فردوسی و شاعران سبک خراسانی
شاعران بنام سبک خراسانی : رودکی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، اسدی توسی و دقیقی https://t.me/adabiatehemasi _____________________________ https://t.me/joinchat/iKklUViUdbhkNWQ0
Больше1 295
Подписчики
+124 часа
-37 дней
-1330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
تبادل روزهای پنجشنبه
(فرم گیری یک روز قبل⏪ چهارشنبه )
حداقل ممبر ۱۰۰۰
حمایتی ۵۰۰ با ویو مناسب
♦️تبادل فولدری
https://t.me/+vKWsBQ-E4HIyMWNk
تبـادلــ🤝ـات درسی و ادبی فـرهنگیـــاݩ
این تبادل مختص گروهها و کانالهای فرهنگی است. چنانچه فرهنگی و دارای کانال درسی و ادبی و کاربردی هستید داخل گپ تبادلات شوید:⇩
https://t.me/+vKWsBQ-E4HIyMWNkارتباط با مسئول تبادلات و تبلیغات⇩ @Rahaii_moha گروه وابسته به ابرگروه دبیران ادبیات کشوری است
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۸ ]
آغازِ پادشاهیِ بهرامِ گور
🥀بَه هفتم چو بَنشست، گفت: اَی مِهان
🥀خِرَدمند و بیدار و دیدَهجَهان،
🥀چو با مردمِ زُفت زُفتی کنیم
🥀هَمی با خِرَدمند جُفتی کنیم!
🥀هر آنکس که با ما نسازند گرم
🥀بَدی بیش بینند ازان کز پِدَرْم!
🥀هر آنکس که فَرمانِ ما برگزید
🥀غم و دردِ رنجَش نباید کَشید!
🥀بَه هشتم چو بَنشست، فرمود شاه
🥀جُوانوی را خواندن از بارگاه
🥀بَدو گفت: نزدیکِ هر مِهتری
🥀بَه هر نامداری و هر کشوری،
🥀یَکی نامه بنویس با مِهر و داد
🥀که بهرام بَنشست بر تخت شاد
🥀خداوندِ بخشایِش و راستی
🥀گریزندَه از کژّی و کاستی!
🥀که با فرّ و بُرزَست و با مِهر و داد
🥀نگیرد جُز از پاکدادار یاد!
🥀پذیرفتم آن را که فَرمان بَرَد
🥀گُناه آن بَسیچَد که درمان بَرَد!
🥀نشستم برین تختِ فرّخپِدَر
🥀بر آیینِ طهمورتِ دادگر!
🥀بَه داد از نِیاگان فٓزونی کنم!
🥀شما را بَه دین رهنمونی کنم!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀یَکی راستی نامه خوانید نیز
🥀کران جادوان ارز یابند نیز [۱]
🥀شما را بَدین رهنمونی کنم
🥀بَخیرات و احسان فُزونی کنم [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱]- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ دانشگاهِ لیدن مورخً ۸۴۰ق آمده است.
[۲]- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ بریتانیا در لندن مورخِ ۸۴۱ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۷ ]
آغاز پادشاهیِ بهرامِ گور
🥀سِدیگر چو بَنشست بر تخت، گفت
🥀که رسمِ پَرَستش نباید نهُفت!
🥀بَه هستیِّ یزدان گُواهی دِهیم!
🥀رُوان را بَه دین آشنایی دِهیم!
🥀بِهِشتست و هم دوزخ و رِسْتْخیز
🥀ز نیک و ز بَد نیست راهِ گریز!
🥀کَسی کو نگَرْوَد بَه روزِ شمار
🥀مر او را تو با دین و دانا مدار!
🥀بَه روزِ چَهارم چو بر تختِ عاج
🥀بَه سر برنِهاد آن پَسندیدَه تاج،
🥀چُنین گفت کز گنجِ من یَک زمان
🥀نیَم شاد کز مردمِ شادمان!
