دلداده..آشنایی شگفت انگیز ❤️❤️
https://t.me/BiChatBot?start=sc-447405-YCtVSnv ناشناس نویسنده رمان اول سرنوشت عجیب من رمان دوم دلداده
Больше715
Подписчики
Нет данных24 часа
-77 дней
-4630 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
#ددیش #پوشکش میکنه 🔞💦
یکم پماد بچه رو دستاش ریخت و بعد #دستای #پمادیش آروم به #واژنم مالید .
ناله ای کردم و نفسم حبس شد که انگشتش از رو نقطه #جی پایین آورد و بین لبه های #چوچولم کشید و انگشتش توی #سوراخم کشید که ناله بلند تری کردم
+ داخل سوراخت پماد بزنم کوچولو #جنده هوم؟ _ آه #ددی ... بهم نیم نگاهی کرد و بعد پوشکم کرد
+ چه حسی داری دختر #کوچولو من؟
_ یه حس عجیب ددی اووم ..
ددی براش #مای بیبی خریده 😈🔞
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
⭐️12 شب پاک⭐️
200
سر شیشه شیرش به ل*ایه های ناناسش مالیدم، شروع کرد به ناله کردن ، اینبار سرش کشیدم لای چو چ*ولش که جیغ زدد +آهههههه امم ارباب لطفا بکنش توم ،بکنشش تا ته
#محدودیت_سنی #بی_دی_اس_ام 🔞
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
⭐️12 شب پاک⭐️
300
Repost from N/a
ددی با #دیلد_وی کلفت توی دستش محکم داخلم #تلمبه میزد. این بار هشتم بود که بدنم میلرزید و #ار_ضا میشدم. آبم میخواست بیرون بپاچه ولی #دیل_دو مانعش میشد. ددی با فشار ضربه ی دیگه ای #داخلم زد و #دیل_دو رو بیرون کشید که همراه با #جیغی #آبم روی تخت پاچید🙈🔞💦
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
با خوندن رمانش #خیص میشی😋🤤
⭐️12شب پاک⭐️
201
00:07
Видео недоступно
رمان #لزبین 🔞🔥 اووووم چه خوبهه
دستش پایین برد تو شلوارم و لاله گوشم میکی زد + هیش بذار انگشتام حرکت بدم ، صدات درنیاد توله سگ
ناله هام خفه کردم که لبخند خبیثی زد و چندتا انگشتش کرد بهم فشار داد و بلند خندید
+ددی لطفااا .. بیشتر باهم بازی کن
پنج انگشتش محکم بهم فشار داد و داخلش چرخوندشون
+ دوست داری دوباره بیشتر باهات بازی کنم کوچولو سفید ؟ و پشت سرهم چندبار محکم زد روم که صداهام بلند شد ...
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
https://t.me/+GaIoFt5PVaE4Yzhk
⭐️12 شب پاک⭐️
4.16 KB
200
Repost from N/a
نتیجه قلدری برای یک آدم کش حرفه ای...
_ تو آلفردو رو کشتی؟
پاسخی به پرسش مردک قلچماق ندادم و بی حرف مشغول جویدن غذام شدم، داشت حوصله ام رو سر می برد
مشتش رو کوبید روی میز و با داد گفت
_ مگه کری هر*زه؟ ازت پرسیدم تو کش...
قبل از اینکه حرفش تموم بشه خیلی فرز از جا بلند شدم و چنگال رو فرو کردم داخل گلوش
که باعث شد چند قطره خون روی صورتم بپاچه
+اره، من کشتمش!
افتاده بود روی زمین و محکم گلوش رو چسبیده بود
دوباره نشستم سر جام و مشغول خوردن ادامه شامم شدم
کسی حق نداره به مایا یعنی من، توهین کنه!
😈🫴
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
⭐️12 شب پاک⭐️
300
Repost from N/a
دختره محافظ رییسه بعد رییسش رو در حال کارای خاک بر سری می بینه....😂🙈
از بیسیمی که توی گوشم بود با بقیه ارتباط برقرار کردم و گفتم
+ هی بچه ها رییس کجاست؟
میثم با حرص جواب داد
_ اسکل تو بادیگاردشی ما بگیم کجاست؟
از ی خدمتکار سراغش رو گرفتم که بهم اتاقی رو نشون داد، با عجله به سمت اتاق رفتم درو باز کردم
+ شت...خودتون رو برسونید دارن می ک...
