cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

تعمّق - فلسفه، علم و تاریخ

تعمّق: ژرف اندیشیدن، غور کردن https://zil.ink/taamoq تعمق مجموعه‌ای است متشکل از محققان فلسفه و علوم انسانی و به عنوان یک مجموعه، سوگیری‌ای ندارد. مطالب منتشر‌شده نظرات و مواضع شخصی نگارنده‌ها می‌باشند. همکاری: @Taamoq_Writers تبادل و تبلیغ: @Taamoq_Ads

Больше
Рекламные посты
7 362
Подписчики
+1924 часа
+2027 дней
+1 00930 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

04:10
Видео недоступноПоказать в Telegram
میشل فوکو دربرابر معرفت‌شناسی رایج - #اسلاوی_ژیژک ترجمه: #آراز_بارسقیان (حداقلْ کلانشهر) #معرفت‌شناسی، #استیون_هاوکینگ، #میشل_فوکو، #مارتین_هایدگر، #علم، #طبیعت Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
DownSub_com_Slavoj_Zizek_—_Michel.mp416.71 MB
🔥 11👍 1
کتاب در همه‌ی حوزه‌ها، کتاب دست دوم و چاپ تمام، کتاب های کمیاب تاریخی، فلسفی، هنری، رمان، ادبیات. مجال، جایی برای لمس زندگی در میان کتاب ها. https://t.me/maajjaal
Показать все...
👍 12
بررسی کرونولوژیک متعقلان خوشبختی مقدمه: فلسفه‌ٔ اخلاق، قابله‌ای برای فلسفه‌ٔ حقوق و بالتبع فلسفه‌ٔ سیاسی به‌شمار می‌آید. بدین جهت، نه‌تنها مطالعه‌ی آن در جامعهٔ بروکراتیکِ امروزه عبث نیست، بلکه ضروری‌تر و حیاتی‌تر از هر دوره‌ای نیز می‌باشد. فلسفه‌ٔ اخلاق از دو بخشِ «فرا-اخلاق» و «اخلاقِ هنجاری» تشکیل شده است که خودِ «اخلاقِ هنجاری» نیز، به دو قسمت «اخلاق دنتولوژیکال» و «اخلاق تلئولوژیکال» تقسیم می‌شود. اخلاقِ دنتولوژیکال یا وظیفه‌گرا: مطابق «اخلاق دنتولوژیکال» یا «اخلاقِ وظیفه‌گرا»، عمل اخلاقی، عملی است که ارزش‌اش قائم‌به‌ذات، و نه به‌خاطر نتیجه و پیامدش باشد. ازاین‌حیث به این نوع دیدگاه، «اخلاقِ ناپیامدگرا» نیز می‌گویند. در «اخلاق دنتولوژیکال»، نوع نگاه به قضیه‌های رفتاری، اساساً به‌صورت اَبسلوتیستی ‏(Absolutist)‏است. خودِ این دیدگاه نیز دو نوع است؛ اول «نیت‌محور» و دوم «رفتارمحور»، که تفصیل و شرح این موارد خارج از حوصله‌ی مطلب قرار دارد. در «ناپیامدگراییِ اخلاقی»، امر یا نیّت خوب، با فاکتورگیری از نتایج استدلال می‌شود. به این نوع اخلاق، «اخلاقِ وظیفه‌گرا» هم گفته می‌گویند. ازجمله‌ی برجسته‌ترینِ این دیدگاه‌ها، می‌توان به «اخلاقِ کانتی» و «اخلاقِ لاکی» اشاره کرد. ‏به‌زعم کانت، اگر دروغ یا شکنجه سبب نجات جان هزاران انسان معصوم نیز گردد، موجّه نبوده و دروغ و شکنجه، به‌هرحالت ممکن، اشتباه و شرّ به‌حساب می‌آیند. اخلاق