🥀نیَم خواستارِ سَرایِ سِپَنج!
🥀نه از بازگشتن بَه تیمار و رنج!
🥀که آنَست جاوید، این رهگذار
🥀تو از آز پرهیز و اندُه مدار!
🥀بَه پنجم چُنین گفت کز رنجِ کَس
🥀نیَم شاد تا باشَدَم دسترَس!
🥀بَه کوشِش بَجوییم خرَّم بِهِشت
🥀خُنُک آنکِ جُژ تُخْمِ نیکی نکِشت!
🥀شَشُم گفت: بر مردمِ زیردَست
🥀مبادا که جوییم هرگز شکست!
🥀سِپه را ز دُشْمن تنآسان کنیم!
🥀بَداندیشِگان را هَراسان کنیم!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀بَدین دشت زَردُشتِ پَیغمبرم
🥀ز راهِ نِیاکانِ خود نگذَرَم [۱]
🥀هَمان کو نترسَد ز روزِ شمار
🥀مر او را تو با دین و دانا مدار [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱]- این بیت در دستنویسِ دانشگاهِ لیدن مورخِ ۸۴۰ق آمده است.
[۲]- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ دولتیِ برلین مورخِ ۸۹۴ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۶ ]
آغازِ داستانِ بهرامِ گور
🥀از آن پَس چُنین گفت کین تاج و تخت
🥀ازو یافتم کافَریدَهست بَخت
🥀بَدویَست اومید و زویَم هَراس!
🥀وُ زو دارم از نیکوْیها سِپاس!
🥀شما هم بَدو نیز نازِش کنید!
🥀بَکوشید تا عهدِ او نشکَنید!
🥀زبان برگشادند ایرانیان
🥀که بَستیم ما بَندَگی را مَیان،
🥀که این تاج بر شاه فَرْخُندَه باد!
🥀هُمیشَه دِل و بختِ او زِندَه باد!
🥀وُ زان پَس کجا آفرین خواندند،
🥀هَمَه پیشِ او گَوْهَر افشاندند،
🥀چُنین گفت بهرام کاَی سرکَشان
🥀ز نیک و بَدِ روز دیدَه نِشان،
🥀هَمََه بَندَگانیم و ایزد یَکیست
🥀پَرَستش جُز او را سَزاوار نیست!
🥀ز بَدروز بیبیم داریمِتان!
🥀بَه بَدخواه حاجت نیاریمِتان!
🥀بَه یزدان گَراییم و رامِش کنیم!
🥀بیازیم و دِل زین جَهان برکَنیم!
🥀بَگفت این و اسپِ گَوان خواستند
🥀که بر بارگاهَش بیاراستند!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀نباید که داریم جُز وی پناه
🥀خداوندِ گَردَندَه خورشید و ماه [۱]
🥀نه بَندیم دِل در سَرایِ سِپَنج
🥀که بر کـس نمانَد هَمی تاج و گنج [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۵ ]
گفتار اندر پَذیرَه شدنِ ایرانیان و سَخُن گفتنِ بهرامشاه
🥀سِپه را بَه هَنگام روزی دِهیم
🥀خِرَدمند را دِلفُروزی دِهیم!
🥀هَمان راست دارد دِلم با زبان
🥀ز کژّی و تاری نپیچم رُوان!
🥀کَسی کو بَمیرد، نباشَدْش خویش
🥀وُ زو چیز مانَد از اندازَه بیش،
🥀بَه دَرویش بَخشم، نیارم بَه گنج
🥀نبندم دِل اندر سَرایِ سِپَنج!
🥀هَمَه رای با کاردانان زَنَم
🥀بَه تدبیر کارِ هوا بَشکَنَم!
🥀ز دستور پُرسیم یَکسَر سَخُن
🥀چو کاری نَوْ افگند خواهیم بُن!
🥀کَسی کو هَمی داد خواهد ز من
🥀نجویم پُرآگندنِ انجمن!
