کانال دکلمه شعروموسیقی سیاوش
درود و عرض ادب۰ به همگرای فرهنگی شعر و ادب خوش آمدید ۰هدف ما گردهم آمدن در راستای فرهنگ و ادب میهن عزیزمان ایران است https://t.me/SaiavashAdab https://t.me/+6Cr404FIHF0zZjU0
Больше297
Подписчики
-124 часа
-57 дней
-2030 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
ای تو بداده در سحر از کف خویش بادهام
ناز رها کن ای صنم راست بگو که دادهام
گر چه برفتی از برم آن بنرفت از سرم
بر سر ره بیا ببین بر سر ره فتادهام
چشم بدی که بد مرا حسن تو در حجاب شد
دوختم آن دو چشم را چشم دگر گشادهام
چون بگشاید این دلم جز به امید عهد دوست
نامه عهد دوست را بر سر دل نهادهام
زاده اولم بشد زاده عشقم این نفس
من ز خودم زیادتم زانک دو بار زادهام
چون ز بلاد کافری عشق مرا اسیر برد
همچو روان عاشقان صاف و لطیف و سادهام
من به شهی رسیدهام زلف خوشش کشیدهام
خانه شه گرفتهام گر چه چنین پیادهام
از تبریز شمس دین بازبیا مرا ببین
مات شدم ز عشق تو لیک از او زیادهام
#مولانا
👍 1👏 1
مأوای ما گلبرگ کوچکیست
بازمانده از باغی دور
با هزار زمستان دیوانه اش در پی
و سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانیست
که در انعکاس تکلم شب جاریست.
خدایا از آن پرندهی کوچک سبز اگر خبر داری
بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن ..
#سیدعلی صالحی
https://t.me/+vyhor6e09FAxODM0
بنام عشـق !
صبح بخیرت را
برلبش بوسه بزن .
باز ڪن پنجـره را
نغمهے دل انڪَیز چڪاوڪ را
برعطـر تنـش پیـوند بزن .
محو ڪن غم دنیا را
از نڪَاهش با لبخندت ،
خوشبختی را بر
دلش سنجاق بزن . . .
#شیوامیثاقی
صبحدم مرغِ چمن
با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ،
بسی چون تو شکفت
گل بخندید که
از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت
به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن
جامِ مُرَصَّع می لعل
ای بسا دُر که به
نوکِ مژهات باید سُفت
تا ابد بوی محبت
به مشامش نرسد
هر که خاکِ درِ میخانه
به رخساره نَرُفت
در گلستانِ ارم دوش
چو از لطف هوا
زلفِ سنبل به نسیمِ ِ
سحری میآشفت
گفتم ای مَسنَدِ جم،
جامِ جهان بینت کو
گفت افسوس که آن
دولتِ بیدار بِخُفت
سخنِ عشق نه آن است
که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن
این گفت و شِنُفت
اشکِ حافظ خرد و
صبر به دریا انداخت
چه کند سوزِ غمِ عشق
نیارَست نهفت
✍: #حضرت_حافظ_جان
حافظ » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۳۳۱
به تیغم گَر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم
کمانِ ابرویت را گو بزن تیر
که پیشِ دست و بازویت بمیرم
غمِ گیتی گر از پایم درآرد
بجز ساغر که باشد دستگیرم؟
برآی ای آفتابِ صبحِ امّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم
به فریادم رَس ای پیرِ خرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
به گیسویِ تو خوردم دوش سوگند
که من از پایِ تو سر بر نگیرم
بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شَوَم در وی نگیرم
اگه ديدی كسی
از تنهایيش لذت میبره ,
بدون راز قشنگی تو دلش داره !
و اگه تونستی
حريم اين تنهايی رو بشكنی ...
بدون
تو از رازش قشنگتری !
#آل_پاچينو
تو خواھی آمد و آواز با تو خواھد بود
پرنده و پر و پرواز با تو خواھد بود
تو خواھی آمد و چونان كه پیش از اين بودهست
كلیدِ قفلِ فلق باز با تو خواھد بود
خلاصه كرده به ھر غمزهای ھزار غزل
ھنر به شیوهی ايجاز با تو خواھد بود
طلوع كن كه چنان آفتابگردانھا
مرا دو چشم نظر باز با تو خواھد بود
چه جای من؟ كه برای فريب يوسف نیز
نگاهِ وسوسهپرداز با تو خواھد بود
در آرزوست دلم راز اسم اعظم را
تو خواھی آمد و آن راز با تو خواھد بود
برای دادنِ عمرِ دوبارهای به دلم
تو خواھی آمد و اعجاز با تو خواھد بود
#حسین_منزوی
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.