تلئولوژیکال یا غایت‌شناختی: غالبِ این متعقلان، خوشبختی را هدفِ غایی دانسته و فضیلت را شرط اولیه‌ی خوشبختی می‌دانند. این دیدگاه را «اخلاقِ ابزارگرا» یا «پیامدگرایی» اخلاقی نیز خطاب می‌کنند. به‌طور کلی، حکمِ حاکم براین پِرسپِکتیو ‏(Perspective)، چنین استنباط می‌کند که عملِ خیر یا اخلاقِ برتر، آن‌ است که دارای بهترین پیامد باشد. به‌قول دوموستنس: هر امتیازی را باید در پرتویِ موضوع نهایی و محصول غایی‌اش قضاوت کرد. در پیامدگرایی، مهم‌ترین اصل، هدف غایی بوده که انواع «پیامدگراییِ اخلاقی» راهم بایکدیگر توفیر می‌بخشد. با همین فصل انواع پیامدگرایی پدیدار می‌آید: - اخلاق دنتولوژیکالِ خوشبختی و دوری از درد - اخلاق دنتولوژیکال بیشترین مقدار آزادی - اخلاق دنتولوژیکالِ ادامه‌ی بقا - اخلاق دنتولوژیکالِ قدرت‌محور - اخلاق دنتولوژیکالِ پاداش اخروی - اخلاق دنتولوژیکالِ اجتماع‌محور یا کوللکتیویست و... - ‏اپیکوریسم، رواقی‌گری، کلبیسم، سورنائیسم و... -نیچه و ماکیاولی، اخلاقیات ادیان و عرفانی ‏- سودمندگرایی میل و بنتام در ادامه‌ی مطلب می‌خواهم به «فلسفه‌ی اخلاق دنتولوژیکالِ خوشبختی‌محور» پرداخته، و به‌طور کلّی، تعامل دیالکتیک بین فلسفه‌ی خوشبختی و فلسفه‌ی اخلاق را از منظر کرونولوژیک و تطبیقی بررسی کنم. امیدوارم توانسته باشم بدون اجحاف و اسراف در مسیر صعود از انتزاع اخلاقی به فونکسیونال اخلاقی، قدمی نو و پراگماتیست (Pragmatist) برداشته باشم. ... برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید. ﹏﹏✎ #آرش_کهبور #فلسفه_اخلاق، #امانوئل_کانت، #رواقی‌گری، #فردریش_نیچه، #پراگماتیسم 👥 #ارسالی_کاربران Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
بررسی کرونولوژیک متعقلان خوشبختی

مقدمه: فلسفه‌ٔ اخلاق، قابله‌ای برای فلسفه‌ٔ حقوق و بالتبع فلسفه‌ٔ سیاسی به‌شمار می‌آید. بدین جهت، نه‌تنها مطالعه‌ی آن در جامعهٔ بروکراتیکِ امروزه عبث نیست، بلکه ضروری‌تر و حیاتی‌تر از هر دوره‌ای نیز می‌باشد. فلسفه‌ٔ اخلاق از دو بخشِ «فرا-اخلاق» و «اخلاقِ هنجاری» تشکیل شده است که خودِ «اخلاقِ هنجاری» نیز، به دو قسمت «اخلاق دنتولوژیکال» و «اخلاق تلئولوژیکال» تقسیم می‌شود. اخلاقِ دنتولوژیکال یا وظیفه‌گرا: مطابق «اخلاق دنتولوژیکال» یا «اخلاقِ وظیفه‌گرا»، عمل اخلاقی، عملی است که ارزش‌اش قائم‌به‌ذات، و نه به‌خاطر…

👌 2👍 1 1🔥 1👏 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
چیستی زندگی در نگر شوپنهاور پاسخ شوپنهاور به پرسش " زندگی چیست؟" صریح است:
زندگی رنج است، آونگی است میان فشار خواستن و دردِ ملالت.
