قصر دکلمه و رمان سماه

گفتم همیشه فکر وصال تو می‌کنم در خنده شد که این همه فکر محال چیست ؟ @deklame_romansamah

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت در بین غزل نام تو را داد زدم، داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟ من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت با شانه شبی راهی زلفت شدم اما … من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت در محفل شعر آمدم و رفتم و … گفتند ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟ می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت … محمد سلمانی @deklame_romansamah

شده با چشمانت دیر زمانی به جمله ای بنگری شده با چشمانت دیر زمانی به عکس کسی بنگری شده با اشکانت دیر زمانی را بگذرانی شده با دستانت زلف کسی را نوازش بکنی شده دلتنگ شوی حسرت یک جمله شوی شده تا صبح بیدار بمانی به امید یک صدا شده بیمار شوی به امید طبابت یار شده خیره بمانی به یک نقطه به امید دیدن یار شده عاشق بشوی حسرت دیدار یار شوی شده عاشق بشوی حسرت دلتنگی یار شوی شده عاشق بشوی حسرت یک خنده ی پر مهر شوی شده عاشق بشوی دیوانه ی عالم بشوی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @deklame_romansamah

کاش قبل از حرف زدن کلمات را ذره ذره میجویدیم قورت میدادیم و هضم میکردیم نه اینکه همه رو بلعیده …و آخر به روی طرف بالا بیاریم . . . ♥♥ @deklame_romansamah

خوابم را از چشمانم گرفتی وقتی عاشقم کردی و عشقت را از یاد بردی اشک را مهمان چشمانم کردی وقتی در دلم را زدی و من باز کردم و تو نبودی قلبم را از من گرفتی وقتی قصد بودن داشتی و حال قصد رفتن کردی می‌شود یا بمانی یا من قبلی را برایم هدیه بدهی من قبل از تو را می‌گویم @deklame_romansamah

دختر که باشی گیسوانت رود جاریست قلب درون سینه ات هم یک قناریست دختر که باشی دست تو یعنی نوازش دختر که باشی شانه هایت، استواریست دختر که باشی گاه می‌خندی و گاهی آب و هوای چشم‌هات ابری بهاریست دختر که باشی خنده بر لب داری اما پشتش کمی اشک و شکایت گه‌گداریست دختر پر از شور است شیرین است دختر دختر همیشه آن کسی که دوست داریست دختر تمام سهمش از دنیا، زمین، عشق دل بی‌قراری بی‌قراری بی‌قراریست می‌جنگد و می‌گرید و می‌میرد آرام دختر شهید عشق‌های انتحاری ست خالق برای زینت عرش افریدَش دختر میان آفرینش شاهکاریست آیینه نام چشم‌های دختران است دختر که باشی طعم لبخندت اناریست روز دختر بر همه ی دخترا مبارک❤❤🌹 @deklame_romansamah

گفت تو مقصری هروقت خواست بودی هر وقت نخواست بودی تو هميشه بودی يه وقتا بايد بری تا قدر بودنتو بدونه ! نگاش كردم لبخند زدم آروم گفتم : وقتی بدونی دنبالت نمياد نميری ! چون نمی‌خوای باورت عوض شه نمی‌خوای از دستش بدی ! بهش گفتم : وقتی بدونی كه اگر بری همه چيز تموم ميشه هيچوقت نميری چون از تموم شدن می‌ترسی در اصل از نبودنش می‌ترسی ... 👤نيلوفر رضايی @deklame_romansamah

در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب @deklame_romansamah

احساس گم شده پارت ۵۹ بعد تموم شدن پرونده نیاز به یه استراحت داشتم تو همین فکر بودم که دانیال زنگ زدو برای فردا قرار سفر شمال گذاشت منم قبول کردم و بعد جمع کردن لباسام رفتم دنبال ساره و بعد همگی با هم رفتیم شمال یه روز که رفته بودیم دریا از ساره پرسیدم ورزش رزمی میکنه اونم گفت تکفاندو کاره و منم گفتم بیا باهم مبارزه کنیم اونم قبول کردو قرار شد وقتی برگشتیم ویلا مبارزه کنیم @deklame_romansamah

ز دیروز با سختی ها گذشت و امروز آسان شد امروز هم با سختی ها می‌گذرد و فردا آسان می‌شود غم مخور و در زندگی تنها شادباش @deklame_romansamah