دل نوشته

داغ هجـرانت مـرا منزل به منـزل می کـشد زورق بشکسته را ساحل به ساحل می کشد در جـدال عقـل و دل دارم هــزاران  واهـمـه با سـر و پا می روم هـر جا مرا دل می کشد با خـم  زلـف پـریشت گـفـته هــا دارم ، ولی جلوه ی چشم سیاهت در  دلم گل می کشد عشـوه ی مـستانه ات در لحظه ی دیدار دل در کمـــان ابـروانـت ، مــاه کامـل می کـشـد بــرق چشمـان سیاهـت با قــرار و بی قــرار پای عاشق را به زنجـیر و سلاسـل می کشد در هــوای کـوی دلبـر، دل سپــردن بی دلیـل خـط بطلان روی این اصـرار باطل می کشد دلبریـهـای  تــو و این  راه و رسـم عــاشـقی عــاقلی دیـوانــه ای را در مـقـابـل می کشد این دل دیـوانـه ی رســوا شــده در کـوی تو گاه بیـهـوده مــرا  دنــبال محـمل می کـشـد دل به سـودای تـو دادن در فـراسـوی خیال پای عقل و منطق واندیشه در گل می کشد #علی_فعله_گری

.

تا تو رفتی غزل از چشم قلم جاری شد نام زیبای تو بر صفحه، قلم کاری شد تا سحر ساجد محراب خیالت بودم خواب دوشینه ی من طعمه ی بیداری شد می، شده بی تو پرستار دل بیمارم بی تو دل مرتکب درد خودآزاری شد هر شب از چایی احساس تو می نوشیدم تا سحر قسمت من قهوه قاجاری شد هرکجا می نگرم فاجعه ی رفتن توست بی تو هر ثانیه یک صحنه ی تکراری شد لحظه ی رفتن تو ، بدرقه ی اجباری مثل یک روزه ی باطل دم افطاری شد #yesra

قصد دارم تا ترا دلبـــر بسـازم حاضـــری ؟ جای بالین، سینه را بستر بسازم ، حاضـری ؟ ٱسـمان چشـم من در حسـرتت دایــم پر ٱب خواب وصلت را فقط در سربسازم حاضــری؟ خواب ، یا رویا ، و یا نام دیگر تقـــــدیر من گشته ی ، حالا ترا در بر بسـازم حاضــری ؟ قصد دارم با تو باشـم در تمــــــام زندگـی با تو شعر زندگی از بر بسازم حاضــــری ؟ من به پای عشق تو در سجـده می مانم سرم با خودم یکجا ترا کافــر بسازم ، حاضـــری ؟ قصد دارم دل به دریا کـــرده باشــم در برت بهر صیدت چشم خود خنجر بسازم حاضـــری؟ نصب کـــردم قاب عکست را به دیوار دلـــم تا برایت باز درد سر بسـازم ، حاضـــــری ...!!

دکلمه ناچیز خدمت حضور پر مهرتان 🙏🏻 امید وار استم بر تان خسته کن تمام نشه 🙂 با گوشکی تان بشنوید 🎧🎤 ♕︎𓆩𝙆𝙄𝘼𝙉𝙊𝙊𝙎𝙃𓆪𓃮

شــده هــرشــب گـریـه کــنی از پــس یـار شده چشم ات ابری بشود همچون ابر بهار شده هرشب مست و غزل خوان اش بشوی شده از سر شب هی بخوانی در وصف یار شده از دل براید بنویسی بیت شعری، غزلی شده اشک ات سرازیر شود در وقت نوشتار شده دلتنگ کسی باشی که قسمت نشده است چو یک دمی با تو نشیند اندر لب جویبار #ساواش

واژہ ها منتظـــرِ لحـــنِ هم آوایے تو ؏ــشـــق  معناشدہ درمشقِ الفبایے تو غزل و مثنــوے و قطعـہ زِ  ڪار افتادند بس ڪہ زیباست سخن گفتنِ نیماییِ تو نقشِ پنهانِ تو بیت الغزلِ جان و دل است دفتــرِ شعــرِ مــن  و  لوحِ  تماشـایی  تو نسـخ ڪردہ هنــــرِ ڪاتب  و تحریــر ِ قلم خطِ چشمـــانِ پُر از طـــرحِ چلیپایے تو دادہ معنــــا  بہ غزلوارہ ے بیجانِ قلــم معجــزاتِ نفسِ گـــــرم ِ مسیحایے تــو فالِ حافظ زدم و"یوسف گمگشته" نبود! این  منم منتظـــرِ وعــدہ ے یلــدایی  تو بهترین آیـتِ  اعجازِ بهــاران این است: مژدہ ے آمدن  و فصل ِ شڪوفـــاییِ تـو ساحلِ چشــمِ تو و ....لنگرِ آرامــشِ مــن قصـــہ ے موج رهـــا در دل ِ دریـــاییِ تو گرچہ تا"صبحِ یقین" باتو قدم خواهم  زد "  شبِ تردید " شدم در   اگر.. امایی  تو شدہ تبعید بہ جُرمے ڪه  نمیداند چیست حسرتِ  وسوسہ ی  آدم  و حـــــوّاییِ تو تا ابــد  پرچمِ عشّاق،  برافـــراشتــــه  باد برســــرِ قُلّہ ے این عشـــقِ اهـــورایـے تو #بهار_راد