اما در پس این پاسخ ساده، اندیشه‌ای نهفته است که به مانندِ عمارتی عظیم ظرافت‌ها و جزئیات فراوانی دارد تا هر چه محکم‌تر بر این حکم بدبینانه مُهر تایید بزند. البته به اعتقاد شوپنهاور ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود؛ بر دوش فلسفه است که در میان حضور طاقت فرسای رنج و شر تسلایی فراهم آورد. او در هنر گریزگاهی هرچند باریک از جهان رنج می‌یابد و سپس در عشق و سر انجام در آموزهٔ رستگاری گریزی ابدی از اراده و رنج می‌بیند. رستگاری چیزی نیست مگر وقوف رازناک به اینکه کل جهان شناختنی هیچ نیست مگر رویایی ناگوار، رستگاری نوعی بیداری است از کابوس وجود زمانی. ﹏﹏✎ #جولیان_یانگ در «شوپنهاور» ترجمه: #حسین_امیری‌آرا #آرتور_شوپنهاور، #زندگی، #رستگاری، #رنج، #ملال Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
👍 6 5👏 2🔥 1😢 1
سخنی با مردان جوان به مناسبت ماه «سلامت روان مردان» یکی از جالب‌ترین و شاید اجتناب‌ناپذیرترین وجوه دنیای مدرن همواره این بوده است که دانشمندان علوم اجتماعی هیچ‌گاه نتوانسته‌اند یک تئوری همه‌جانبه و راهگشا مطرح کنند، طوری که مسئلۀ اصلی آن بتواند مسائل اکثر اعضای جامعه را دربرگیرد؛ که البته برای ریشه‌یابی این مسئله، سخنان و گمانه‌زنی‌های زیادی مطرح شده است. دنیای غرب امروز، که به واسطۀ سوبژکتیویتۀ مصرف می‌توان آن را دنیای امروز نامید، به‌علت همین ناتوانی علوم اجتماعی در توضیح تعارضات اجتماعی ناشی از تطور سرمایه‌داری، دچار یک دوقطبی بزرگ در نظم اجتماعی خود شده است که می‌توان آن را در درگیری‌های لیبرال‌ها و محافظه‌کاران به‌وضوح مشاهده کرد. آن‌چه تا حد زیادی می‌تواند برای ما نگران‌کننده باشد، انتقال این دعوا از طریق سوبژکتیویتۀ مصرف به جامعۀ ایران و افزودن یک دعوای کاملاً بی‌مناسبت با فضای جامعه به دعواهای قبلی است که منجر به پیچیدگی و وخامت هرچه بیشتر شرایط می‌شود. پیرو ناتوانی علوم اجتماعی در پوشش حداکثری مسائل طبقات و اقشار، یکی از مشکلات حال حاضر که توسط دانشمندان این علم به دلایل مختلف نادیده‌گرفته‌می‌شود، سلامت روان و جسم مردهای جوان است. اگر بخواهم ریشۀ این نادیده‌‌انگاری را در یک جمله خلاصه کنم، آن را این‌گونه بیان می‌کنم: «تاریخ، حرکت می‌کند و این حرکت همواره قربانیانی می‌گیرد؛ این بار قرعه به نام شما افتاده است». توضیحات و توجیهات زیادی برای مردسالار‌خواندنِ نظم اجتماعی در عالم سنت آورده شده است اما در نگاه من تنها یکی از آن‌ها می‌تواند همه را دربرگیرد که باز هم به ناتوانی علوم اجتماعی در تفکیک زیست‌شناسی و جامعه‌شناسی و تبیین رابطۀ آن‌ها بازمی‌گردد و آن هم عدم آزادی زنان در انتخاب جفت/پارتنر است. … برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید. ﹏﹏✎ #امیرحسین_رشنودی #جامعه‌شناسی، #مردان، #زنان، #جنسیت، #فمنیسم، #نابرابری - همچنین بخوانید: جامعه‌شناسی پدیده‌ی مرد سیگما فمنیسم در بوته‌ی نقد (به همراه ع. وارسته) Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
