تراوشات مغشوش ذهن متوهم من
@TMZMM سکوت عاشقانهی من ، شعر عاشقانهی تو بزن به ماشه و با بیت دیگری بکشم تراوشات مغشوش ذهن متوهم من
Больше- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Загрузка данных...
گریز میکند و ناگزیر، باید! بود کسی که از همه معشوقه ها سرآمد بود زنی که لفِّ عشق مرا نشر خواهد بود «زن جوان غزلي با رديف "آمد" بود كه بر صحيفهی تقدير من مسوّد بود» دلیل غره شدن های ظالمانهی من طنین مغنیِ موسیقی ترانهی من بهانه شد بدمد صبح جاودانهی من «زني كه مثل غزلهاي عاشقانهی من به حسن مطلع و حسن طلب زبانزد بود» نسیم شرطه شده قصد جان ما میکرد به لعبتان ز عطا مهر را روا میکرد زبان شعر مرا از شما سوا میکرد «مرا ز قيد زمان و مكان رها ميكرد اگر چه خود به زمان و مكان مقيد بود» نگاه اوست قدرت مفاعلن فعلم اسیر کرده مرا انجماد مشتعلم و او نشسته ببیند، تلاش در جدلم «به جلوه و جذبه در ضيافت غزلم ميان آمده و رفتگان سرآمد بود» زنی که «یا»ست وامدار منحنی تنش زنی که سین شد سراسیمه از بدنش اسیر او شد الفبا پس از قدم زدنش «زني كه آمدنش مثل "آ"ي آمدنش رهايي نفس از حبس هاي ممتد بود» همان که نقش اوست، مضافٌ الیه وطن ضمیر پرسشی فعل ناب بوسیدن تمام حس من و واژهی متمم من «به جمله دل من مسنداليه "آنزن" و "است" رابطه و "باشكوه" مسند بود» شبیه شعرهای غریب نهانی من دلیل ثابت افراط و بی عنانی من ستوده صبر کهنسالی…
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.