🥀دِهم داد آنکس که او داد خواست!
🥀بَه چیزی نرانم زبان جُز بَه راست!
🥀مکافات سازم بَدان را بَه بَد
🥀چُنان کز رهِ شهریاران سَزَد!
🥀بَرین پاک یزدان گوای منست!
🥀خِرَد بر زبان کدخدای منست!
🥀هَمان موبَدانموبَد و بَخْرَدان
🥀پَسندیدَه و کاردیده رَدان،
🥀بَرین کار یَک سال اگر بگذَرَد
🥀بَپیچم ز گفتارِ جان و خِرَد،
🥀ز میراث بیزارم و تاج و تخت!
🥀وُ زان پَس بَسیچیم با شوربخت!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀سَزاوار بر شَه نکرد آفرین
🥀دِلش گشت از آن آهو اندوهگین [۱]
🥀نگفت آنچه بر دِل پَسَند آیَدَش
🥀هَمان گفتِ او سودمند آیَدَش [۲]
🥀چو داری زبان با دِلیران دِلیر
🥀سَرَت را ز بالا درآرد بَزیر [۳]
🥀شَه از کینَه چِشمِ خِرَد را بَدوخت
🥀چو آتش ز گفتارِ او برفروخت [۴]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ - ۴]- این چهار بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ پاپ در واتیکان مورخِ ۸۴۸ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۴ ]
گفتار اندر پَذیرَه شدنِ ایرانیان و سَخُن گفتنِ بهرامشاه
🥀کَسی را ندارم ز مَردانِ مَرد
🥀بَه رزم و بَه بَزم و بَه هر کارکَرد!
🥀نِهُفْتَه مرا گنجِ آگندَه هست
🥀هَمان نامدارانِ خُسرَوْپَرَست!
🥀جَهان یَکسَر آباد دارم بَه داد
🥀شما یَکسَر آباد باشید و شاد!
🥀یَکی با شما نیز پَیمان کنم
🥀زُوان را بَه یزدان گِرَوْگان کنم!
🥀بیاریم شاهنشَهی تختِ عاج
🥀بَرَش تنگ، بَمْیانْش بَنهیم تاج،
🥀جُز از شهریارش نخوانیم کَس!
🥀ز گفتارها داد دادیم و بَس!
🥀بَه آواز گفتند پَس موبَدان
🥀که اَی راد و داناتر از بَخْرَدان،
🥀چِه پیش آری از داد و از راستی
🥀کزآن کم شود کژّی و کاستی؟
🥀چُنین داد پاسخ بَه فرزانگان
🥀بَدان نامداران و مردانگان،
🥀که بخشِش بَیفْزایم از گفتوگوی!
🥀بَکاهم ز بیدادی و جستجوی!
🥀جَهان را بَدارم بَه رای و بَه داد
🥀چُن ایمِن کنم باشـم از داد شاد!
🥀کَسی را که درویش باشَد بَنیز
🥀ز گنجِ نِهادَه بَبَخشیم چیز!
🥀گُنهکَردَه را بند پیش آوریم
🥀چو دیگر کند بَند پیش آوریم!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀چو شاپور دیدش چُنان مِهرِ او
🥀هَمان رادی و تازَگیچِهرِ او [۱]
🥀بَدو گفت: مَگْری که یزدانِ پاک
🥀رهانَد شما را ز تیمار و باک [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسهایِ موزهیِ ملّیِ کراچی مورخِ ۷۵۲ق و کتابخانهیِ طوپقاپوسرای دز استانبول مورخِ ۹۰۳ق و کتابخانهیِ دانشگاهِ لیدن مورخِ ۸۴۰ق و کتابخانهیِ دانشگاهِ آکسفورد مورخِ ۸۵۲ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۳ ]
گفتار اندر پَذیرَه شدنِ ایرانیان و سخن گفتنِ بهرامشاه با انجمن
🥀سِپاسم ز یزدان که دارم خِرَد
🥀رُوانم هَمی از خِرَد بَرخَورَد!