سخنی با مردان جوان: به مناسبت ماه «سلامت روان مردان»

یکی از جالب‌ترین و شاید اجتناب‌ناپذیرترین وجوه دنیای مدرن همواره این بوده است که دانشمندان علوم اجتماعی هیچ‌گاه نتوانسته‌اند یک تئوری همه‌جانبه و راهگشا مطرح کنند، طوری که مسئلۀ اصلی آن بتواند مسائل اکثر اعضای جامعه را دربرگیرد؛ که البته برای ریشه‌یابی این مسئله، سخنان و گمانه‌زنی‌های زیادی مطرح شده است. دنیای غرب امروز، که به واسطۀ سوبژکتیویتۀ مصرف می‌توان آن را دنیای امروز نامید، به‌علت همین ناتوانی علوم اجتماعی در توضیح تعارضات اجتماعی ناشی از تطور سرمایه‌داری، دچار یک دوقطبی بزرگ در نظم اجتماعی خود شده…

👍 13 5👎 4👏 2🙏 2
Фото недоступноПоказать в Telegram
درس‌گفتار رایگان «فلسفه علم برای همه» قسمت ششم: آیا پوزیتیویسم منطقی موفق به رهاکردن گریبان خود از متافیزیک شد؟ - مباحث این قسمت: متافیزیک و پوزیتیویسم سایر نقدهای وارده به پوزیتیویسم منطقی پوزیتیویسم منطقی و ابزارگرایی در فلسفۀ علم بحران نظریۀ معنا و فروپاشی پوزیتیویسم منطقی - مدرس: #نیما_اورازانی برای تماشای این قسمت کلیک کنید #فلسفه_علم، #علم، #پوزیتیویسم، #کواین، #درسگفتار Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
👍 6 2
رویا در خیابانِ روبه‌روی خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردیم در ریمز. با دوچرخه می‌زدم بیرون. خیابان سنگ‌فرش‌شده و ریلِ ترامواها. خیلی آزاردهنده بود روی دوچرخه. در خیابان سنگ‌فرش‌شده، نمی‌دانی چپ بروی یا راست. تکثر ریل‌هایِ تراموا. با یک تراموا مواجه می‌شوم ولی تصادفی رخ نمی‌دهد. کاش به جایی می‌رسیدم که بعد از یک پیچ راهی هموار می‌بود اما شکی نیست که دیگر خیلی دیر شده است و راه معرکه‌ی همواری که در آن بالا بروی و بعد بیایی پائین با آن سرعتی که گرفته‌ای دیگر سنگ‌فرش شده است. در واقع وقتی به پیچ می‌رسم راه همانی نیست که پیش از بازسازی بود چون برای بازسازی خندقِ فراخی از آن ساخته‌اند که بر آن تلفظِ ‌__| ̄ ̄|_‌_ بیرون زده است. داربست‌های مستحکم را می‌بینم ولی هی اشکال متزلزل بیش‌تر و بیش‌تری در نظرم می‌آیند، نخست این اشکال با بدنه‌ی بشکه‌هایی با تخته‌های ازهم‌گسیخته شکل می‌بندند، در میدانچه‌هایی که باید با خاک پر شوند و بعد بشکه‌های از هم گسیخته‌ی بیشتر و بیشتری که باید راست شوند. ادامه می‌دهی و کارگران انبار بس مردانه و پُرشقاوت، و حتا سیاهانِ خوفناک، می‌رسند تا بشکه‌ی غلتانِ سبک و درازی را راست کنند. ناگهان ظلمتی دشمن‌خو فرومی‌نشیند؛ مثل جنتلمنی آمریکائی