خاطِرات .
- خاطراتی که با نوشتن مرور میشن . https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1098198-mQvVKhX
Больше1 256
Подписчики
-124 часа
-107 дней
-5830 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
هیچوقت کنار او احساس ناکافی بودن نداشتم.
اما این روزها عجیب در گودال سردرگمی و تنهایی فرو رفته ام و خاطرات را نشخوار میکنم.
دلتنگی به روحم زخم میزند و فکر میکنم زخم هایم طلسم شده باشند ، طلسم با نام مستعار بلع در زوال.
من او را دوست داشتم یا فقط همه ی آنها از روی نیاز بود؟!
اما میدانم روح و جسممان چنان عالی و بی عیب در هم آمیخته بود که این آمیختگی و یکی شدن هیچ جای سوال و پشیمانی ای نداشت.
چنان آمیختگی ای که سالها پس از مرگ او احساس میکردم افکارش در ذهن من شناور است.
و امروز ، به جز یک کف دست از گرمای وجودش چیز دیگری از او در سوراخ سنبه های تاریک ذهنم باقی نمانده.
در انتهای جاده به سمت درختان بلوط بیا ، همانجا که پوشیده از مه است. ترست را کنار بگذار.
به تو قول میدهم اینجا آخرین مکانیست که باید از آن بترسی.
قدمهایت را تند کن و به دنبال نامم روی سنگ هایی که اکنون با اشکِ آسمان پر شده ، بگرد.
برایم از شادیها یا غمهایت بگو . دیگر نمیتوانم مثل قدیم غمهایت را بِخرم و اشکهایت را تبدیل به قهقهه کنم ، اما قول میدهم به تک تک صحبتهایت گوش دهم .
اینجا میتوانی دربارهی همهچیز بگویی، حتی دربارهی رازهایی که از همه پنهانشان میکنی تا مبادا قضاوتت کنند ؛
شنیدهای که میگویند مردهها قضاوت نمیکنند .
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.