°•○لــوتـی امـا جــذاب○•°

#پارت_۹۸ متیو با خشونت غرید: _الان دقیقا چیکار کنم که آروم شی؟ هم خجالت می‌کشید، هم بی قرار بود. نفسش بند آمده بود. اون هیچ چیز از این رابطه را بلد نبود! بی تجربه بود. متیو نگاهی به لب های خیس و سرخ الوین انداخت. نتوانست جلوی خودش را بگیرد. دستش را روی کمرش گذاشت و فاصله ی بینشان را از بین برد. وقتی دخترک خواست دوباره فاصله بگیرد. با خشم غرید. _آروم بگیر لعنتی... _عذرخواهی کن... لبخند عمیقی روی لب های متیو جا خوش کرد. _اما عذرخواهی‌ های من درد داره... الوین از خجالت لب هاشو گاز گرفت. ٫٫معذرت می‌خوام٫٫ آخر متیو روی لب هایش زمزمه شد و .... https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk ❌یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز ❌ برای یک زندگی یکنواخت و روتین و #بی_هیجان ❌یه دختر کم سن و سال و بی تجربه ❌ با کلی بلند پروازی و رویا های #بچه_گانه ❌با یک رییس مافیای که همه از اسمش وحشت دارن❌ از نویسنده ی خوش قلم و جذاب #نود_هشتیا 🖤👇

هشدار‼️ کامل ترین و جذاب ترین لیست رمان های درخواستی تون بالاخره آماده شده😍 ♧❣♧❣♧❣♧ ♧❣♧ جانان و ظهیر👇🏻 مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... ♧❣♧ سلوا و‌کامران👇🏻 وقتی شوهرت رئیست باشه قهربودناتون‌ دیدنیه ♧❣♧ آبان و‌ماهور👇🏻 رئیس جذابی که دلباخته کارمندش میشه ♧❣♧ روشنا و آرمین👇🏻 روز عروسیم، شوهرم با خواهرم فرار می کنه ♧❣♧ مهتاب و آرین👇🏻 آشنایی دختری که روی پای خودش ایستاده با وارث هلدینگ بازیار منجر میشه به... ♧❣♧ اسرا و پیمان👇🏻 شرطبندی سر دختر محجبه‌ی کلاس و رها کردنش بعد از رابطه اما... ♧❣♧ البرز و ایران👇🏻 نامزد داشتم اما یه شب یه مرد مرموز بهم تجاوز کرد و همچی به هم ریخت ومن موندم و... ♧❣♧ الیاس وحنا👇🏻 عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی ♧❣♧ حنا و شاهد👇🏻 مجبورم کردن همسر و فرزندم رو بی‌خبر رها کنم درحالیکه هنوز دوستشون دارم! ♧❣♧ بلور ومرصاد👇🏻 ازدواجی که خواست خانواده و اجبار بود... ♧❣♧ عماد و سارا👇🏻 دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... ♧❣♧ گلاره.سارال ونیکان👇🏻 شب نامزدیم روحم وارد بدن یکی دیگه میشه ♧❣♧ محنا و ارمیا👇🏻 دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... ♧❣♧ مانا و فرشید👇🏻 مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه ♧❣♧ لیدا و فولاد👇🏻 لیدا قاتل مهدی شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! ♧❣♧ صدف و فرهاد👇🏻 صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... ♧❣♧ پناه و یاشار👇🏻 دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود ♧❣♧ ریرا و فرهاد👇🏻 آدم اجیر کردن برای تجاوز به عشق‌ات و انتقام گرفتن! ♧❣♧ عسل و سورن👇🏻 ازدواج صوری دو پلیس مغرور، برای ماموریت اجباری ♧❣♧ آران و فریماه👇🏻 عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل ♧❣♧ خزان و فریاد👇🏻 موزیسینی منزوی که زبونشو از دست داده و با دخترشاعری آشنا میشه ♧❣♧ پروا ورها_حسام👇🏻 دختری که مجبور به ازدواج با شوهرِعشقش میشه ♧❣♧ الهه و علی👇🏻 اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم ♧❣♧ الندا و ویهان👇🏻 پادشاهی به دنبال نجات همسر باردارش از مرگ ♧❣♧ ماهک و امیرعلی👇🏻 دختری که عاشق مرد متاهل میشه! ♧❣♧ امیرصدرا وماهور👇🏻 من عاشقش بودم اما استادم فکر می‌کرد این همخونگی اجباریه ♧❣♧ گل میس - شنتیا👇🏻 ازدواج، سرپوشی برای بکارت نداشته... ♧❣♧ دیاکو وراحیل👇🏻 صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم ♧❣♧ همتا و علی👇🏻 مرد مذهبی که برای گرفتن حق برادرش دختر دشمنشو میدزده ♧❣♧ یاسمین و کیان👇🏻 عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی ♧❣♧ سونا وفرشید👇🏻 شب حجلموتوزندون گذروندم ♧❣♧ حامد وعاطفه👇🏻 وقتی که یک دختر عاشق میشود ♧❣♧ جیران وامیر👇🏻 ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته ♧❣♧ نرگس وهامون👇🏻 کسی که  عاشقشم ازهمه دخترا بخاطرخیانت نامزدش متنفره ♧❣♧ رستا و امین👇🏻 دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... ♧❣♧ آرامش و طوفان👇🏻 رابطه‌ی خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز ♧❣♧ گلاویژ و عماد👇🏻 بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ♧❣♧ شاداب و سبحان👇🏻 دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... ♧❣♧ سارا و آرش👇🏻 دختری که پرستار مردی خشن و بی‌رحم میشه و بخاطر خونواده‌اش مجبور می‌شه که... ♧❣♧ سمانه وعلیرضا👇🏻 ازدواج اجباری با دکتری همسرش فوت کرده و سه تابچه داره ♧❣♧ بردیا وافرا👇🏻 رقابت بین دو دوست بر سر بدست آوردن  رییس جذاب ♧❣♧♧❣♧