پرسه می‌زنم. برای راست‌کردن یک بشکه باید طناب‌های ضخیم دوده‌گرفته‌ای را بکشی که بر سر آنها حیوان‌هایی از قماش موشهای شریر از دُم آویزان شده‌اند ولی باز تهدیدِ به گازگرفتن می‌کنند، اما باید کُشت‌شان. کارگران انبار با لذتی ژرف با این موجود نکبتی که از سرِ کیف آویزان می‌کنند در تماس‌اند، ولی جنتلمنِ آمریکائی با کت و شلوارش خطر کثیف‌شدن و گازگرفته‌شدن را می‌پذیرد و هیچ مشمئز یا هراسان نیست. هر طوری که هست به سختی جاپا سفت می‌کند ماهی‌های لزجِ خون‌آلود و موش‌هایی مرده اما تهدیدگر در برابر صورتش. این گونه بود که تداعی بنیان نهاده شده بود. موش‌های خوفناک و تمامی دهشت‌های بچگی انباری که با شمعی در آن می‌روی پائین. دهشت از عنکبوت‌ها. و ناگهان به یاد می‌آورم که با پدرم رفته بودم آن پائین، شعمی در دستم. رؤیایِ خرسی با یک شمعدان. دهشتِ عنکبوت‌های بچه‌گی و چیزهایی مثل آن وصل می‌شود به خاطره‌ی پائین‌کشیدن شلوارم روی زانوهای پدرم. یک جور هاج‌ و واج‌ ماندن بین خوفناک‌ترین و شگفت‌ترین چیزها. می‌بینم که دست‌های وقیحش را با لبخندِ کورانه و تلخی بر من می‌کشد. این خاطره از همه هولناک‌تر به نظر می‌رسد. یک روز که از تعطیلات برمیگردم می‌بینم دوباره دارد همین احساس را به من نشان می‌دهد. به خودم که می‌آیم دهشت موش‌ها را به خاطره‌ی پدرم ربط میدهم که مرا تنبیه می‌کرد با یک در کونی مثل وزغی خونین که لاش‌خوری (پدرم) در آن منقار فرو می‌بَرَد. کفل‌هایم برهنه است و شکمم خونین خاطره‌ای بس کورکننده همچون خورشید که از خلال پلک‌های چشمانی بسته نگریسته شود، در سُرخ‌فامی‌اش. تصور می‌کنم، از آن‌جایی که پدرم خودش کور است، خورشید را در سرخ فامی کورکننده‌ای می‌بیند. به موازاتِ این خاطره نشسته پدرم. تأثیرش بر من آن‌گونه است که به یاد بیاورم وقتی پدرم جوان بود می‌خواست از سر کیف کار وحشیانه‌ای با من بکند. سه ساله‌ام حدوداً، پاهایم برهنه‌اند بر روی زانوهای پدرم، کیرم خونین است همچون خورشید. این‌هم برای ور رفتن با طاقیِ بشکه. پدرم کشیده‌ای حواله‌ام می‌کند و من خورشید را می‌بینم. ﹏﹏✎ #ژرژ_باتای در «چهار متن کوتاه از ژرژ باتای: اسکیزوژنسیس، چشم، دهان، رویا» ترجمه: #علی_ثباتی #پارودی، #رویا، #ادبیات Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
👍 4 3🔥 3
آغاز ثبت‌نام دورۀ «دربارۀ عشق در اندیشۀ ماکس شلر» مدرس: #علی‌نجات_غلامی توضیحات بیشتر در اسلاید‌ها مندرج است. برای کسب اطلاعات بیشتر و نام‌نویسی در این دوره، به گروه اختصاصیِ ثبت‌نام مراجعه کنید. Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
8👍 3
