cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

LITTLEWORLDتقاصِ شَه💦وَت

شروع رمان جذاب ( تلاطم، آرتی کوچولو) 🙈💋 حین اسپنک زدناش انگشتشُ تو دهنت عقب و جلو کنه🍓🌸

Больше
Рекламные посты
6 077
Подписчики
-1624 часа
-1007 дней
-41830 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

_جرت میدم #هرزه کوچولووو با صدای بلند اینو می‌گفت و تو #ک*ص سفیدم تلمبه میزد .. داشتم از درد زیر پاش جر می‌خوردم.. #م🍒مه هامو مثل افسار اسب گرفته بود و داد میزد : _زیر پای اربابت درد بکش جنده کوچولو ‌😈🔞 #دیکشو از تو #ک*ص تنگم بیرون کشید و... https://t.me/+C8iISYnefGQwYzc0
Показать все...
#پدرشوهرم توی #ک..سم تلمبه میزد و #شوهرم #کـ**یرشو توی #ک..ونم فرو کرده بود از شدت دردو لذت توی ابرا سیر میکردم #ک...یر #پدرشوهرم خیلی کلفت تر از ماله شوهرم بود و لذت بیشتری رو به #ک..ص.م تزریق میکرد پدرشوهرم #ک..یر کلفتشو از توی #سوراخ ک..صم درآورد و جاش رو با شوهرم عوض کرد و کل #ک...یر قطورشو توی #ک..ونم فرو کرد زیر  #کـ**یرای #کلفتشون داشتم گاییده میشدم که دربازشدو #مادرشوهرم #گشورتشو روی صورتم انداخت و گفت _برای منم #بلیس عروس #جن.ده ام🔞🔞🔞 https://t.me/+R-7UlMJa0YoxMjQ0 https://t.me/+R-7UlMJa0YoxMjQ0
Показать все...
🔥🍁🔥🍁🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥🍁🔥🍁🔥 🔥🍁🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥🍁🔥 🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥 🔥🍁 🔥 تـــ‌ـــ‌ـــ‌ـــلـــاطـــ🍂مـــ #part427 مسخ شده بهم خیره شد. دستش ناخوداگاه پایین رفت و اون گیره ها رو در اورد و لب زد: - در...در اوردم. ابرویی بالا انداختم و گفتم: - افرین پسر خوب... میخوای من کار ناتمومت رو تموم کنم؟ به وضوح صدای شنیدن قورت داد اب دهنش رو شنیدم و نیشخندی زدم. در اتاق رو بستم و قفل کردم. تا صدای بسته شدن در رو شنید توی جاش خشکش زد و تند گفت: - بهم دست نزن...توروخدا بهم دست نزن. از جاش پرید‌..‌ انگار براش اهمیت نداشت که لخت و عور وایساده جلوم. دستام رو به نشونه ی تسلیم بالا بردم و گفتم: - من کاریت ندارم پسر خوب‌...اروم باش. مجسمه ای که روی کنسول اتاقش بود رو برداشت و با صدایی که میلرزید گفت: - بخدا‌‌‌...بخدا بخوای ازیتم کنی جیغ میکشم همه بریزن روی سرت. -اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد چاک ک*ص ابدار و پف کردمو  از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد -اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی https://t.me/+lqrB2eq7H60zOGU8 https://t.me/+lqrB2eq7H60zOGU8
Показать все...
33👍 10
_ پاها باز زود بغض کرده به ددی نگاه کردم که سیم برقو داخل پوشکم روی تپلم تنظیم کرد و سفت چسباشو بست.. _ نه نه ددیی غلط کردمم ببشیددد بی توجه به صورت ترسیدم بالا سرم وایستاد و ک*ر کلفت سیاهشو تو دست گرفت و با پوزخند دستگاهو روشن کرد... بدنم ناخوداگاه شروع کرد به لرزیدن و تمام وجودم به سوزش افتاد. با بالابردن ولتاژ برق پر فشااارر جیش کردم که سیاوش با لذت دستای زمختشو ...😈❌❌ https://t.me/+5EplMlPwx3k3MTQ8
Показать все...
👍 1
- چرا #مردونگیت باد کرده؟! با تعجب نگاهم می کنه، دستمو رو #ک.یرش می ذارمو با کنجکاوی فشار می دم -اینجا، چقدر هم بزرگه اهی از ته گلوش می کشه -می خوای باهاش بازی کنی؟ با ذوق سرمو تکون می دم و با باز کردن زیپ شلوارش.....❌💦 دختر ۱۵ ساله پسره رو تحر.یک میکنه و پسره هم .ص کوچولو و #باکره اش رو جررررر میده...🔞🔥 https://t.me/+1kXGNTXMUilmMjFk