🥀ز یزدان هَمی خواستم تا کنون
🥀که باشَد بَه خوبی مرا رهنمون،
🥀که تا هرچِ با مردمان کرد شاه
🥀بَشوییم ما جانِ او از گُناه!
🥀بَه کامِ دِلِ زیردَستان زییم!
🥀بر آیینِ یزدانپَرَستان زییم!
🥀تنآسانی و داد جویَم هَمَه!
🥀شُبان باشَم و زیردَستان رَمَه!
🥀مَنِش هست و فرهنگ و رای و هُنر
🥀ندارد هُنر شاهِ بیدادگر!
🥀لئیمی و کژّی ز بیچارگیست
🥀بَه بیدادگر بَر بَباید گِریست!
🥀پِدَر بر پِدَر پادشاهی مَراست!
🥀خِرَدمندی و نیکخواهی مَراست!
🥀ز شاپور و بهرام تا اَردَشیر
🥀هَمَه شهریارانِ بُرنا و پیر،
🥀پِدَر بر پِدَربَر نِیایِ مناَند!
🥀بَه دین و خِرَد رهنمایِ مناَند!
🥀ز مادر نبیرَه شَمیرانشَهَم
🥀ز هر گَوْهَری با خِرَد هَمرَهَم!
🥀هُنر، هم خِرَد، هم بزرگیم هست
🥀سُواری و مَردی و نیرویِ دَست!
از برافرودههایِ شاهنامه:
🥀ز مردان اگر کین فزایی رَواست
🥀که مردی بَمردان نمودن سَزاست [۱]
🥀وُلیکن تُرا گر چُنینست کام
🥀نتابَم ز رایِ تو هرگز لگام [۲]
🥀بزن مادهآهو بَران و سُرین
🥀تو با زن چِه جوییهَمی خِشم و کین [۳]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲ ، ۳]- این یه بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۲ ]
گفتار اندر رفتنِ بهرامِ گور نزدیکِ پِدَر
🥀هم اندر زمان زود پاسخ نبِشت
🥀سَخُنهایِ بایندِ فرُّخ نبِشت
🥀چُنین گفت کاَی مِهترِ نامور
🥀نگر سر نپیچی ز راهِ پِدَر!
🥀بَه نیک و بَدِ شاه خُرسند باش!
🥀پَرَستندَه باش و خِرَدمند باش!
🥀بَدیها بَه صبر از مِهان بگذَرَد
🥀سر مرد باید که دارد خِرَد!
🥀سِپِهرِ رُوان را چُنینست رای
🥀تو با رایِ او هیچ مفْزای بای!
🥀دِلی را پُر از مِهر دارد سِپِهر
🥀دِلی پُر ز کین و پُر آژنگ چِهر!
🥀جَهاندارِ گیتی چُنین آفرید
🥀چُنان کو چَمانَد بَباید چَمید!
🥀پَرَستندَه باش و سِتایندَه باش!
🥀بَه کارِ پَرَستِش فزایندَه باش!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀بَدان اَی برادر که بیدادشاه
🥀که او پادشاهی ندارد نِگاه [۱]
🥀نخوانَد خِرَدمند او را بَه شاه
🥀چو او راهِ شاهی ندارد نِگاه [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ دانشگاهِ لیدن مورخِ ۸۴۰ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۱ ]
آغاز پادشاهیِ یزدگردِ بزهگر
🥀چُنین گفت با نامدارانِ شهر
🥀که هر کَس که از داد یابید بَهر،
🥀نَخُست از نِیایش بَه یزدان کنید!
🥀دِل از دادِ ما شاد و خندان کنید!
🥀بَدان را نمانَم که دارند هوش
🥀وُ گر دست یازند بَد را بَه کوش!
🥀کَسی کو بَجویَد ز ما راستی
🥀بیارامد از کژّی و کاستی،
🥀بَه هر جای جاهِ وی افزون کنیم!
