cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🌸در نـزدیــکی شــیطــان🌸

Больше
Страна не указанаЯзык не указанКатегория не указана
Рекламные посты
2 878
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

پست کلینیک ماهور کایی 4500 فقط پیج های بانوان ، موزیک ، ادبی ، شعر ، پروفایل، تکست ، ژست عکاسی ، کلیپ سیاه و سفید پروفایل دخترونه و پیج های دخترونه و عاشقانه ، تکست گرافی مجاز به دان هستن 👇👇👇 https://t.me/+BnlBtv-fWJI4ZGIx ⚠️با کلینیک رویان مشابه هست⚠️ ⚠️کسایی که دیروز زدن امروز نزنن⚠️ ❌رمان و مردونه نزنن ❌ 2  #اذر #علیسام
Показать все...
Фото недоступно
🧿‌‌‌‌‌لوح دو قلب با تاثیر فوق العاده 🧿‌‌‌‌‌ 🔮‌‌‌‌‌دعاهای معجزه آساومجرب🌲‌‌‌‌‌ 🔮‌‌‌‌‌زبان بندقوی بخت گشایی کارگشایی🌲‌‌‌‌‌ 🔮‌‌‌‌‌باطل سحروجادواحضارمحبوب🌲‌‌‌‌‌ 🔮‌‌‌‌‌محبت شدیددربرابرخلایق محترم شدن🌲‌‌‌‌‌ https://t.me/joinchat/AAAAAEhI5qdUU1mVhTkVNQ https://t.me/joinchat/AAAAAEhI5qdUU1mVhTkVNQ 📖‌‌‌‌‌مشاوره و سفارش👇‌‌‌‌‌ 🆔‌‌‌‌‌ @kaFeHFAL21
Показать все...
AnimatedSticker.tgs0.01 KB
AnimatedSticker.tgs0.09 KB
زیبایی سانته کایی 4500 فقط پیج های بانوان ، موزیک ، ادبی ، شعر ، پروفایل، تکست ، ژست عکاسی ، کلیپ سیاه و سفید پروفایل دخترونه و پیج های دخترونه و عاشقانه ، تکست گرافی مجاز به دان هستن 👇👇👇 https://t.me/+HLkHyfddYotkMmUx ❌رمان و مردونه نزنن ❌ ❌با کلینیک رویان مشابه هست❌ 21 #تیر #علیسام
Показать все...
Фото недоступно
100 درصد رایگان شد‼️💯 ❌دوست داری راز ثروت کارآفرین میلیاردر ایرانی رو تو 7 جلسه و به صورت رایگان آموزش ببینی ؟؟ ❌👇👇 💫 دکتر کاویانی، کارآفرین جوان، مدیر شرکت های هاوین، هیوا، هومر و خودساخته، در یک دوره آموزشی رایگان این مسیر رو بهت آموزش داده💥 https://t.me/zpoolsaaz کافیه وارد لینک زیر بشی👇🏻 رایگان تا ۲۴ ساعت https://telegram.me/+AyE0UcQbR1VkNWE0
Показать все...
#درنزدیکی_شیطان #پارت_چهل_هفت چشم هام از همین همه پرروییش گرد شد. پسر انگار محمد رو از خاطر برده بود یا شاید هم یادش بود و از قصد این حرف رو زد. محمد با نیش خند لب زد: - که دوست دخترته. ترسیده و سریع قبل از اینکه سوتفاهمی پیش بیاد گفتم: - الکی میگه، مزاحمم شده. محمد با اخم چرخید سمت پسر و غرید: - خودت ناموس نداری که میفتی دنبال دختر مردمه؟ پسر سینه ش جلو داد و گفت: - چرا خجالت بکشم؟ من قصدم آشناییه. در ضمن فکر نکنم به شما ربط داشته باشه، پس دخالت نکن آقای محتر... هنوز حرفش تموم نشده بود که مشت محمد خورد به دماغش. - الان ربطش رو بهت نشون میدم. وقتی محمد چنگ زد و یقه ی پسر رو گرفت. با جیغ بلندی شروع به دویدن کردم، اصلا دلم نمی خواست اون جا بمونم و دعواش رو ببینم. بارون هرلحظه شدید تر از قبل می شد، منم که چتر نداشتم و کفشم هم مناسب نبود و به سختی رسیدم خونه. - چه خبرته دختر؟ چرا نفس نفس میزنی؟ به در چسبیدم و زمزمه کردم: - سگ دیدم. مامان چون می دونست تا چه حدی از سگ می ترسم و چندباری هم سگ افتاده بود دنبالم، دیگه پیگیر نشد و سوال نپرسید. کتاب هام رو گذاشتم روی میز تا اونایی که نم برداشته، خشک بشه و کیفم رو با خودم به حموم بردم تا همراه مانتو و شلوارم بشورم. حسابی گرسنه ام بود. اما ترجیح می دادم خودم با شستن لباس های گِلی مشغول کنم تا فکر بد به سرم نزنه. فکر به این که محمد به سعید میگه و اونم این بار که چالم نکنه دیگه نمیذاره به مدرسه برم و درس بخونم. - سرمه چی کار می کنی؟ بیا بیرون. وقتی مامان صدام زد مجبور شدم از حموم با وجود تمام استرس هام دل بِکَنم و بیرون برم. ناهارم رو که خوردم، نتونستم طاقت بیارم و به محمد پیام دادم: - لطفا به سعید چیزی نگو. به خدا من کاری نکردم که اون پسره بیفته دنبالم. اما اگه سعید بفهمه دیگه نمیذاره برم مدرسه. نیم ساعت بعد سعید دوتا پیام برام فرستاد و نوشته بود: - شرط داره. - بیا خونه ام تا شرطمو بگم. نگران از جا بلند شدم تا بهونه ای برای بیرون رفتن پیدا کنم.
