cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

انبه

میگن آدم میره دنبال چیزایی که نداره؛ انبه شیرینه و این طعم گرمِ آغشته به خورشید، نیاز منه. a little dreamer. Evolving... https://telegram.me/TeleCommentsBot?start=sc-365296-yORpZ44

Больше
Рекламные посты
198
Подписчики
Нет данных24 часа
-47 дней
-1530 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
از نظر روحی و روانی مثل مجرمیم که کلی کوچه پسکوچه رو دویده تا از دست پلیس فرار کنه و حالا که به یه جای امن رسیده داره با سینه‌ای که درحال سوختنه نفس نفس می‌زنه و سعی داره پاهای لرزونش رو سفت نگه‌داره تا با چشم‌های اشک‌آلود روی زمین سقوط نکنه. متوجه می‌شید؟
Показать все...
2
00:23
Видео недоступноПоказать в Telegram
اگه قراره بمیری نباید بخاطر اشتباه من باشه...
Показать все...
1.35 MB
2
Фото недоступноПоказать в Telegram
دستام داره میلرزه و پاهام یخ کردن، اما می‌دونم که این احساس از ترس و استرس نیست؛ من فقط زیادی ذوق و شوق دارم. اینجا خیلی ساکته، درست مثل کتابخونه‌. میشه از ریخت و قیافه‌ی کسایی که دور و برمن حدس زد همشون افراد طبقه‌ی مرفه جامعن. هر از گاهی چنتا هواپیما از جلوم رد میشن و من با چشم‌های کنجکاوم تا زمان دور شدن دنبالشون می‌کنم. نگاهم مدام روی آدما می‌چرخه، دنبال یه دختر یا پسر هم سن خودم می‌گردم اما هرچی بیشتر جست و جو می‌کنم بیشتر مطمئن می‌شم که اینجا توسط گروه بزرگی از آدم بزرگا محاصره شدم. این یه تجربه‌ی متفاوته و واقعا دلم نمی‌خواد آخریش باشه. دفعه‌ی بعد مقصدم دوره، خیلی دور؛ شاید جایی توی دل اروپا.
Показать все...
1
Фото недоступноПоказать в Telegram
در قدم اول، باید جرعت انجامشو داشته باشی.
Показать все...
🐳 1
فک نمی‌کردم این آهنگه مال چارلی باشه😭
Показать все...
1637278405922176085Dangerously-251_-_audio_only_medium.webm.mp33.13 MB
2🍓 1
00:14
Видео недоступноПоказать в Telegram
4.21 MB
🍓 2 1
بنده امروز تصمیم گرفتم این تن‌پرستی رو کنار بذارم و اندکی ورزش کنم. ولی بدن نازک نارنجیم همراهی نکرد و بنده اینجام تا با افتخار اعلام کنم بازوهام با بیستا شنا (نتونستم کامل بزنم بازوهام جون نداشت، زیر خودم بالش گذاشتم هربار پرت میشم رو زمین بیفتم رو بالش😔) کاملا گرفته و درحال حاضر دارم به گاج میرم.✓ درس بزرگی که امروز با ورزش و تلاش و کوشش فراوان گرفتم این بود که... من به نوبه‌ی خودم یه گارفیلد واقعیم...
Показать все...
00:06
Видео недоступноПоказать в Telegram
1.60 MB
🍓 3
آبی... ای آبی زیبای من سلام. خواستم یادآوری کنم که خورشید بند غروب را پاره کرده و جوهر سیاه شب کم کمک آسمان را رنگین می‌کند اما تو هنوز نیامده‌ای. با خودم گفتم شاید خدایی ناکرده، چشمت به تاریکی آسمان نیفتاده و متوجه گذر زمان نشده‌ای و یا ممکن است حین قدم زدن آنقدر محو چلچراغ‌های این شهر رنگارنگ شده‌‌ای که مرا به فراموشی سپرده‌ای. برای همین برای بار هزارم تکرار می‌کنم که دلتنگت شده‌ام و منتظرم که مثل هر روز، موقع موعود کلید را داخل قفل بچرخانی، در را هل بدهی و به خانه بیایی. هرچند می‌دانم این کلمات عمیق آبی، تو را به خانه باز نمی‌گردانند. هیچ چیز تو را بر نمی‌گرداند. نه التماس‌های من و نه شیرینی خاطره‌هامان. تمامشان را قبلاً امتحان کرده‌ام. اگر می‌خواستی برگردی برمی‌گشتی. بهانه زیاد بود و در خانه‌ی آغوش من هم همیشه به روی تو باز بوده و هست. مثلا می‌توانستی به بهانه‌ی آب دادن به گلدان‌های توی ایوان و یا نوازش کردن گربه‌ی کوچکت به خانه باز گردی، می‌توانستی بگویی آخرین بار یادت رفته روتختیمان را مرتب کنی و یا اصلا... اصلا بهانه چرا؟ می‌توانستی می‌گفتی دلم برای عطر تنت تنگ شده است و بدون حرف خودت را در آغوش بیندازی. بهانه زیاد بود ولی چه می‌شود کرد... رنگ عشق ما به آبی می‌گرایید و آبی برای تو نبود. انگار این رنگ بی‌حال لعنت شده با تمام دلتنگی‌ها و خستگی‌ها و گریه‌های شبانه‌اش به وجود آمده بود که فقط سهم من باشد. اصلا تو از راه رسیده بودی که به تنم آبی بپوشانی و بعد هم بروی. آدم ماندن نبودی. باید از همان اول می‌دانستم اما آبی جلوی چشمانم را گرفته بود. عشق آبی تو مرا کور کرده بود. حالا عقربه‌ها از ساعت موعود آمدنت گذشته‌اند و من هم بی‌خیال روی زمین لمیده‌ام. اهمیت نمی‌دهم چون می‌دانم نمی‌آیی اما گوش‌هایم انتظار صدای در را می‌کشند. حال و حوصله ندارم چراغ‌ها را روشن کنم و یا پرده‌ها را کنار بزنم تا نور ماه لطفی بکند و از سر مرحمت دستی بر سر این خانه‌ی تاریک بکشد. تو نیستی و اگر تو نباشی، اصلا گور پدر تمام انوار دنیا. من ترجیح می‌دهم بجای تمام این کار‌های بیهوده به تو فکر کنم. موضوع برای تفکر زیاد است. مثلا می‌توانم ساعت‌ها به ترک نامحسوس گوشه‌ی سقف نگاه کنم یا گوش‌هایم را با صدای چکه‌ کردن قطره‌های آب ظرف‌شویی پرکنم تا دیگر منتظر باز شدن در نمانند. اصلا می‌توانم به گیره‌ی موی زرد رنگی که جا گذاشتی و هرگز برای پس گرفتنش نیامدی فکر کنم و مثل چند شب قبل با خودم کلنجا بروم که از پنجره بیرون بیندازمش یا بگذارم زیر بالشم بماند. موضوع برای فکر کردن زیاد است اما چه کنم که دل میل تو دارد و اگر افسار ذهن را بکشم و نگذارم به سمت تو بیاد، یک غم عجیب و غریب از راه می‌رسد و کل روز روی دلم چنبره می‌زند و تا وقتی که قفل خاطرات را نشکنم و به تو فکر نکنم رهایم نمی‌کند. برای همین هم خیال‌پردازی در مورد تو و تحمل حس سنگین دلتنگی به یکی از کارهای روزانه‌ام تبدیل شده است. اما امشب حریر نازک ابر آسمان را پوشانده که انگار قصد دارد تا خود روحم را هم به آبی آغشته کند. این نامردِ آسمان می‌داند آبی مرا به یاد تو می‌اندازد برای همین اینگونه فضا را آماده کرده تا در اقیانوسی پر شده از حس دلتنگی‌ات دست و پا بزنم. راستش را بخواهی... من شناگر خوبی نیستم. شک ندارم روزی در غم نبود تو غرق می‌شوم. روزی همانطور که از بین امواج بی‌رحمی که به سمتم حمله‌ور شده‌اند برای پیدا کردن تو دست و پا می‌زنم بالاخره پلک‌هایم روی هم می‌افتد، دست و پایم شل می‌شد و تن لخت و کرختم طعمه‌ی رنگ آبی می‌شود. ولی راستش را بخواهی، مطمئن هستم که هر چه هم بشود، من با لبخند روی لبم می‌میرم. لبخندی که از غرور و افتخار نشأت می‌گیرد. من در آن ثانیه‌های حزن‌انگیز به خودم می‌بالم که در آخرین لحظات پایانی زندگی‌ام بازهم به تو فکر کردم. احتمالا حتی شادتر می‌شوم وقتی بالاخره آن دلتنگی بی‌رحم پایش را از روی دلم برمی‌دارد و می‌گذارد نفس راحتی بکشم. آبی... ای آبی عزیز. تمام این‌ها را گفتم که بدانی اگر می‌خواهی بیایی تا همین امشب وقت داری‌. تا پایان این شب سیاه‌. چرا که فرشته‌ی مرگ را می‌بینم و اگر فکر می‌کنی توهم زده‌ام، نگاهی به من بینداز. من لبه‌ی پرتگاه ایستاده‌ام. آماده‌ی سقوط در آبی بی‌کرام دریا.
Показать все...
2🍓 1
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.