14 962
Подписчики
-3524 часа
-1787 дней
-81830 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
#part1
#کـ*ـیر داغمو روی #کـ*ص صورتی خیسش مالیدم با شهوت #کـ**صشو مالوندم که آه و ناله هاش بلند شد....
با شهوت #ک*ـصشو باز کردم و #کـ*ـیر گنده برنزه امو روی سوراخ تنگ #کـ**صش تنظیم کردم
_آماده ای این #کـ*ص تپل صورتیتو #کـ*ـیر عمو بکنتش؟!...
#پستونای تپل و نوک صورتیش جلوم بالا پایین شدن که حش*ری خم شدم و نوک #پستون هاشو توی دهنم خوردم و مکیدم و محکم #ک*ــیر درازمو توی #کـصش جا کردم توی #کـ**ص برادرزاده ی ۱۳ساله ی حش*ریم اووفف....
https://t.me/+jZb139dndXszM2Vk
https://t.me/+jZb139dndXszM2Vk
عموی حش*ری #کـ**ص صورتی و تپل برادرزاده ۱۳سالهاشو میکنه..🔞💦🍑👆🏼 #ممنوعه🔞💦
❤ لذت زنانه ❤
به زور جا کردن تو دختری که تنگه یکی از لذت بخش ترین کارای دنیاست🔞🔥 چنل اصلی لذت زنانه داستان ختنه دختران😰
👍 1
23700
Фото недоступно
اقاااا بنازم ۵۷۵ نفر تا الان درخواست دادن برا عضویت رایگان چنل VIp منبع درآمدم ؛ به عشق شما تا ۷۰۰ نفر فقط امروز عضو میگیرم بعدش پاک میکنم♥️🙌:
https://t.me/+eSyfgyCvKkFhNmRh
65400
Фото недоступно
همستر تیک آبی گرفت🔂
پروژه جدید با اسم hamSter که تیک آبی تلگرام رو گرفته و عین ناتکوین داره با سرعت پشم ریزون بالا میاد :||
به هیچوجه از دستش ندید که بعدا دلتون میسوزه👇🏻❌
https://t.me/hamsteR_kombat_bot/start?startapp=kentId2036946011
92220
Фото недоступно
همستر تیک آبی گرفت🔂
پروژه جدید با اسم hamSter که تیک آبی تلگرام رو گرفته و عین ناتکوین داره با سرعت پشم ریزون بالا میاد :||
به هیچوجه از دستش ندید که بعدا دلتون میسوزه👇🏻❌
https://t.me/hamsteR_kombat_bot/start?startapp=kentId2036946011
👍 1
10700
#همخونهیاخمویمن💯🔞🔥
#پارت_792_ #واقعییییییی🤤👅💦
- توی تخت چجوری به بدنت پیچ و تاب میدی؟ هومم الانم توی بغلم همونجوری کن که از تب خواستنت داغترشم...
کنار گوشش پچ زدم و لرزش خفیف بدنش رو بخوبی حس کردم.
بدنش رو روی شنای خیس خیلی سکسی تکونای آروم میداد و روی تنم میکشید.
قرار شد همزمان با عکس کلیپش رو هم بگیرن.
_ کات! خراب شد از اول!
با شنیدن صدای عکاس با عصبانیت نگاهش کردم که ببخشیدی زمزمه کرد و با دستش اشاره کرد دوباره تکراربشه.
پوف کلافه داری کشیدم و اینبار از چاک بلند دامن لباس که از شانس من روی قسمت پایین و شن ها افتاده بود نامحسوس دستم رو رد کروم و نوازش وار روی رون داغش کشیدم.
دخترکمم داغ شده بود و این از دمای بدنش بخوبی مشخص بود.
با این حرکتم بیتشر بهم چسبید و نفساش کشدار شد.
چشماش...
چشماش توی این ارایش شاین دار به شدت میدرخشید و بخاطر گر گرفتنش خمار شده بود و بدجور داشت دل و دینمو میلرزوند.
اب دهنم رو بیصدا قورت دادم و با چشمای خمار صورتم رو نوازش وار روی صورتش میکشید و لبام رو روی لباش و لپاش میمالیدم .
هرباد با نفساش که توی گردنم میخورد داغتر میشدم و برامدگی خشتکم رو بخوبی حس میکردم.
دستم رو جلوتر بردم و آروم انگشتام رو روی واژ*نم مالیدم که چنگی به یقه ی کتم زد و مات برده خیره ام شد.