🥀ز دِل کینَه با آز بیرون کنیم!
🥀سِگالش نگوییم جُز با رَدان
🥀خِرَدمند و بیداردِلموبَدان!
🥀کَسی را کجا دِل بر آهو بُوَد
🥀رُوانَش ز مَستی بَنیرو بُوَد،
🥀بَه بیچارگانبَر سِتم ساز اوی
🥀گر از خیرَه گَردن برافرازد اوی،
🥀بَکوشیم و نیروْش بیرون کنیم!
🥀بَه دَرویش ما نازِش افزون کنیم!
🥀کَسی کو نپرهیزد از خِشمِ ما
🥀هَمیبگذَرَد تیز از چِشمِ ما،
🥀هَمی بِستَر از خاک جویَد تَنَش!
🥀هَمان خنجرِ هِندُوی گَردَنَش!
🥀بَه فَرمانِ ما چشم روشن کنید!
🥀خِرَد را بَرین رزم جَوْشَن کنید!
🥀تن هر کَسی گشت لرزان چو بید
🥀که گوپال و شمشیرْشان بُد امید!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀برآورد بادی و ناچیز شد
🥀بَدَخمَه درون جایِ او نیز شد [۱]
🥀چو بَهرِ تو اینَست ازین تیرَهگوی
🥀هَمی جوی و رازِ جَهان را مجوی [۲]
🥀که گر بازیابی بَپیچی ز دَرد
🥀پَژوهِش مکن گِردِ رازش مگَرد [۳]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسِ انستیتویِ خاورشناسیِ فرهنگستانِ علومِ شوروی در لنینگراد مورخِ ۸۴۹ق آمده است.
[۳]- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۰ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۲۵۰ ]
گفتار اندر رزمِ شاپور با رومیان
🥀یَکی نامه بَنبشت پُر آفرین
🥀ز دادار بر شهریارِ زِمین،
🥀تو دانی که تاراج و خون ریختن
🥀چِه با بیگُنه مردم آویختن
🥀مِهانِ سَرافراز دارند شوم
🥀چِه با شهر ایران چِه با مرزِ روم
🥀گر این کین از ایرج بُدَهست از نَخُست
🥀منوچهر کرد آن بَه مردی دُرُست
🥀تنِ سَلم از آن کین کنون خاک شد
🥀هم از تور رویِ زَمین پاک شد
🥀وُ گر کینِ داراست اسکندری
🥀که نَوْ شد بَه روماندرون داوری،
🥀مَر او را دو دستورِ بَد کشتَه بود
🥀وُ دیگر کزو بخت برگشتَه بود!
🥀گَرَت کینِ قَیصَر فزایدهَمی
🥀بَه زِندانِ تو بَند سایدهَمی
🥀وُ گر غارت و کُشتَنَت بود رای
🥀هَمَه روم گشتند بی پَرّ و پای!
🥀زن و کودکانْشان اَسیرِ تواَند
🥀دِگر خَستَهیِ تیغ و تیرِ تواَند!
🥀گَه آمد که کمتر کنی کین و خِشم!
🥀فُروخوابَنی از گذشتَه دو چِشم!
🥀فدایِ تو بادا هَمَه خواستَه
🥀کزین کین هَمی جان شود کاستَه!
🥀تو دِل خَوش کن و شهر چندین مسوز!
🥀نباید که روز اندر آید بَه روز!
🥀نباشَد پَسَندِ جَهانآفرین
🥀که بیداد جویَد جَهاندار کین!
🥀دُرودِ جَهاندار بر شاه باد!
🥀بُلنداخترش افسرِ ماه باد!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀مَی آور تو تا شادمانی کنیم
🥀هَمَه دِل سُویِ نیکنامی کنیم [۱]
🥀چو مَی را بَه شادی دِهیم و خَوریم
🥀پَیِ روزِ ناآمده نشمَریم [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُرذبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۴ق آمده است.
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.