𝑨𝒑𝒐𝒄𝒂𝒍𝒚𝒑𝒔𝒆🩶
شـایـد اسـم ایـنـجـا پـنـاهـگـاه بـاشـه، امـا هـیـچ پـنـاهـی درونـش پـیـدا نـمـیشـه...! @mycinder خـاکسـتر؛ی
БольшеСтрана не указанаЯзык не указанКатегория не указана
201
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
-630 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
ᯏ #Dialogue
قبل از اینکه تهیونگ خنجرش رو بیرون بکشه، جونگکوک با دیدن اتاق کناری، به مچ دستش چنگ زد و با یک حرکت پر شتاب، هردو نفرشون رو به داخل بخش ویژه کشید.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 9
Фото недоступноПоказать в Telegram
ᯏ #Dialogue #photo
خط فک مردونه و موهای لختی که روی پیشونیش ریخته بود، بهقدری برای تهیونگ خیره کننده بود که احساس کرد پسر کوچکتر، از هر زمان دیگهای جذابتر شده!
از نگاه بقیه، اخمهای جونگکوک و چشمهای درندهش ترسناک بود، اما برای خلافکار چیزی جز گیرایی نداشت.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 9
ᯏ #Dialogue
اونها توی مکانی بمب خورده و شلوغ، با فاصله کمتر از پنج متر کنار همدیگه ایستاده بودن، بیخبر از اینکه تپش قلبهاشون باهمدیگه یکسان شده.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 6
Фото недоступноПоказать в Telegram
ᯏ #Dialogue #photo
جونگکوک و تهیونگ هردو قوانین مهم زندگیشون رو از یاد برده بودن، و قلبهاشون بهجای نفرت، با واژهی غریبی به اسم عشق پر شده بود.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 6
ᯏ #Dialogue
_...وقتی دستگیرش کردن، فهمیدم زندگی چقدر نسبت به آدمهای با وجدان بیرحمه.
_...وقتی برادرم جنازهش رو به خونه رسوند، فهمیدم زندگی نسبت به بچهها چقدر تاریک و بیرحمه!
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 5
Фото недоступноПоказать в Telegram
ᯏ #Dialogue #photo
_خیلی وقته کسی پا به اینجا نذاشته.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 5
ᯏ #Dialogue
_همگی، اینجا رو داشته باشین!
باورتون میشه توی اتاق پیداش کردم؟ داخل یه کیف نظامی.
_رئیست بهت نگفته اون اسباب بازی نیست و تا وقتی بلد نیستی باهاش کار کنی، بهش دست نزنی؟!
_اونها خطرناکن جکسون. بذارشون یه جای امن.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 3
Фото недоступноПоказать в Telegram
ᯏ #Dialogue #photo
_تو یه حرومزادهای!
_معمولا همکارهات زیاد این واژه رو برامون بهکار میبردن؛ ولی میدونی جئون؟ شنیدنش از لبهای تو خاصتره!
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 1
ᯏ #Dialogue
مردمکهای اون دو طوری روی هم میلغزید که هرآن امکان سقوط لبهاشون روی همدیگه وجود داشت.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
Фото недоступноПоказать в Telegram
ᯏ #Dialogue #photo
بوی بارون روی تنش و نگاه خمارش، بدجوری خلافکار رو شیفتهی خودش کرده بود. قلب جونگکوک از اون تنش راضی بود، اما ذهنش میگفت که به خودش بیاد.
⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅⑅
⌞ Apocalypse ⌟
❤ 2
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.