🍃🌹🍃🌼متن های آموزنده🌼🍃🌹🍃
سلام و درود به دوستان عزیز همراه با ارائه متنهای آموزنده و زیبا در خدمت شما سروران عزیز هستیم👌 قدوم سبزتون گلباران🌹🍃☺️ مدیریت کانال👈R.Gh آیدی کانال👇 @matne_amozandeh
Больше585
Подписчики
-224 часа
+17 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
#سرگذشت_زندگی_پروانه🦋
نیما بازومو گرفت و محکم به طرف دیوار پرتم کرد طوری که از برخورد شونم به دیوار درد شدیدی تو دستم پیچید
نیما گفت یه کلمه دیگه حرف بزنی پشیمونت میکنم و از اتاق بیرون رفت همونجا سر خوردم و رو زمین نشستم
دستمو رو شکمم گذاشتم و تو خودم مچاله شدم اینقدر بدبخت و بی دفاع شده بودم که به خودش اجازه ی هر رفتاری رو میداد
نگاهش به قدری بی روح و نفرت انگیز بود که باور نمیکردم این همون آدمی باشه که اونقدر منو دوست داشت.
بعد چند دقیقه اومد تو اتاق و رو تخت دراز کشید نمیتونستم وجودشو تحمل کنم بالشتمو برداشتم تا برم و تو اتاق بغلی بخوابم که با تحکم گفت
واسه من لوس بازی در نیار همینجا میخوابی از ترس اینکه عصبانی بشه و به بچم آسیبی برسونه سکوت کردم
و دیگه باهاش بحثی نکردم اینقدر اشک ریختم تا خوابم برد.
صبح با احساس ضعف و حالت تهوع از خواب بیدار شدم
و دیدم نیما نیست از سر جام بلند شدم و خواستم شونه ای به موهام بکشم که چشمم به قیافه ی خودم تو آینه افتاد.
ادامه دارد...
قسمت ۱۱۵
#سرگذشت_زندگی_پروانه🦋
لبم کبود شده بود و ورم کرده بود یک راست رفتم سراغ در و دیدم قفله هرچند که انتظارشو داشتم ولی خیلی به هم ریختم
میدونستم التماس کردنم دیگه دردی رو دوا نمیکنه ضمن اینکه اگه میخواستم کارمو ادامه بدم حتما تو بیمارستان آبرومو میبرد.
خواستم به بیمارستان زنگ بزنم و خبر بدم که دیگه نمیتونم برم ولی هرچی گشتم موبایلم نبود و در کمدی هم که تلفن خونه توش بود قفل بود
و کلیدشم تو در نبود حسابی از کارای نیما منزجر و عصبانی بودم
خودمو انداختم رو تخت و به سقف خیره شدم نمیدونستم کار درست چیه از اینکه بچم داشت تو این شرایط رشد میکرد
خیلی ناراحت بودم دستمو رو شکمم گذاشتم و گفتم تو نگران هیچی نباش کوچولوی مامان
هر اتفاقی هم که بیوفته مطمئن باش من تا زنده ام مواظبتم. من مثل مامانم ضعیف و خودخواه نیستم که ولت کنم
ظهر که نیما اومد رفتم جلو و گفتم فردا میرم بیمارستان و رسما استعفا میدم نيما لبخندی زد بغلم کرد و سرمو بوسید.
حالم داشت از شخصیت بی ثباتش به هم میخورد ولی بازم سکوت کردم و چیزی نگفتم.
فرداش با وجود مخالفتای بیمارستان به بهانه ی حال بد و بارداریم استعفا دادم.
انگار نیما بعد از این کارم شد همون نیمای سابق مدام بغلم میکرد بهم محبت میکرد کارامو انجام میداد
@matne_amozandeh
ادامه دارد...
قسمت ۱۱۶
Фото недоступноПоказать в Telegram
الهی
ای صاحب همه جهان
ای مهربانترین ، ای عظیم
برای هرلحظه از زندگیام
که با عطرِ حضور تو
برکت یافته است
سپاسگزارم🙏
شب را نیز چون روز
در پناه امن تو آغاز میکنم
🌙شبتون سرشار آرامش✨
@matne_amozandeh
00:15
Видео недоступноПоказать в Telegram
تو این چند سال زندگیم...
هر کی حالمو بد کردحالش بد شد...
حتی شاید بیشتر از حال بد من!!
ولی کمتر نه!
نه ک من خواستما!
دعا نکردما !!
