چشمــآهـ𓂀ـو|شکیلازنگنه
﷽ کانال رسمۍ به قلم: ִֶָشکیلازنگنهִֶָ خالقدُنیآییبنآمِ؛ چشمـآهـ𓂀ـو:درحالپارتگذارۍ زادهماه☽: دارای فایل ⚘یوڪـآبـد: درحالنگارش عضو انجمن رمانهای عاشقانه✨ 𝑖𝑛𝑠𝑡𝑎🍓 https://www.instagram.com/shakilazangene.novels/ ادمین: @mahi_adm
Больше2 082
Подписчики
-824 часа
-27 дней
+10430 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
منِ عزیزم؛
لطفاً انقد به خودت سختنگیر!
دیگه نه معدهای واست مونده
نه قلبی، نه روحی، نه مویی، نه لبی، نه روحی:)
#شبتونبیغم 🌙✨
👍 2🌚 1💯 1
3100
ریپلای پارت اول✨
میانبرپارتها🫂
🩵خرید چنل Vip چشمآهو = از 35 الی 40تومان بستگی به توان پرداخت شما✨
(ششماه جلوتر از چنل اصلی فقط در vip)
🩵خرید فایل رمان زادهماه = 45تومان✨
(دارای فایل کامل و بدون سانسور) عیارسنج
خرید هر دو رمان بجای پرداخت 85تومان
تنها 79تومان بپردازید😍
آیدی ادمین جهت دریافت شماره کارت:
@mahi_adm
👍 1😍 1🍓 1
2800
Repost from N/a
رئیس جذابمونرویمنشیِخوشگلشغیرتیشده🫦❤️🔥
با صورتی سرخ شده دندون قروچهای کرد و غرید:
- سر و ریختی که واسه خودت درست کردی به کنار، اون مرتیکه حسابدار دم گوشت چی پچ پچ میکرد؟
- گفت اگه مساعد باشین فرداشب با مادرم مزاحم شیم!
عصبی تر از قبل اومد نزدیکتر و توی چشمام خیره شد
- وقتی مادرشو به عزاش نشوندم میفهمه نباید خونهی معشوقهی من مزاحم شه!...
https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0
۱۲ظهر
3300
🤍🤎
🤎
#پارت177
#چشمــآهـ𓂀ـو
#نویسنده_شکیـلازنگنــه
باز کار خودش را کرد...
این صدایی که نام پُر غرورش را ادا کرده میتوانست او را از پای در بیاورد و رام خود کند.
میچرخد و دستم همزمان با لمس ریزی تا آرنجش پایین میآید، قصد تحریکش را نداشتم اما انگار شده بود.
مردمک چشمانش ترقوههایم را نشانه میگیرد و از همانجا راه خود را پیش گرفته و به گردنم میرسد با مکث کوتاهی نگاهش کش میآید و بالاخره آن نگاه تبدار روی لبهایم نشست...
همانجایی که همیشه میگفت طعم شهد عسل را میدهد.
قورت دادن آب دهانش را میبینم که نگاهش روی چشمانم میخ میشود گمان کنم دگر راه برگشتی ندارد و با دیدنشان لب به سخن باز کرد.
-آره.
جلو میروم تا فاصله یک قدمی را پر کنم، باید حرف میزد و از نسرین برایم میگفت، مادری که حتم داشتم تا به حال نصف گیسش از دوری دردانه دخترش سپید شده.
_کجا؟ حالش چطور بود؟
دست راستش بالا میآید روی گونهام نوازشوار به حرکت درمیآید:
_کاش واسه دیدن منم همین قدر دلتنگ بودی... همین قدر شوق داشتی!
سر انگشتانش به لبم میرسد:
_نکن... با منه کله خرابِ یاغی که دلتنگی امونش رو بریده اینکارو نکن...
سرکشترم نکن آهو عواقب خوبی نداره.
در یک حرکت غافلگیر کننده لبهایش مرا منگ میکند و به شکار لبهای خشک شده از استرسم میرود، تنم را چنگ زده و فرصت هیچ عکس العملی را نمیدهد، پشتم را به دیوار کنارش میچسباند.
