقا لطفا... تو کنفرانس همه هستن _اگه صدات در نیاد کسی نمیفهمه زیر میز داری گ*اییده میشی... https://t.me/+DUXaEotGdAliNDA0 https://t.me/+DUXaEotGdAliNDA0 پسری که گیر یه مافیای روانی میفته و به هر بهونه ای تنبیه میشه💦💦💦
Показать все...
animation.gif.mp40.33 KB
با فرو رفتن آلتِ کیا تو بهشتم‌ آه عمیقی کشیدم و زیرش به خودم لرزیدم که شوهره‌ سمانه از جلو سینه هامو تو دستش چلوند و نیشخندی به صورت سرخم‌ زد _امشب اونقدر میک*نمتون‌ که بفهمین‌ مرده‌ واقعی کیه بکش بیرون خودتو کیا با نفس نفس زود خودشو بیرون کشید که با آرامش پشتم اومد و خودشو باهام تنظیم کرد با فرو رفتن حجم کلف*تش‌ داخلم با درد آخی گفتم که با حرص اسپنک محکمی روم زد _خم شو توهم ببینمت.. کیا هم مثل من کنارم خم شد و حالت گرفت که با تحقیر دستی رو باسنش کشید _ببینم امشب سوراخ کدومتون‌ راضیم میکنه از این حجم تحقیر با فشار اومدم که بدون توجه بهم سراغ کیا رفت .. https://t.me/+yJDTRPVNHpliZmE0 https://t.me/+yJDTRPVNHpliZmE0 کیا و تینا زن و شوهری که برده ی مردی میشن و هر شب مجبورن ....💦🔥
Показать все...
⚠️🚫مثلث‌شیطان🚫⚠️ آه توله دلبرم خیلی تنگی مردو__نگیم داره له میشه اوففففففف دلم میخواد تا صبح زیرم ج_رت بدم دختر کوچولو🔞♨️⚠️ https://t.me/+uR1SqAXGT1phMzA0 https://t.me/+uR1SqAXGT1phMzA0
Показать все...
پستونك روى لب هاش كشيدم كه تند تند شروع به ميك زدنشون كرد👄🍼 اروم سوراخ خونيشو ماليدم بخاطر سكس خشنمون خون ريزى داشت و از صبح تا الان مجبور شده بودم چندبار لباسشو عوض كنم نوار بهداشتى براش گذاشتم كه خجالت زده بهم خيره شد _هيشس چيزى نيست پسر كوچولوى بابا فقط براى كثيف نشدن خودته🥺✨ شير كاكائو اوردم براش ممنوع بود ولى اينبار ميتونستم استثنا قائل بشم پستونكشو در اوردم كه يهو…..👅💦 https://t.me/+P7h8PVlBBUk1YWM0 https://t.me/+P7h8PVlBBUk1YWM0 ددى الفايى كه وقتى امگا كوچولوش خوابه مست ميكنه و سوراخ هلوى قلمبه ش رو پاره ميكنه و براى جبران بهش….🧸❤️‍🔥
Показать все...
00:03
Видео недоступно
⚠️🔞مثلث‌شیطان🔞⚠️ آرتور سرش رو نزدیک #س_ینه هام کرد و یهو کل #س_ینه چپم رو فرو کرد تو دهنش و شروع کرد با شدت خوردن ، بخاطر #گاز ها و #م_ک‌های دردناکش صدای #نا--له‌هام بلند شده بود آرسین محکم منو از پشت تو بغلش قفل کرده بود و نمیذاشت تکون بخورم ، از پشت داشت #گردنم رو میخورد و #م_ک میزد ♨️⛔️❌ با حس #مرد_ونگی کلفت شده آرسین تقلا کردم تا ولم کنن که کامل لختم کردن و روی #تخت خوابوندنم ⚠️🔞🚫 https://t.me/+uR1SqAXGT1phMzA0 https://t.me/+uR1SqAXGT1phMzA0
Показать все...
4.76 KB
Фото недоступно
امگاى ليتلى كه از يه الفاى پزشك حامله ميشه و يروز وقتى توى خونس ميفهمه كه خون ريزى داره و….🔞🩸 #خون ريزيم بند نميومد به ددى سياوش زنگ زدم كه سريع بهش گفتم بياد خونه وقتى برگشت ديدم دستش يه پلاستيكه #هق هق كنان رفتم سمتش كه منو توى بغلش گرفت _چيزى نيست پشمك كوچولوى من🧸🍼 از توى جيب كتش #پستونك مورد علاقه مو در اورد گذاشت روى لبهام كه سريع شروع به #مكيدنش كردم منو برد سمت تخت و وقتى دراز كشيدم پاهاى سفيد و بلوريمو بالا داد و #نواربهداشتى باز كرد و برام بستش و بعدش #پوشكمو اورد كه وقتى خواست برام ببنده كه جيغ بلندى كشيدم و….👅💦 https://t.me/+Ddt3w6s-SlRhNWU0 https://t.me/+Ddt3w6s-SlRhNWU0 ليتل بويى كه دديش براش پوشك و نوار بهداشتى ميذاره ولى بازم خون ريزى ميكنه وقتى ميبرتش دكتر ميفهمه كه…..😭💔
Показать все...
می خواستن منو به عنوان برده ی جنسی به عربستان بفرستن، مردی که قبلا نجاتم داده بود دوباره سر رسید ولی اینبار با شرطی که گذاشت...💦🔥 _لخت شو برو زیر میز _آقا لطفا ببخشید.. تکرار نمیشه لباسامو دراوردم و رفتم زیر میز که گفت: بچرخ جوری خودتو تنظیم کن کو*نت روبروی ک*یرم باشه. باید بخاطر کسری های لیست حسابرسی تنبیه بشی.‌..زود باش _آقا لطفا... تو کنفرانس همه هستن _اگه صدات در نیاد کسی نمیفهمه زیر میز داری گ*اییده میشی... https://t.me/+DUXaEotGdAliNDA0 https://t.me/+DUXaEotGdAliNDA0 پسری که مخفیانه پناه میبره به مردی مافیا تا از دست دختر بزرگترین قاچاقچی فرار کنه اما نمیدونه تمایلات اون مرد قراره گرایششو به بازی بگیره #گی🔥
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.