513
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Фото недоступноПоказать в Telegram
من یک زنم..
که کودک درونش
هنوز هم شیطنت میکند..!
هنوز هم دلش غش میرود
برای نوازشِ مادرش..
که هدیه گرفتن را
به رسم دخترانگیاش
هنوز هم دوست دارد..
خیالت راحت
هم مردانگی بلدم
هم عرضهاش را دارم!
فقط نمیدانم چرا
هرکار هم که میکنم
آخرش محتاجِ آغوشِ مردانهی توام؟!
لطفاً خیلی شیک و مردانه
بغلم کن..
#نرگس_صرافیان_طوفان
00:10
Видео недоступноПоказать в Telegram
🌙دعا ڪنیم امشب
🌙خدا دلمان را
🌙پر از آرامش ڪنه
🌙آرامشے ڪه
🌙امید را مهمون زندگیمون ڪنه
🌙امیدے با طعم اجابت دعاهایمان
✨شبتون به رنگ خدا✨
2.81 KB
اونجا که احمد شاملو میگه :
تکیه کلامش بود ؛ فرق نمیکرد
موقع سلام یا وقت خداحافظی
میگفت: « تنور دلت گرم »
معنی این جمله را بعدها فهمیدم
هرجا که از دلم مایه گذاشتم
و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم
انگار تنور دلت که گرم باشد . . .
نان مهربانی اش را می خوری
هرچه دلت گرمتر، مهربانی ات بیشتر
و روزگارت زیباتر و آبادتر است . . .
ᥫ᭡
Фото недоступноПоказать в Telegram
⭐️آرامش آسمان
🌙شب سهم قلبتان باشد
⭐️و نور ستاره ها روشنی
🌙بخش تمام لحظہ هایتان
⭐️خُدایا ستارههاۍ
🌙آسمانت را سقف
⭐️خانہ دوستانم ڪن تا
🌙زندگیشان مانند ستاره بدرخشد
⭐️شبتون زیبـا و مهتابی🌙
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم
همه در هم گذرد هر مَه و سال و شب و روزم
وصل و هجرم شده یکسان همه از دولتِ عشقت
چه بخندم، چه بگریم، چه بسازم، چه بسوزم
گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم
حیفوصدحیف که دور از تو ندانی به چه روزم
دست و پایم تپشِ دل همه از کار فکنده
چشم بر جلوهی دیدار نیفتاده هنوزم
غصهی بیغمیام داغ کند، ورنه بگویم
داغِ بیدردیام از پا فکند، ورنه بسوزم
«رضیام»؛ جملهی آفاق، فروزان ز چراغم
همچو مَه، چشم به دریوزهی خورشید ندوزم...
#رضیالدین_آرتیمانی
#توےآسمون_امیرعظیمی
هرروز یه آهنڪَ تقدیم ڪن به اونی ڪه زندڪَیته♥️
_____________🎶🎼🎻
✨♥️
01 - Amir Azimi - Tooye Asemoon(1).mp36.76 MB
مانده ام! عشق چرا اینهمه ارزان شده است
خنده ها کم شده و گریه فراوان شده است
هر دلی با دو سه تا دلبر و دلدار شده
دل یک عده چرا مثل اتوبان شده است،
گرمی عشق کجا و دل عشاق چه شد
سینه ها یخ زده انگار زمستان شده است
هر که دل داد به کس تا سر یک هفته نشد
باز پس گیرد از او زود پشیمان شده است
کلبه ی کوچک و زیبا وسط جنگل عشق
محفل منقل و آلوده ز قلیان شده است
عشق شد دور از این وادی و آبادی ما
عشق از آدم و این ملک گریزان شده است
در دلم عشق تو می ماند و من می میرم
عاقبت از غم تو ره به جنون می گیرم
چه کنم گر تو نباشی همه دنیای دلم؟
بخدا بی تو ز دیدار همه دلگيرم
تو چه گفتی به دلم؟ جز سخن مهر و وفا
من چه گفتم به تو؟ جز اینکه به غم زنجيرم
از تو آغاز شد و با تو به پایان برسد
این کتابی که مهیا شده از تقديرم
.
بهار آمد
تو هم بیا جانانم
می خواهم عشق را پاگشا کنم در قلب منتظرم
می خواهم به رسم عاشقی
سر قرار عاشقانه هایم
زیر شکوفه های درخت دلدادگی
به یُمن آمدن بهار
اینبار دیدنت را به دیدگانِ مشتاقم مژده دهم
و عطر خاص تنت را همچون رایحه ی معطر ِ
گلهای بهاری به مشام جانم بکشم
و آنگاه که نگاهت تلاقی پیدا می کند با چشمان ملتمسم
قدح قدح باده ی ناب چشمانت را بنوشم
و مست شوم از اغواگریِ وجودت ...
بیا که وقت سرمستی بهار است
و تو هم دلیل شکوفایی دل منی
همچون زلال بوسه های باران
بر تن شکوفه های به بار نشسته ی گیلاس...؛
شانه هایت را به من بده
برای دوباره سبز شدن
دستانت را می خواهم
تا با نوازش سر انگشتانت
شاخه های دلم را بتکانم
بر سرزمین دلت
تا زیبا و رویاگونه شود
با شکوفه های سپید عشق.....
#باران_مقدم
درود آدینه شادمان🌹🌹🍃🍃
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.