“شاعرِ تمام شده”
طیفونی که در سفید کاهگلیهای بوشهر مدفونست. فرزندِ به ثبت نرسیدهی فروغ، و اشکِ خشک نشدهی انقلاب. “دستهایم را در باغچه میکارم” پیج اینستا: https://instagram.com/tifoon_12?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA==
Больше2 575
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
در شعر جا نمیشوند
عدسهای پاک نشده
و یا کاپ قاعدگی
بعضی چیزها شاعرانه نیستند
انگار ما نمیبینیمشان
گرچه جای انگشت تو بر لیوانت
کتاب تاریخی که با ملال روی میز میگذاری
اشکهایت که در دستمال میمیرند
شعر میشوند
نه دست من است و نه تو
بغضی چیزها جا نمیشوند
همچو تو
که تمامات در شعر جا نخواهد شد.
سلام فرهاد عزیزم. حالت چطور است؟ جمعههای آن دنیا هم همانقدر خونین است؟ آنجا نیز آیینهها تورا مسخ میکنند؟ عیدها چطور؛ برایم از ماهی دودیِ کودکیات بگو! هنوز میتوانی خستگیات را با بوی یاس برهانی؟ اصلا مگر آن ورِ مرگ، هنوز خستگیای هست؟ ولی داییِ عزیزم، من بیاندازه خستهام. روز تولدم را با بغض سپری کردم و تنهایی را جرعه جرعه پایین دادم. کاش مستی نیز موسیقی بود که هر شبم را با آن بگذرانم. دایی جان، این دنیا تنها با مستی زیباست. اینجا برف است. باورت میشود امشب برف را بر روی گونههایم احساس میکردم؟ فرهاد عزیزم، اینجا زردها بیهوده قرمز میشود، و سیاهی تمامِ سرخهارا در خود حل کرده. به نیمای مهربانم بگو، من نیز دلم بسی گرفتهست. کاش میهمان دنیای پس از مرگتان میشدم. میآمدم، شما و نیما و مادرم را در آغوش میکشیدم، و باز به روزمرگینگیام پناه میبردم. چندتن؟ تنها چندتن؟ اینجا همه ناهشیار و خوابآلودند! اینجا مرگ هم ناهموار است. راستش را بخواهی دایی جان، به ناگهان گریستم، از درون. فروغ این را خوب میداند. کاش میتوانستی جواب نامهام را بدهی، کاش میتوانستم مانند عکست که هر روز بر بالای تختم میبینم، تورا نیز هر روز در آغوش میکشیدم. من از شمایانم، من نیز کودکی گریانم. من نیز روحی پاک و رنگی دارم. دایی، روح من آبیست! روح تو چه رنگ است؟ کاش میتوانستی برایم عکس دسته جمعیای بفرستی. کاش میشد روز تولدم را با شماها بگذرانم. آری! در رویاهایم زیست میکنم. این نیز گناهیست که روح رنگی به من داده. مگر خودت نگفتی که زردها بیهوده قرمز نمیشوند؟ من هم بیهوده سبز نیستم! من میوهی دستانِ فروغم. دایی جان، من دلم سخت گرفتهست.