بالاخره عقل به خودش میآید و دستور واکنش میدهد اما مگر فرهاد به او همچین اجازهای را میداد؟
پاهایم را فوراً قفل کرده و در حصار پاهایش قرار میدهد متوجه پارچهای که میانمان فاصله انداخته شده و فهمید که زیر پیراهن بلندم چیزی جز لباس زیر ندارم.
دستانم به کمک اجزای از کار افتاده میآید ولی او دستانم را پشت کمرم قفل میکند و خشنتر میبوسد.
آنقدر به جان آن دو تکه گوشت کوچک صورتم میاُفتد تا بالاخره تنگی نفس لعنتیم رُخ نشان دهد.
فقط کمی فاصله میگیرد تا نفسم جا بیاید و من هوا را لاجرعه در سینه سر میکشم.
❌چنل vip حاوی اسپویل
تو چنل vip به پارت 320 رسیدیم و شش ماه از چنل اصلی جلوتریم،
بفرمایید یه خورده اسپویل:
1_با اینکه آهو باز فرار کرده ولی شاهد عاشقانههای دختر لجباز و فرهاد کلهخرابمون هستیم
2_روژدا غیبش زده!
3_پلیس یه ردی از آهو پیدا کرده.
در همین حد بگم که پارتای اونجا خواب و خوراک رو از توت قشنگام گرفته🙂😭🤦♀
اها راستی عضوگیریمون تا چند روز آینده بسته میشه، جهت عضویت به ادمین پیام بدید👇🏼
@mahi_adm
پاسخگویی سریع✅
╭┈┈ ▸ ▹ ┈┈•𔘓•┈┈ ◂ ◃ ┈┈╮
◖ T.me/shinnovels ◗
╰┈┈ ▸ ▹ ┈┈•𔘓•┈┈ ◂ ◃ ┈┈╯
⇠ڪپـےبࢪدارےحتـٰےباذڪࢪنامنویسندهممنو؏✗
👍 3❤ 1😍 1🍓 1😈 1
3900
Repost from N/a
آرمینا دختری که طی یک دیداراتفاقی سراز دنیای ماورا درمیاره اونجاست که رازهای زیادی برملا میشه.
عاشق و شیدای دورگه ای هات وجذاب میشه
ولی اون با خیانتش دلشو میشکنه وآرمینا با اونکه بارداره از جفتش مجبوراًجدا میشه.
https://t.me/+po3-Sia_VBIzZTRk
۲۲
1200
ریپلای پارت اول✨
میانبرپارتها🫂
🩵خرید چنل Vip چشمآهو = از 35 الی 40تومان بستگی به توان پرداخت شما✨
(ششماه جلوتر از چنل اصلی فقط در vip)
🩵خرید فایل رمان زادهماه = 45تومان✨
(دارای فایل کامل و بدون سانسور) عیارسنج
خرید هر دو رمان بجای پرداخت 95تومان
تنها 80تومان بپردازید😍
آیدی ادمین جهت دریافت شماره کارت:
@mahi_adm
❤ 1
4200
رمان زادهماه🌙✨
نویسنده: شکیلازنگنه
قیمت: 45هزار تومان
خلاصه رمان:
مهزاد روشن برترین طراح سرویس جواهرات که با نقشه قبلی وارد شرکت بزرگ جاویدها میشه، طبق رازهای قدیمی که مادرش از گذشته برای اون گفته میخواد از پسر این خاندان امیرجاوید انتقام بگیره اونو عاشق خودش میکنه و کم کم دنیاشو نابود میکنه تا اینکه ورق برمیگرده...
❌رمان زادهماه قرارداد چاپ دارد و قبل از چاپ به عنوان نویسندهی اثر فایل مجازیش به صورت فروشی در اختیار مخاطبین قرار میدهم فقط و فقط از طریق کانال رسمی خودم قابل خریداری هستش، واریز برای تهیهی فایل این رمان به هر حساب دیگری و حمایت از یک دزد؛ یا خواندن فایل رایگان رمان، هیچ کدام مورد رضایت من نیست و حق قلمم رو حلال نمیکنم و این حقالناس بر گردن اون شخص خواهد ماند.❌
برای تهیهی فایل کامل این رمان میتونید از طریق کارت به کار و ارسال فیش واریزی به آیدی زیر، فایل کامل رو دریافت کنید.
@mahi_adm
🍓 1
5500