.Abalone m.

خبببب اینم تموم شد°^°\ خبب.. چی ببینم الان-

فاااکینگ قسمت اخر؟! خب،مهم نیست،ارزششو داشت•-• _ @Abalone_mushrooms _

ایول@---@ _ @Abalone_mushrooms _

عههههه عخی+-+ _ @Abalone_mushrooms _

خون گریه کردم°^^° _ @Abalone_mushrooms _

بغلπ^π\ _ @Abalone_mushrooms _

باشه نه خداوکیلی سکسیه•-• _ @Abalone_mushrooms _

الهیπ^π _ @Abalone_mushrooms _

~ @Abalone_mushrooms ~  🫧 #باسلوق  🫧 #باسلوق_پارت_شصتم ➿ ••••• انگشتمو توی لپش کردم جورجیا:ولم کن بچ💢 بهش تکیه دادم انوی:چطور پیش میره؟! جورجیا:باید مکانش مناسب باشه،به بودجه‌مون هم بخوره،و.. انوی:هومم..همینجا خوب نیست؟ _•روا•_ چشمامو نیمه باز کردم:مم.. کنارم خوابیده بود اروم اروم گونشو بوس میکردم چشمهاش هنوز بسته بودن:سیلی..هی..پاشو.. مکثی کردم و اهی کشیدم بین پاهاش نشستم و روی شونه هام گذاشتمشون شرتش رو دراوردم و زبونمو روی کصش کشیدم:مممم...مم.. یه صداهای ریزی میداد،ولی چشماشو باز نمیکرد با ولع مکش میزدم زبونمو روش حرکت میدادم به ارومی روی دیواره هاش رو لیسیدم:مم.. دستشو بین موهام کشید خیس شده بود سرمو بلند کردم روا:اه..بیدار ش-.. محکم موهامو چنگ زد و سرمو به کصش فشرد ناچارا خوردنشو ادامه دادم:مم..اومم-..ممم.. پاهاشو دور سرم قفل کرد و نوازشم کرد یه ساعت زودتر برای رسیدن به کارم بیدار شدم،پس فکر نکنم عیبی داشته باشه یکم طول بکشه.. ••••• با خستگی نگاهمو سمتش دادم نوازش کردنمو ادامه میداد سرمو بلند کردم زبونمو حس نمیکردم اخم ریزی کرد روا:ت..تورو جدت باید برم سرکار- شونه بالا انداخت و دوباره سرمو به کصش چسبوند:مم..ممم.. هیق.. خیلی ادم سگیه-.. ••• #ادامه_دارد 🫧~ ••• #ابالون 🍄~ _ @Abalone_mushrooms ~

_ #بیوگرافی_شخصیت_های_داستان_باسلوق اسم:جورجیا سن:نامعلوم نژاد:اجین پنگوئن جنسیت:مونث قد:166 _ @Abalone_mushrooms 🫧~