Показать все...
‌‌ زبان انگلیسیت در چه حده گلم؟ 🤔👇🏻 ‌‌‌
Показать все...
قویه 😍😋
ضعیفه 😞
Фото недоступно
📣 #اطلاعــــــيه_مــــــهم ♻️شروع جشنواره تخفیفی 10روزه فرش کاشان ⏪ سفارش مستقیم از کارخانه ⏪ ارسال رایگان به سراسر کشور ⏪ پرداخت وجه در زمان تحويل فرش 👇😍دیدن فرش ها تخفیفی 😍👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAADwMgN8EcUndDU7mFw خريد مستقيم وبى واسطه👇p 📲09365213361 🆔 @mostafa3361
Показать все...
#درنزدیکی_شیطان #پارت_چهل_شش پسر نفس نفس زنان رو به روم ایستاد و گفت: - بریم یه شیرموز بخوریم؟ اخمی کردم و گفتم: - اگه حرفی نداری من باید برم خونه. خواستم برم که از گوشه ی چادرم گرفت. - نه... نرو... تیز نگاهش کردم که سریع چادرم رو ول کرد. - ببخشید یه لحظه هول کردم که بری. نگران بودم کسی ما رو با هم ببینه، مدام اطرافم رو میپاییدم و اون پسر هم که حرفی نمی زد. - اگه قراره به کفشات خیره بشی و حرف نزنی، من میرم اون وقت تو تا فردا صبح به کفشات زل بزن. پشت کردم تا برم که سریع گفت: - من ازت خوشم اومده. چشم هام گرد شد و لب زدم: - چی؟ دستی به موهاش کشید و گفت: - ببین من ازت خوشم اومده به خدا قصد مزاحمت ندارم و فقط میخوام باهات آشنا بشم و یه مدت باهم دوست باشیم. بهش چشم غره رفتم و تشر زدم: - اشتباه گرفتی آقا، من اهلش نیستم. چادرم سفت چسبیدم و با قدم های بلند ازش دور شدم. همین که من وایسادم با این پسره حرف زدم کافی بود تا سعید حکم قتلم رو صادر کنه چه برسه به این که بخوام باهاش دوست هم بشم. - اتفاقا اشتباه نگرفتم. من... من به خاطر همین نجابت و سر به زیریته که ازت خوشم میاد. به نظرم واقعا داشت چرت و پرت می گفت. این پسره سریع قبل سرجمع یک ساعت هم من رو ندید، اون وقت از کجا فهمید من نجیب و سر به زیرم؟! - برو آقا. برو خدا روزیتو یه جایی دیگه بده، انقدرم مزاحم من نشو‌. پسر انگار حرف حالیش نبود. با این که وقتی دم خونمون اومد خوب دید سعید چقدر سگه و باهام بد رفتاری میکنه اما بازم از رو نمی رفت. - من مزاحم نیستم، قصدم خیره. راهم رو بند آورده بود و ول کن هم نبود. - چخبره اینجا؟ مزاحمه؟ برگشتم سمت صدا، محمد بود! اما قبل از این که من فرصت کنم تا حرفی بزنم، پسره گفت: - مزاحم چی؟ دوست دخترمه‌!
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.