cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

「 𝐇𝐎𝐓 🔞 𝐍0𝐕𝐄𝐋 」

- اون به اندازه تمامِ بغض هایی که در گلو خفه کردم زیبا بود...!

Больше
Рекламные посты
5 015
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

پارت امروز
Показать все...
00:16
Видео недоступно
یزدان مرد سنگ دلی که به عشق اعتقادی نداره تا اینکه شب عروسی برادرش پسریو میبینه که....🔞🫂 #ممنوعه#گی🏳‍🌈#عاشقانه♨️ دست هامو اسیر #دستاش کردو و منو #سخت به خودش #فشار داد😑🥵 + چیکار می‌کنی #یزدان!؟ _ وقتی #آروم نمیگیری #مجبور میشم اینطور بهت بفهمونم،آروم باش تا ولت کنم!🤨😎 + تو خود #خواه ترین #آدم هستی که دیدم،ولمم کن!😫😬 پوزخندی زد و گفت _ تا الان #خودخواهی #منو ندیدی😏 سرشو #پایین آورد،دقیقا #شاه رگم رو مکید _ولی از این به بعد #قراره ببینی!😈🫣🔞 https://t.me/+iQCpgiKa5WM2MTc0
Показать все...
Insta.mp47.39 KB
Repost from N/a
محبوب ترین و پرطرفدار ترین رمانهای خارجی و ایرانی با ژانر 𝑩𝑫𝑺𝑴؛ 𝑳𝑮𝑩𝑻𝑸؛ 𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆𝑮𝒊𝒓𝒍🌸❤️‍🔥! https://t.me/+yEtOj5YhFxRiZmI0 https://t.me/+yEtOj5YhFxRiZmI0 🌙1 ظهر پاک🌙
Показать все...
💛✨💛✨💛✨ ✨💛✨💛✨ 💛✨💛✨ ✨💛✨ 💛✨ ✨ #عروسک_جنسی 🌕✨ #part124 انقدری توی فکر و خیال غرق شدم که حتی صدای اهنگ رو هم نمیشنیدم فکرم فقط و فقط مشغول یه چیز بود اونم کسی که جدیدا همه زندگیم شده بود کسی که شریک زندگیم بود اما هیچوقت زندگیمو باهاش شریک نشدم و توی مدت کوتاهی که باهاش زندگی کردم شب و روز فقط عذابش دادم... لعنت به من... به منی که عزیزترین فرد زندگیمو از خودم متنفر کردم و با دستای خودم به نابودی کشوندمش انقدری توی فکر و خیال بودم که متوجه رسیدنمون نشدم و با صدای سینا با تعجب از جا پریدم و گفتم: +چیشده؟؟ -هیچی داداش چرا میترسی؟؟ رسیدیم همین...گفتم صدات کنم که پیاده شی بدجور توی فکر بودی هرکی میدیدت فکر میکرد کشتیی چیزیی داشتیُ غرق شده... لبخند کج و کوله ای زدم و بدون اینکه حرفی بزنم در ماشینو باز کردمو پیاده شدم سینا هم پیاده شد و ریموت رو زد نگاهی به دور و اطرافم انداختم... اینجارو خوب میشناختم همدم تنهاییای من توی تموم مشکلات زندگیم فقط و فقط همینجا بود... بام تهران... حتی اسمشم بهم ارامش میداد جایی که همه ی دردای منو شنید و همه ی اشکای منو دید اما هیچوقت به کسی نگفت و هیچوقت رازهامو فاش نکرد... اره اینجا جایی بود که من عاشقش بودم به رو به روم زل زده بودم و این حرفا از توی فکرم عبور میکرد که سینا بازم صدام زد و به شوخی مشتی به کله م زد و گفت: -چیه همش تو فکری!!نکنه عاشق شدی؟ +عاشق که بودم -ای کلک!عاشق کی؟؟ +خواهرررررت خندید و با صدای نازکی گفت: -خواهر خودت بیشخصیت... جدی نگاهش کردمو گفتم: +من واقعا عاشق هونیا شدم!... 💛 ✨💛 💛✨💛 ✨💛✨💛 💛✨💛✨💛 ✨💛✨💛✨💛
Показать все...
Repost from N/a
رمانهاي #کیــوت و #دارکــ💓🩸 بـا سـبکي متفاوت🤍🌿 جویـــن بده تا لینکش باطل نشده💦🛸 از کدوم گرایش #رمان میخوای؟ میتونی درخواست رمانهاي #𝗛𝗨𝗧 آنلاین و آفلاین بدي🫦🔥 https://t.me/+yEtOj5YhFxRiZmI0 https://t.me/+yEtOj5YhFxRiZmI0 🌙1 ظهر پاک🌙
Показать все...
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.