پس از مارکس درون طبقه‌ی کارگر چه اتفاقی افتاد توضیح مترجم:  ماریو ترونتی روز دوشنبه ۷ اوت ۲۰۲۳ در ۹۲ سالگی درگذشت. او متفکر و مبارز نام‌آوری بود که به بهترین وجه توانست قدرت جنبش کارگری را در قالبی استراتژیک و عملی سیاسی بیان کند. کتابِ مهم او، کارگران و سرمایه، برای اولین‌بار در ۱۹۶۶ منتشر شد و از نظر روش و بازتفسیر مارکس و مارکسیسمْ نقطه عطفی برای جنبش خودگردانی کارگری محسوب می‌شود. این کتاب را انقلاب کوپرنیکی در روش‌شناسی می‌دانند که طبقه‌ی کارگر و نظام سرمایه‌داری را همواره در حال تغییر و بر اساس پویایی‌های مبارزه‌ی طبقاتی تحلیل می‌کند. در پنجاهمین سال انتشار این کتاب، در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶ سمیناری در دانشگاه نانتر پاریس برگزار شد. متن پیش رو سخنرانی آنتونیو نگری در این سمینار به عنوان ادای احترامی به میراث کارگرگراییِ ماریو ترونتی است که به مناسبت درگذشت او ترجمه شده است. بخشی از متن: نخستین ویراست کتابِ کارگران و سرمایه[1] در ۱۹۶۶ منتشر شد و در آن وعده داده شده بود مطالعه‌ی «آن‌چه در طبقه‌ی کارگر پس از مارکس رخ داده است» ادامه داشته باشد (ص. 263). قطعه‌ای که به چاپ دوم کتاب در سال ۱۹۷۰ اضافه شد طبقه‌ی کارگر در عصر نیودیل را تحلیل می‌کند و دگرگونی‌های ترکیب‌بندیِ فنی (فوردیسم) و ترکیب‌بندیِ سیاسی (اتحادیه‌گرایی و اصلاح‌طلبی از نیودیل تا دولت رفاه) را شرح می‌دهد. با این حال ترونتی، تفاوت ساختاری در ترکیب‌بندی فنی و سیاسی مابین فوردیسم و دهه‌ی ۱۹۷۰ را تشخیص نداد. به‌عبارت دیگر از نظر او هیچ تغییری در فرایندهای کاری به‌وجود نیامده بود به‌طوری که تیلوریسم و کینزیسمْ هژمونیک باقی مانده و روابط سیاسی و طبقاتی هم‌چنان تحت سلطه‌ی دولتِ برنامه‌ریز بود. به نظر می‌رسید برای ترونتی میان ویراست اول و دوم کارگران و سرمایه اتفاق چندان مهمی نیفتاده است. طبقه‌ی کارگر در ۱۹۶۸ و پس از آن (به‌ویژه «پاییز داغ» ایتالیایی) هنوز کاملاً تحت‌سلطه‌ی فوردیسم و نیودیل درک می‌شود. به‌نظر من دیدگاه ترونتی هم درست بود و هم نادرست. درست بود، چرا که در ظاهرْ شرایط یک‌سان به نظر می‌رسید و «فرایند کار» تغییری نکرده بود اما با نگاهی عمیق‌تر چیزی در حال تغییر بود که ۱۹۶۸ تنها یکی از علائمِ آن بود. «رابطه‌ی سرمایه»، شکل فرایندهای تولید و «شیوه‌ی تولید» تغییر کرده بود. هنوز حق با ترونتی بود که با احتیاط فراوان در پی‌نوشت ویراست ۱۹۷۰ مشکوک بود که مرحله‌ی جدیدی در پایان دوران طولانی فوردیسم آشکار می‌شود. در حالی‌که در دوره‌ی فوردیسم، کارگران و سرمایه درونِ سرمایه با هم برخورد می‌کردند، اکنون شرایط جدیدی پدید آمده بود: طبقه‌ی کارگر و سرمایه درون طبقه‌ی کارگر درگیر می‌شدند. ترونتی بررسی و مطالعه‌ی این گذار را پیشنهاد کرد. این بینش درستی بود. اگر این توهم را که عده‌ای پرورانده‌اند و «درون طبقه‌ی کارگر» را به معنای «درون حزب» می‌فهمند، کنار بگذاریم، باید متوجه