moᥴkιngbιrd..!

هی گایز چطورین. چند روزه من توی چنل‌ فعالیت نمیکنم و بخاطر حال و روحیمه‌..امکانش هست که چنل رو دیلیت بزنم چون نمیتونم وقت بزارم چنل ریزش میکنه..هم بخاطر درس هم بخاطر مشکلات و کلا همه چی آره خلاصه:) تا ساعت ۱۲ دیگه بیشتر نیستم.

یکم حرف بزنیم.

-پارتنر جدیدش رو دیدی؟ +نه..چون برام مهم نیست. -چرا مهم نیست؟ مگه قبلا براتو نبود؟! +اگه برا من بود،توی بغلی که برای اون بود میموند.

🪷

باب اسفنجی سندی و گَری رو هم داشت، ولی وقتی پاتریک باهاش قهر بود، فرق داشت.. خیلی بی پناه میشد و انگار هیچکیو نداشت، میدونی..تو اونجوریی واسم.

میخواهم بنویسم اما دستانم به نوشتن نمیرود هفتمین کتابم خالی از توست خالی از یاد تو خالی از خاطرات تو خالی از دستانت خالی از لبانت بوسه هایت به من جان تازه ای تزریق میکندو اغوشت مرا به خود فرا میخواند در اغوش پر از امنیتت فرو میروم و بر تک تک ضربان های قلبت بوسه میزنم چشمانم را میبندم و به زیبا ترین موسیقیه دنیا گوش فرا میدهم کتابم خالی از توست اما تموم وجودم پر ازتوست مغزم پر از خاطرات توست گوش هایم پر از صدای توست نامت از لبانم جاریست گویی درونم جای خون تو پمپاژ میشوی در تک تک ثانیه های ساعت تویی که سپری میشوی.. در نوشتنت من بدترین نویسنده جهانم شایدهم کلمات در توصیف تو خوار و کوچک اند.. نمیدانم فقط میدانم تورا تنها میتوان حس کرد.. بویید و بوسید؛

💎

çok sᥱvιყorᥙm.. çok sᥱvιყorᥙm...ᥲmᥲ sᥱvmᥱsᥱm dᥲhᥲ ιყι.!.