همیشه از ته دلم واسه
آدم بدای زندگیم دعای خیر کردم
که به خودم برگرده...
اما.....
خدا دید..
همیشه میبینه ...👌
@matne_amozandeh
235811301_1194650187613745_1572441620436370993_n.mp43.30 KB
00:52
Видео недоступноПоказать в Telegram
خوشبختی
حراج روزانه دنیاست!
اینکه ما قدمی برنمیداریم و
قیمت پیشنهاد نمیکنیم؛
داستان دیگریست.....
"خوشبختی" پیداکردنی نیست!
"خوشبختی" ساختنیست...
سه پند لقمان به پسرش :
در زندگی بهترین غذا را بخور ...
در بهترین رختخواب جهان بخواب ...
در بهترین خانه ها زندگی کن ...
پسر گفت :
ما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟
لقمان :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ،
هر غذایی ، طعم بهترین غذای
جهان را میدهد .
اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی ،
هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه
جهان است ،
و اگر با مردم دوستی کنی ،
در قلب آنها جای میگیری ،
و آنوقت بهترین خانه های جهان
مال توست!👌
@matne_amozandeh
10000000_507917100509380_4475224054201917830_n.mp49.54 MB
00:49
Видео недоступноПоказать в Telegram
ریشه انسانها ، فهم آنهاست !
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ،
که نیرویی پشت آن باشد.
با تمام شدنِ نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛
که چطور از زیر خاک ها
و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را
می شکند و سربلند می شود .
هر فردی به اندازه این گیاه کوچک ،
ریشه داشته باشد ،
از زیر خاک و سنگ ،
از زیر عادت و غریزه !
و از زیر حرف ها و هوس ها ،
سر بیرون می آورد و با قلبی از عشق افتخار می آفرینید .
ریشه ما ، همان " فهم " ما است
@matne_amozandeh
10000000_558479331997585_226683091332033008_n.mp412.60 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
از آدم های مهربان زندگی
که خیلی دیر ناراحت می شوند
باید بی نهایت ترسید
این آدم ها یکبار برای همیشه همه چیز را دو دستی می گذارند کنار و میروند
یکبار برای همیشه
@matne_amozandeh
Фото недоступноПоказать в Telegram
🦋خدا #مهــربانتر از آن است ڪه با
چند گـناه بنده خود را دور بیاندازد!
ولی #شـیطان دائما در حال ناامید
ڪردنانسان است یڪ آدم گنهکار
اگر احساس می ڪند خدا دیگر به
او نـگاه نمی ڪند باید بـداند این
#ناامیدی القا همان شیطانی است
ڪه او را وادار به گناه ڪردن کرده
در نتیجه #نباید به احساس منفی
خــود اعـتنا ڪند.
#استادپناهیان
@matne_amozandeh
01:00
Видео недоступноПоказать в Telegram
📜کفش کودکی را دریا برد
کودک روی ساحل نوشت:
دریای دزد...
آنطرف تر مردی که صید خوبی داشت
روی ماسه ها نوشت:
دریای سخاوتمند...
جوانی غرق شد مادرش نوشت:
دریای قاتل...
پیرمردی مرواریدی صید کرد نوشت:
دریای بخشنده...
موجی آمد و نوشته ها را شست...
دریا آرام گفت:
به قضاوت دیگران اعتنا نکن
اگر میخواهی دریا باشی
بر آنچه گذشت، آنچه شکست،
آنچه نشد، حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد...
@matne_amozandeh
3.45 MB
00:14
Видео недоступноПоказать в Telegram
پیامی برای امروز :
گیاه باش در تفکر
نور را جستجو کن 🍃
و با لطافت ِ درونت
سنگ را بشکاف.
در قلب ِ گیاه عشقی ست
سخت ها را می بوسد
سنگ ها را نوازش میکند
و میگذرد.
گیاه باش در تفکر...
سلام و درود روزتون به زیبایی خورشید
@matne_amozandeh
Seedlings_15_1_Videvo.mov77988.mp41.33 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
🔸تصمیم ها، موفقیت ها را می سازند!
انسان موجودی تصمیم مدار است و تمام زندگی اش را با تصمیم هایش می سازد.
وقتی تصمیمی اتخاذ می شود، بلافاصله فرصت های زیادی در در زندگی، در اختیار تو قرار می گیرد.
تصمیم درستی که امروز بگیری، داستانی است که فردا تعریف خواهی کرد.
@matne_amozandeh