vkive

چند وقت پیش، قبل از اینکه برسیم به کلاس یه حجم بزرگ پشمالوی سیاه سفید دیدم از دور که باعث میشد حدس‌هایی در موردش بزنم اما مطمئن نبودم، هر چی نزدیک‌تر میشد و بیشتر ورجه وورجه می‌کرد و باعث میشد صاحبش برای کنترلش به زحمت بیوفته لب‌هام بیشتر به خنده باز می‌شد. اون لعنتی با اون چشم‌های یخیش و هیکل غلط اندازش به قدری خوشگل و ناز بود که جدا نمی‌دونستم چه ری‌اکشنی نسبت بهش داشته باشم، فقط نگاهش می‌کردم تا اینکه نزدیک اومد. هوس لمس کردن نرمی موهاش دست‌هام و به گز گز انداخته بود اما هرطور که شد ریسک گاز گرفتنش و به جون خریدم و سرش و ناز کردم. من اون لحظه ✨✨✨✨ بودم از شدت نرمی و خر بودن قیافش زیر دستم. هاسکی خیلی خره، خیلی گاز گرفتنیه، خیلی موده.

دلم میخواد آلبالو پلو امتحان کنم.

کمرنگ می‌خورم حداقل-

https://t.me/unesprtvide/31889 خوشحالم میشنومش-

Welcome 2 the club buddy.

نود درصد آدمای دور من عشق چایی‌ان و بله کمال همنشین در من اثر کرده.

ای جان.

حس می‌کنم من هم به چایی مبتلا شدم.(لعنت بهتون)