Показать все...
🔥🍁🔥🍁🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥🍁🔥🍁🔥 🔥🍁🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥🍁🔥 🔥🍁🔥🍁 🔥🍁🔥 🔥🍁 🔥 تـــ‌ـــ‌ـــ‌ـــلـــاطـــ🍂مـــ #part426 یه جور خاصی بود... اروم دستگیره ی در رو پایین کشیدم و نیم نگاهی به داخل انداختم‌. یه پسر بود هم سن و سالای امیر. شایدم دو سه سال اینور اونور تر. برهنه روی تخت دراز کشیده بود و چشم هاش رو بسته بود.. و از پشت چشم های بستش گریه میکرد. متعجب در رو کامل باز کردم‌. فکر کردم شاید مشکلی داره...چمیدونم کوره..‌یا هر چیزی. اما با دیدن اینکه به ت.خم هاش و ک.‌.یرش گیره زده بود ابروهام بالا پرید. نمیدونم چرا خوشم اومد ازش. چهره ی بامزه ای داشت...در رو کامل بستم... جوری که صدای تیکش به وضوح توی اتاق پیچید. اون پسره چشم هاش رو باز کرد و من با دوتا گوی سبز رنگ مواجه شدم. - اینجوری به خودت اسیب میزنی! اب دهنش رو قورت داد و مات و مبهوت نگاهم کرد‌. - تو...تو دیگه کی هستی؟ بدون اینکه جوابی بهش بدم لب زدم: - اون گیره ها رودربیار. هیچکس تو کلاس نبود، از فرصت‌ استفاده کردم و ماژیک رو برداشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردنش روی ســـوراخــم. با تصور آقای معلم که کـ*یــرش‌‌ داره تو ک*صـم عقب جلو میشه چشم بستم و شروع کردم به آه و ناله کردن و مثل مار به خودم می پیچیدم - آه، آقای معلم، بیشتر، بیشتر... منو جر بدم بده، آه با صدای خنده ای تمام حسم پرید و با وحشت چشم‌ باز کردم و آقای معلم رو بالای سرم دیدم. - خانم کوچولو تا اصلش هست چرا با فیکش ور میری؟ اینو گفت و زیپ شلوارش کشید پایین و... https://t.me/+dkbORUyV7XFhOWU0 #س‌ک‌س_با‌_معلم‌سن‌بالا🤫💦🔞
Показать все...
👍 23 6💔 4
_من سک*س خشن دوست دارم! با تعجب بهش خیره شدم. _با لباس لختی جلوم وایستادی و میگی سک*س خشن دوست داری؟ نمی ترسی از من؟! با لوندی بند لباسش و انداخت. _دوس دارم خب...میتونی خشن منو بکنی؟! با دیدن سینه های بلوریش، روی تخت پرتش کردم. _سک*س خشن واقعی و الان بهت نشون میدم... https://t.me/+coSy5K2yNzs4NWFk پارت اول رمانشه... 😂🔥🔞 #ڪاملا_صحنه‌داااار 🥵💦
Показать все...
-باز خود #ارضایی کردی توله سگ؟!! دستای سفیدش رو پشت کمرش میبندم و صورتش‌و روی بالشت فشار میدم - تو منو وِل کردی... مجبور شدم!! لای #پاهاش‌و باز میکنم ومیگم:پس دلت ک*یر میخواد؟ دلت میخواد بکنمت؟ تو کدوم #سوراخت شیدا؟ _جلو نیشخندی میزنم و همینجور که موهاشو میگیرم چهار دست و پاش میکنم و تو گوشش پچ میزنم: ولی قراره از پشت #بکنمت..قراره پاره بشی عسلم... این #تنبیه توعه!! https://t.me/+dIxirctbPnliYWM0
Показать все...
_خودتو شل کن توله! فکر نکن با گریه دلم برات میسوزه لبه‌ی تپلش رو گرفتم و با لیس عمیقی صدای ناله هاش بلند شد و سالارمو از زیر شلوارم درآوردم و دخترک هق زد: _اخ عبید....اههه ...درد دارم سوراخ باسنشو اروم مالید و سر کلا..هکمو رو سوراخم گذاشت و https://t.me/+xzfJCXo8tstjMTY0
Показать все...
Horney sisy🔞 _نظرت راجب کـ**ص خواهرت چیه دستشو روی کـ**صم گذاشتم و اهی کشیدم _ببین چقد پف کرده..همش بخاطر اینه که#کــ*یر داداشمو میخاد.. _غزل این حرفا چیه؟ من داداشتم! با دستم ویلچرش رو نگه داشتم و چون فلج بود و زورش بهم نمی‌رسید وادار به ایستادن شد _اگه همین الان کـ**صم رو لیس نزنی با ویلچر چپه ات میکنم داداشی! https://t.me/+WvMvgbXEsGdiZjY0 https://t.me/+WvMvgbXEsGdiZjY0 دختره داداششو مجبور میکنه براش کـ**صشو لیس بزنه🔥💦💦
Показать все...