تکون نمیخورد و این کار منو راحتتر کرد که انگشتم رو آروم روی پره های واژنش کشیدم و درآخر با حس خیسی انگشتم توی همون حالت و ژستایی که با اون یکی دستم کمرش رو گرفته بودم و میمالیدم و با صورتم جز به جز صورتش رو نوازش میکردم ، یهو وارد واژنش کردم که نفسش رو پر صدا بیرون داد و سرش کمی عقب رفت و صورتم توی گردنش بردم و نفس عمیقی کشیدم.
_ فوق العاده شد دمتون گرم وااای خدای من محشره همینطوری وایسین بچه ها اخراشه
صدای عکاس بود و دلوین آروم و با صدای به شدت گرفته پچ زد:
_ هامون...میبینن!
- هیششش کسی نمیبینه نترس من اینجام
شروع به تکون دادن انگشتم کردم ، فقط میخواستم تنش رو داغ کنم .
با حس لرزشای تنش بیخیال همچی شدم وسرعت انگشتم رو تندتر کردم و همزمان با بلند شدنمون شروع به قدم زدم به سمت دریا شدم.
دلوین که مست حرکات انگشتم بود بی هیچ حرف و اعتراضی همراهم قدم برمیداشت.
عکاس از رد پای برهنه ی دلوین و کفش پوشیده ی من هم کلیپ میگرفت و درآخر زوم چهره هامون شد و همین که عقب رفت و آب رو تا روی کمرم حس کردم با ارضا شدن دلوین و خیسی زیاد دستم توی یه حرکت یهویی سریع و نامحسوس انگشتم از لای لباسش بیرون آوردم و با گرفتن کمرش بلندش کردم و چرخی زدم و جفتمونرو توی آب رها کردم...
صدای جیغش با صدای دست و هو کشیدن همه کسایی که جمع شدن و تعریفای عکاس و آرش توی آب خفه شد.
بخاطر سردی آب و اینکه میدونستم بی برو برگشت سرما رو میخوره سریع بیرون اومدیم و توی بغل گرفتمش و به سمت ساحل قدم برداشتم.
- وای پسرمحشر بود خیلی عالی بود لنتییییی
- بجا این حرفا پتو بیار آرش سردشه ببین چجور میلرزه
- لعنتی کلیپ محشر شد ولی زنتو به باد دادی
- میکشمت...هامون...واییی یخ زدم...آرششش پتو بیارر...واییی
- جووونم خانوم کوچولو بعدن بهت میگم چرا اینجور کردم ولی ببین چه کلیپی در اومد
گفتم و چشمکی به صورت عصبی و لرزونش زدم که مشتی به سینه ام کوبید.
سرد بود ولی نه زیاد و همین باعث شد که کارم انجام بدم.
با این کارم گرگرفتگی تن خودمم خواستم بخوابونم ولی موفق نشدم و با انداختن پتو روی شونه هام محکم دور دلوین پیچوندمش و توی جمع که رسیدیم اروم روی زمین گذاشتمش.
- میریم لباس عوض کنیم و استراحت کنیم تا بعد از عصرونه
گفتم و خم شدم کنار گوشش و اروم پچ زدم
_ سریع بدو بیا بریم تو اتاقم وگرنه جلو همین جمع میک*نمت!
- جناب چنتا عکس با همین سرو وضع خیس نگیریم؟
سری تکون دادم وچند تا عکس دیگه ازمون گرفتن و بنظرم بس بود دیگه که بلند گفتم:
_ کات! برید استراحت!
همه چشمی گفتن ومنم دست دور شونه ی دلوین انداختم و بخاطر لرزشش برای سرما با سرعت به سمت ویلا بردم.
همین که رسیدیم سریع وارد اتاق خودمون شدیم کمکش کردم لباس از تن درآورد و به داخل حموم کشیدمش.
- هامون...زشته...کسی شک کنه
- چه زشتی؟ زنمی ها! بعدشم خیس اب شدی بریم دوش اب گرم بگیریم سرما نخوری .
همین که وارد حموم شدیم به دیوار چسبوندمش و پر عطش شروع به بوسیدنش کردم که با نفس نفس ازش جدا شدم
_ دیگه نمیتونم تحمل کنم دلی دلم بد میخوادت.
هنوز به خودش نیومده بود که سریع لخت شدم و کی*ر کلفت و سیخ شده ام رو یک ضرب و تا ته داخل ک*صش کوبیدم که ناله ا بلند شد که...
🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥
https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0
https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0
https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0
https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0
https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0
1 81260