Hanley

مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبارآلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور

امروز با بچه‌ها رفتیم سینما تا مست عشق رو نگاه کنیم. هرچقدر آهنگش رو قربانی قشنگ و گوشنواز خونده فیلمش قشنگ نبود. اصلا انگار داستان اصلیش نبود و هرچیزی خواستن رو ساخته بودن.

کاش تو را از کودکی داشتم. دنیا را از چشمت چنان پنهان می‌کردم تا نبینی چه‌ها می‌کند. شاید در آن صورت هنوز فکر می‌کردی ماه به دنبالت راه می‌افتد. دوستانت همیشه عشق می‌ورزند و تو، کافی هستی. شاید هنوز هم دلت می‌خواست وقتی بزرگ شدی به مردم کمک کنی. شاید. شاید هنوز هم احساساتت برای ابراز، امنیت خاطر داشتند ماهِ من.

سرچ گوگل: آموزش فراموش کردن حرف‌هایی که شنیده‌ایم و نباید می‌شنیدیم.

لی‌لی