رمان صحنه دار / رمان عاشقانه

‌😮😧 همستر رسماً قیمت گذاری شد

#توت_فرنگی_پورنو🔞🍓 بازم که خیس کردی کوچولو!!! این سوراخ کوچولوت چرا هروقت منو میبینه شیر فلکش باز میشه...💦 - آههه.....آرتا داره نبض میزنه....با انگشتای داغت بمالش -چرا انگشت؟؟ این کوچولو دلش ک..یر کلفت منو میخواد..... باهامو باز کرد و یه ضرب خودشو تو سوراخ تنگم هل داد که جیغ بلندی کشیدم - اووووف ک.. صت داره کل .ک.. یرم رو میبلعه.... https://t.me/+wypoBFJq7oZkODE0 https://t.me/+wypoBFJq7oZkODE0 دختر حشری که یه عمری تو سایت های پورن جلوی دوربین لنگاشو میده هوا اما با دیدن مشتری ثابتش تو واقعیت......😱😱😱

بچه ها این خیلی باحاله، سوالاش هم بامزن هم بازیه، هم اطلاعات عمومی اگه فکر میکنی اطلاعات عمومیت خوبه و بالاعه حتما بازیش کن، جایزه هم میده🤌 https://t.me/WealthQuizBot/app?startapp=1040665394 به دلار جایزه میده💸

-نمیخوام کیان ، تروخدا برو اونور. بخدا دکتر گفته تو ماهای آخر ، رابطه ممنوعه. مک محکمی به سینم زد و موهامو نوازش کرد: هیـــش آروم باش خوشگلم. قول میدم دردت نگیره. شل کن بزار توام حال کنی. با تهدید انگشتشو تکون داد: وگرنه میرم پیش عسلا! با بغض دستشو گرفتم و سریع لخت شدم: نه تروخدا نرو . بیا هرکاری میخوای باهام بکنی بکن. https://t.me/+X13hfPLdxT9iMGZk https://t.me/+X13hfPLdxT9iMGZk کیان با زن حاملش میخواد بزور بخوابه😰تهدیدش میکنه وگرنه میره پیش زن دومش....!

زبونم و با ولع بین چاک ک*صش کشیدم _واسه کی اینجوری خیس کردی زُلفا؟ سرم و محکم به ک*ص خیسش فشرد _واسه تو دایی، اووم بخورش آه.. تند براش می‌خوردم و زبون میزدم. حسابی که خوردم پاهاش و باز کردم و مردونگیم و گذاشتم دم سوراخ ک*صِ خیسش _حالا وقتشه با کلفتیم جرت بدم.. به ضرب واردش کردم.. https://t.me/+2OXyo-uGkW9kNWY0 https://t.me/+2OXyo-uGkW9kNWY0 #رابطه‌ممنوعه‌با‌_دایی‌ناتنی🔞😮

دلت میاد ک.ص تپل و صورتیه منو ول کنی بری با زن باردارت بخوابی سهراب؟؟🔥🔞 - میخاری حشری خانم؟ باز که ک.صت آبشار راه انداخته.... -آههه سهراب جونم برام بخور، زبون داغتو رو ک.ص خیسم بالا پایین کن. خشن دو تا از انگشتاشو یه مرتبه تو سوراخم هل داد که شهوانی ناله ی بلندی کردم چ.چول خیسمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که جیغ بلندی کشیدم و به مردونگیش چنگ زدم. - هیشش..میخوای همسایه ها هم بفهمن داری زیرم جر میخوری سلیطه؟؟ - آههه آخ....بسه سهراب خودتو میخوام خمار نوک پستون های گندمو میک زد که با حرکت انگشتش تو ک.صم بدنم لرزید و آبم روی دست بزرگش پاشید...... https://t.me/+SNyviGqndBpiZmI0 https://t.me/+SNyviGqndBpiZmI0 سهراب، مردی متاهل که پرستار زن باردارشو جوری میکنه که حامله بشه......💦🍓

رمان : #عصیان_و_افسون مترجم: زهرا | الما ژانر : #عاشقانه #مافیایی #اروتیک #معمایی #صحنه_دار خلاصه: افسونگری یک زن،چقدر می تونه خشم یک مرد قدرتمند رو اروم کنه؟ صدای ناله های من،دردِ حاصل از لذت من،می تونه اونو،کسی که حتی هیبتشم منو به واهمه می ندازه،ارومش کنه؟ من پرنسس مافیایم و باید باکرگیمو به دشمن پدرم تقدیم کنم!! من،در شرف ازدواج با مردی ام که چیزی ازش نمی دونم...یه وحشی یه یاغی یه قاتل بی نهایت جذاب در واقع،حتی اسم و فامیلشم نمی دونم. ترسِ شب ازدواجمون من رو می کشت وقتی فکر می کردم قراره زیر مردی به وحشی گری و درشت اندامی‌ اون قرار بگیرم! رو ღ👇🏻𝒥𝑜𝒾𝓃𝑒𝒹👇🏻 💦@Romansahnedarrrr💦 🌸@Romansahnedarrrr🌸