سیلوانیوس.

داداش دوقلوی این.

ولی بلاخره آویشن رو مجبور کردم باهام فرندز ببینه. فکر کنم خوشش اومده باشه. به هر حال باید آماده بشه برای چندبار دیدنش در آینده.🤫

سه شنبه، انقدر فرایند درس خوندن سخت شده که مجبورم برای تنوع به توی بالکن درس خوندن و حتی آشپزخونه پناه ببرم. هنوز یک ماه و چند روز تا پایان امتحان ها مونده ولی نمی‌خوام روزشماری کنم، باید بپذیرم ۷۰ درصد روزهای این سالهام امتحان و درس و کاره:(

دوشنبه؛ روزیه که ازش هیچ عکسی ندارم. ولی می‌تونم بگم یکی از بهترین روزهای عمرم بود. شبیه این عکس، مثل تجربه سکوت و آرامش اقیانوس آبی. می‌دونم یه روزی میرسه که داشتن همچین روزهایی معمولی میشه. ولی من هیچ وقت یادم نمی‌ره که با چه عطشی برای ثانیه به ثانیه‌اش ذوق داشتم.

مخصوصا با این.

سلام. بیاین با این آهنگ‌ها گریه کنیم.