عشق دیرینه ⟬ فصل سوم دختر شیطان ⟭
🕋°| ﷽ |°🕋 به قلم: #آوا_آشوری🖤🐺 فصل اول دختر شیطان فایل🖤🐺 فصل دوم دورگه هات من فایل🖤🐺 ژانر:عاشقانه، تخیلی🖤🐺
Больше436
Подписчики
Нет данных24 часа
-57 дней
+130 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
چه عجب 😔😂
وایییی من منتظرم اینا برن رو کار این آوای پدسگگگ نمیزارهههه😭😂
😱 10
25204
#118
با صدای ناله های ریزی ابروهام بالا رفت و پچ زدم:
_توهم میشنوی؟
گیج نگام کرد و گفت:
_صدای چیو؟
_ناله!فکر کنم از طبقه پاینه
خندید و گفت بزار درست گوش کنم...
چشاشو بست وقتی صدارو شنید چشاشو سریع باز کرد و آروم گفت:
_معلوم نیست کدومشون روی کارن...
آروم خندیدم و گفتم:
_فکر کنم اهانا و جکن چون صدا از پاینه...
خندید و گفت:
_پس بابام الان داره عشق میکنه...
باز بلند خندیدم که با گذاشتن لباش رو لبم صدای خندم خفه شد...
با ساکت شدنم جدا شد و گفت:
_منم میخام!
متعجب تک خنده ای کردم و گفتم:
_چی میخای؟
دستشو آروم از روی سینم پایین تر برد و...
❤ 12🔥 3😁 1
24700
#117
_آره کاملا مشخصه کاری نداری جونم
تو گلو خندید و بوسه ای روی بازوی برهنم زد و یهو دندون نیششو وارد بازوم کرد که با صدای کنترل شده ای ناله ای کردم و غریدم:
_داری چیکار میکنی جورج دردم اومد
خندید و بوسه دیگه ای رو بازوم گذاشت و گفت:
_خونت خیلی شیرینه و. مزه خوبی میده!
برگشتم سمتش و با شیطنت گفتم:
_عه؟
بینیش به بینیم چسبوند و با نفس عمیقی ک کشید گفت:
_هوم دلم. میخاد تورو توی خودم حل کنم
آروم و با عشوه دستم و آروم روی قفسه سینش گذاشتم و گفتم:
_چجوری من و توی خودت حل کنی هوم؟به هم نشون بده!
حرصی خندید و چونمو محکم توی دستش گرفت و غرید:
_نزار بیوفتم به جونت...
ابروهامو بالا دادم و گفتم:
_فکر نکنم بدم بیاد
بوسه ای به قفسه سینش زدم که غرید:
_شب اولی و نمیخام بزنم جفتمون و بدبخت کنم...
بلند خندیدم که محکم دستشو رو دهنم گذاشت و غرید:
_هیش آروم الان همه رو میکشونی اتاقت...
با شیطنت خیرش شدم و گفتم:
_میترسی ازشون؟
اخمی کرد و گفت:
_نه نمیترسم فقط نمیخام مانع رابطمون بشن
آروم سری تکون دادم که...
👍 10😍 3👏 1
21900
سلام دوستان
ما چنلی داخل روبیکا نداشتیم پس اگر دیدین قطعا کپی از رمان آوای عزیزم بوده
لطفا اگر بازم از این موردا برخورد کردید لطفا خبر بدین و یا لینک رو بفرستید.
و لطفا توصیه نشه ما خودمون چنل داریم بخاییم برای بالا بردنش تلاش میکنیم
با تشکر❤️
👍 9🤬 1🍓 1
38402
عیدتون مبارک سالی پر از عشق و موفقیت در کنار خانواده داشته باشین🩷😍
#نویسنده_اوا
🔥 4
480120
عیدتون مبارک راستی عسلای آسنا😍😂
سال خوب و خوشی کنار خانواده هاتون داشته باشید 😌🐉
👍 6❤🔥 2
47903
مرسی عیده سخت نمیگیرم ولی وقت آزاد داشتی بنویس😒😂
👍 2
46802
#116
ولی یه و اونم مثل خودم عین هو وحشیا شروع کرد به مکیدن لبم که دستم چنگ شد تو موهاش و خودمو بیشتر بهش فشردم که لحظه ای ازم جدا شد و غرید:
_نکن این کارو باهام دختر نمیتونم خودمو کنترل کنم...
ریز خندیدم که من و هل داد روی تخت و روم خیمه زد که ترسیده از اینکه بخاد پیشروی کنه اومدم بلند بشم که دست روی قفسه سینم گذاشت و گفت:
_نترس کاریت ندارم تا وقتی که همه با بودن من باهات موافقت کنن...
بوسه ارومی رو لبام زد و موهامو از توی صورتم عقب داد و گفت:
_امشب و فقط اینجا کنارت میخابم میتونم دیگ؟
همینجور که با چشمای براق خیرش بودم سر تکون دادم گونمو محکم بوسید و سرشو توی گردنم فرو برد و عمیق بو کشید و گفت:
_بوی تنت مستم میکنه ای سئو...
ابروهامو بالا دادم و گفتم :
_یکم فاصله بگیر اینجوری پیش بره ب خواب نمیرسه ها...
آروم خندید و از روم کنار رفت و گفت:
_اوکی راست میگی...
بعد پشتم دراز کشید و من و توی بغلش فشرد و پچ زد:
_بخواب که فردا باهات کار دارم دختر ئاکان...
گفت و دستاش و روی سینه هام گذاشت که با اعتراض اسمشو صدا زدم و خندید و گفت:
_کاریت ندارم دختر آروم!
😁 6👍 3
45710
#115
_میترسم جورج
کلافه دستشو توی موهام فرو کرد و سرشو بیشتر به سرم فشار داد و گفت:
_از چی میترسی ها از چی؟ دارم میگم من مثل جک نیستم من پا پس نمیکشم من چیزو بخام تا تهش میخام چرا نمیفهمی میگم گرگم همش بی قراریه تورو میکنه و درست و غلط حالیش نی بزار جفتمون و راحت کنم
یقشو چنگ زدم و گفتم:
_قول میدی عاقبتمون مثل مامان و بابات نشه؟
آروم خندید و گفت:
_قول میدم گرگ وحشی...
کمی تو چشاش خیره موندم و یهو همینطور که دستم به یقش چنگ بود اونو کشیدم سمت خودم و با شدت مشغول بوسیدنش شدم که اول شوکه شده حرکتی نمیکرد ولی یهو و..
❤ 14😍 3👍 1
58600
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.