| دارالتـّجارة |

روضه سیـّدالشهـداء علیه‌السلام | آیـَت‌اللّه حـَق‌شِنـاس رِضْوان‌اللّه‌تَعالیٰ‌عَلِیه |

شما تـَه‌گودال‌رفتید من‌شدم‌بالانشین ! ازشما‌دارم‌آبرویی‌هم‌اگردارم حُسیـ ـن

هرچه‌که‌دارم‌نگیـری هرچه‌که‌دارم‌شُمایـی من‌به‌جُز ـعشق‌شماچیزی‌مگردارم‌حسیــ ـن؟

خانه‌‌بودم‌فاطمه‌سلام‌اللٌه‌علیها آورد تا اینجامرا هـر کجا مادر بفرمایند گذر دارم حُسیــ ـن . . .

بر لبــَ ـم شور شهـادتـ را ـعسل کن آخرش جانِ جُون‌ت نوکر خود را بغل کن آخرش

شبِ سوم مُحرم است یا شبِ آخر فاطمیــه . . . ؟

روزی رسان زندگی ما رُقیــه است ننشسته ایم ما به سرِ خوان هیچکس !

جانـَم به لشکرِ زینـَب کُبـریٰ سَــلام اللّه عَلیــها ـخونــَم بریــزه کـاش تا که بالا بمونه این پَرچمـ تـو زینـَبیــــه بـر پاشــه تَشیـیـع جنـازه مـَن هَمـ کُـلُّنـا عبـاسُـکِ یا زینَب

زينب عَلَيْـهِ‌آلاَفُ‌اَلتَّحِيَّـةِ‌وَاَلثَّنَـا در ميان خاندان پيامبر خدا صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله از چنان جايگاه بلنـد و مَنزلت والايى برخوردار است كه قلم را توانِ‌ بيان والايى‌ها ارجمندى‌ها و شكوهمندى‌هايش نيست. فقيه و مورّخ و مصلح بزرگ علّامه سيّد محسن امين عاملى‌شخصيت‌آن‌بانو را بدين‌سان ترسيم‌كرده‌است : زينب‌عليها‌السلام ازبافضيلت‌ترينِ‌‌زنان بوده و فضلش پُرآوازه‌تر از آن‌است كه‌يادگردد و روشن‌تر از آن است كه‌به‌نوشته‌آيد جلالت شأن منزلت والا قوّت استدلال برترى‌عقل،استوارى‌قلب،فصاحت زبان و بلاغت بيان از سخنرانـى‌هایش در كوفـه و شام كه گويى از زبان پدرش‌اميرمؤمنان عليه‌السلام ايراد میگرديد دانسته مى‌شود و نيز از احتجاجش بر يزيد و ابن زياد بدان گونه‌كه آن‌دو راخاموش‌ساخت تا آنجا كه‌به بدگويـى و ناسزاگفتن و مسخـره‌كردن و دشنـام‌دادن كه سلاح افـراد ناتوان از دليل‌آوردن است‌پناه بردند و از زينب كبری‌عليهاالسلام شگفت نيست كه‌اين گونه باشد ؛ چراكه‌اوشاخـه‌اى‌ازشاخـه‌هاى‌درخت‌پاك‌رسالت‌است

اللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج مَوْلاَنَا‌صَاحِبِ‌اَلزَّمَان بحق بحق بحق ولیة اللّه حضرتِ زینـب عَلَيْهِ‌آلاَفُ‌اَلتَّحِيَّةِ‌وَاَلثَّنَا