با صحنه ای که دیدم سریع در اتاق رو بستم
_ هی مایا چیشد؟
+ هیچی داشتن رییس رو می کردن....نه ویژه یعنی رییس داشت یکی رو می ک...اه ولش کنید فقط بدونید فاتحم خونده است😪
صدای خنده های بلندشون سوحان روحم بود
_ حتما صحنه های حساسی رو دیدی🙊☠
این رمان ته خنده و خرابکاریه...😂
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
⭐️12 شب پاک⭐️
200
Repost from N/a
نتیجه قلدری برای یک آدم کش حرفه ای...
_ تو آلفردو رو کشتی؟
پاسخی به پرسش مردک قلچماق ندادم و بی حرف مشغول جویدن غذام شدم، داشت حوصله ام رو سر می برد
مشتش رو کوبید روی میز و با داد گفت
_ مگه کری هر*زه؟ ازت پرسیدم تو کش...
قبل از اینکه حرفش تموم بشه خیلی فرز از جا بلند شدم و چنگال رو فرو کردم داخل گلوش
که باعث شد چند قطره خون روی صورتم بپاچه
+اره، من کشتمش!
افتاده بود روی زمین و محکم گلوش رو چسبیده بود
دوباره نشستم سر جام و مشغول خوردن ادامه شامم شدم
کسی حق نداره به مایا یعنی من، توهین کنه!
😈🫴
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
⭐️12 شب پاک⭐️
100
Repost from N/a
دختره محافظ رییسه بعد رییسش رو در حال کارای خاک بر سری می بینه....😂🙈
از بیسیمی که توی گوشم بود با بقیه ارتباط برقرار کردم و گفتم
+ هی بچه ها رییس کجاست؟
میثم با حرص جواب داد
_ اسکل تو بادیگاردشی ما بگیم کجاست؟
از ی خدمتکار سراغش رو گرفتم که بهم اتاقی رو نشون داد، با عجله به سمت اتاق رفتم درو باز کردم
+ شت...خودتون رو برسونید دارن می ک...
با صحنه ای که دیدم سریع در اتاق رو بستم
_ هی مایا چیشد؟
+ هیچی داشتن رییس رو می کردن....نه ویژه یعنی رییس داشت یکی رو می ک...اه ولش کنید فقط بدونید فاتحم خونده است😪
صدای خنده های بلندشون سوحان روحم بود
_ حتما صحنه های حساسی رو دیدی🙊☠
این رمان ته خنده و خرابکاریه...😂
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
⭐️12 شب پاک⭐️
100
Repost from N/a
زیر دست دختره بهش خیانت میکنه و اونم اینجوری مجازاتش میکنه...🚫❌
کلت رو سمتش نشونه رفتم و گفتم
+ قانون اول، دزدی از من ممنوع🚫
تاوانش از بین بردن دستته
و تیری به دستش شلیک کردم☄️
دادی زد و محکم دستش رو چسبید
+قانون دوم، پا گذاشتن روی خط قرمز هام ممنوع❌🚫
تاوانش از بین بردن پاته💢
و تیر دوم به پاش شلیک کردم💥
+قانون سوم، خیانت ممنوع
چون جونت رو از دست میدی
و تیر آخر رو به مغزش شلیک کردم..
(مافیای شطرنج)
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
https://t.me/+FZbH9UUY-HkxMWJk
⭐️12 شب پاک⭐️
100
Repost from N/a
ک.یر اهورا توی بهشتم بود و ک.یر اون مرد غریبه که توی مهمونی باهاش آشنا شده بودیم توی دهنم.. داشتم جر میخوردم... من و اهورا همیشه فانتزی تریسام با یه مرد غریبه داشتیم تا اینکه امشب... 🔞 💦
https://t.me/+F_PMA4jVgNw5NThh
https://t.me/+F_PMA4jVgNw5NThh
⭐️8شب پاک⭐️
200
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.