باشیم در روابط آنتاگونیستیِ جدید پس از ۱۹۶۸، سرمایه هزینه‌ی غلبه بر فوردیسم و پیروزی دشواری را که بر طبقه‌ی کارگر فوردیستی به دست آورده بود می‌پرداخت: این تکلیف که محور فرماندهی خود را «درون طبقه‌ی کارگر» مستحکم کند و به بازسازی پروژه‌ی انباشتش از درون آن مبادرت کند و به این طریق متحمل تغییر اساسی ساختار شود. «درون طبقه‌ی کارگر» یعنی این‌که خود سرمایه به رسمیت بشناسد که «اصلْ مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر است» و «در سطح سرمایه‌ی اجتماعی توسعه‌یافتهْ رشدِ سرمایه‌داری تابعِ مبارزات کارگری است و پس از آن روی می‌دهد و سرمایه باید سازوکار سیاسی تولیدش را با این مبارزات منطبق سازد» (کارگران و سرمایه، همان منبع، ص 89). یعنی در نهایت سرمایه باید درک می‌کرد که ترکیب‌بندی فنی آن (این همان مفهوم مارکسیِ «ترکیب ارگانیک» سرمایه) باید تغییر کند تا بر روی ترکیب‌بندی سیاسی طبقه‌ی کارگر عمل کند (یعنی تولید کند و فرمان دهد). جنجال زیادی بر سر این موضوعات به راه افتاده بود: مثلاً هواداران سه‌جانبه‌گرایی تحولات سال ۱۹۶۸ را تعیین‌کننده می‌دانستند اما دیگران آن‌را این‌طور نمی‌نامیدند. در واقع یک جهش رادیکال به سرمایه تحمیل شد. این جهش به فضای تولیدی (محل تولید تغییر کرد) و ابعاد زمان‌مندی («روزانه کار» به‌طور اساسی تغییر کرد) مرتبط می‌شود. .... برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید. ﹏﹏✎ #آنتونیو_نگری ترجمه: #ساسان_صدقی‌نیا #سخنرانی، #ماریو_ترونتی، #جنبش_کارگری، #سرمایه‌داری، #کارل_مارکس Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
پس از مارکس درون طبقه‌ی کارگر چه اتفاقی افتاد

توضیح مترجم: ماریو ترونتی روز دوشنبه ۷ اوت ۲۰۲۳ در ۹۲ سالگی درگذشت. او متفکر و مبارز نام‌آوری بود که به بهترین وجه توانست قدرت جنبش کارگری را در قالبی استراتژیک و عملی سیاسی بیان کند. کتابِ مهم او، کارگران و سرمایه، برای اولین‌بار در ۱۹۶۶ منتشر شد و از نظر روش و بازتفسیر مارکس و مارکسیسمْ نقطه عطفی برای جنبش خودگردانی کارگری محسوب می‌شود. این کتاب را انقلاب کوپرنیکی در روش‌شناسی می‌دانند که طبقه‌ی کارگر و نظام سرمایه‌داری را همواره در حال تغییر و بر اساس پویایی‌های مبارزه‌ی طبقاتی تحلیل می‌کند. در پنجاهمین…

👍 10👏 3👎 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
در باب ارز دیجیتال ارزهای دیجیتال، حتی وقتی مستقل از دولت‌هاست و به مدد ماشین الگوریتمی ایجاد می‌شود، مادامی که به تقویت روابط اجتماعی مسلط ادامه می‌دهد در اساس با دیگر فرم‌های معاصر پول فرقی ندارد. ﹏﹏✎ #مایکل_هارت و #آنتونیو_نگری در «اسمبلی» ترجمه: #فؤاد_حبیبی #ارز_دیجیتال، #سرمایه‌داری، #پول Taamoq | تَعَمُّق
Показать все...
👍 15👏 2👎 1🙏 1