_ تو میخوای تحریکم کنی؟ https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk اسرا با تعجب بهش نگاه کرد _چرا باید تو رو تحریک کنم! پیمان نیشخندی زد. _پس تو استخر من چکار میکنی؟ اونم با لباس زیر! اسرا حوله رو دور‌ خودش پیچید و با خونسردی جواب داد. _مشخص نیست؟ داشتم شنا میکردم. پیمان که گرمش شده بود کتش رو در آورد و به استخر سرپوشیده اش نگاهی انداخت. _این چند روز که اینجایی تحمل کن که شنا نکنی! اسرا پوزخندی زد. _نمیتونم! هر روز باید شنا کنم. جلوی پیمان ایستاد و واسش اهمیتی نداد که چاک سینه اش بیرون افتاده. _تو نگاه نکن، چون مشخصه اصلا جنبه نداری! و سپس اشاره ای به خشتک پیمان کرد. _تحریک شدی نه؟ پیمان بی پروا جلو رفت و فاصله رو به صفر رسوند. _میخوای ببینی؟ اسرا بدون اینکه عقب بره گفت: _ بهونه میخوای واسه نشون دادن؟ _چرا که نه! از هیکلت خوشم میاد اسرا عقب کشید، حوله رو تو تنش سفت تر کرد. _ولی من از هیکلت خوشم نمیاد! پیمان دست به سمت دکمه های پیرهنش برد و همینطور که دکمه ها رو باز میکرد لب زد. _مطمئنی؟ دکمه ها رو کامل باز کرد و پیرهن رو از تنش در اورد. _با یه شنای دو نفره چطوری دختر؟ https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk

نویسنده_نوشت ! 📣📢پرمخاطب ترین و ممنوعه ترین و بی‌سانسورترین رمان های بیست و نهم اسفندماه سال ۱۴۰۱ لو رفت🔞 لطفا تا لینک ها به #درخواست‌نویسنده‌ها باطل نشده جوین شید👇♨️ 🧿۲۹/۱۲/۱۴۰۱🧿 اولین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+hNM5bEpogLA2NzE0 🌹 دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🌸 سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+eX4NZgiSDDxjYmZk 🌹 چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Y5pBsqvB2YM2MTU0 🌸 پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🌹 ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFAtzMEjkxlB3m-Dkw 🌸 هفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk 🌹 هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🌸 نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🌹 دهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🌸 یازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🌹 دوازدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🌸 سیزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFBjjafGQBEm8dECag 🌹 چهاردهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🌸 پانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+snEuPhFWxfMxMDM0 🌹 شانزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🌸 هفدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+4fe5wbBrbPs1MDQ0 🌹 هجدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0 🌸 نوزدهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk 🌹 بیستمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+10492IIN3k0xNmNh 🌸 بیست و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX 🌹 بیست و دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+_3EhAzazVFI3NzQ8 🌸 بیست وسومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/SoFxXMqb8MTEwGBL 🌹 بیست وچهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-tflAzBvM2gxYzY0 🌸 بیست و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🌹 بیست وششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🌸 بیست وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0 🌹 بیست وهشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/Mg_Go7SzCYQ1M2Nk 🌸 بیست و نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+HnEgGz48YvU5OGQ8 🌹 سیومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk 🌸 سی و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/4gXtMzjtahU0ODJk 🌹 سی و دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/farnaznakhai1400roman 🌸 سی و سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk 🌹 سی و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+aywsL0dX_qxkYzRk 🌸 سی و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f 🌹 سی و ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+SRwNbCVkVqmSyhrx 🌸 سی وهفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+U_UqvK7GmOVkYTE0 🌹 سی و هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk 🌸 سی و نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+sgiQy2xWWCw5MTlk 🌹 چهلمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🌸 چهل و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🌹 چهل و دومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🌸 چهل و سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/1LjmJg48XKU3YWM0 🌹 چهل و چهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEGUFBjx90lZ_7iJ5w 🌸 چهل و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🌹 چهل و ششمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+Uco-82OTiyx-23BH 🌸 چهل و هفتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🌹 چهل و هشتمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🌸 چهل و نهمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/8Ywi6_cpiLUzYTA0 🌹 پنجامین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🌸 پنجاه و یکمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+hNM5bEpogLA2NzE0 🌹 پنجاه ودومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🌸 پنجاه و سومین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+ruLWbIlU2C1hN2M8 🌹 پنجاه وچهارمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/joinchat/-gaQtA9pmns3N2Fk 🌸 پنجاه و پنجمین رمان ۱۰۰٪انتخابی🔞 https://t.me/+QG9upfeIDJ9mQ6rw 🌹 پرمخاطب ترین رمان های تاریخ🌸 ۲۹/۱۲/۱۴۰۱🌸 از دیدگاه مخاطبین❗️فقط امروز و همین حالا فرصت باقیست....

توی کوچه ایستاده بود . کوچه تاریک تاریک بود. اولای اردیبهشت که هوای بوشهر محشره و همه خواهی نخواهی عاشق می شن. دلش زیر و رو می شد. رایان گفته بود وقتی همه خوابیدن بیا بیرون . کارت دارم. و او که روزها رایان را ندیده بود از برگشتنش قند در دلش آب می شد. قشنگترین لباسش را پوشیده بود و توی دل شب و کوچه ی تاریک و خلوت امیدش به رایان بود. بالاخره پیدایش شد. قلب او تند تند زد. دو قدم رفت طرفش تا در آغوشش فرو رفت. محکم بغلش کرد. اما انگار رایان زیاد مشتاق نبود. فقط دستش را آرام کشید پشت کمرش. عقب رفت و با تعجب گفت: -سلام عشقم! خوش اومدی. دلتنگت بودم! رایان اخم کرد و با نگاه خیره اما ناخوانایی به او چش دوخت: -باید این رابطه رو تموم کنیم! او وا رفت . زانوهایش خم شدند. ترسیده لب زد: -چ...را؟ چیشده؟ رایان شانه بالا انداخت: -هر طوری که خواستم بهت بفهمونم نخواستی بدونی.. ازت دوری کردم. جواب تلفنتو ندادم . کم محلی کردم اما تو...چاره ای برام‌نذاشتی! مجبورم رک و راست بهت بگم ! نگاهش را دوخت به نگاه ایران: -من عاشق یکی دیگه ام! ایران احساس کرد زمین و زمان برسرش فرو ریخت. انگار روحش داشت از تنش جدا می شد. با ته مانده ی صدایش گفت: -چرا رایان؟ ما که همدیگه رو دوست داشتیم. خودت گفتی که با من می‌مونی‌.. -نشد دیگه... ایران ناباور گفت: -رایان! ما رابطه داشتیم...تو ...یعنی من دیگه دختر نیستم! تو بهم قول دادی که ازدواج می کنیم... رایان سربزیر گفت: -پشیمون شدم. نمی تونم... ایران کنار دیوار سر خورد روی زمین. رایان گفت: -ببخشید! تو مناسب من نیستی! اونی که توقع دارم نیستی..‌من... ایران دستش را بالا آورد: -ساکت شو! رایان جمله اش را نیمه تمام گذاشت و پشت کرد به او و در تاریکی گم شد. دنیای ایران خراب شده بود. باورش نمی شد که کارش به کجا رسیده بود... ایران شکست خورده در عشقی که فکر می کرد ابدیست؛ توسط رایان پس زده می شود و در همان شب تاریک قسم می خورد که روزی رایان را از کاری که کرده پشیمان کند. اما زندگی بازی متفاوتی برای او در نظر گرفته. https://t.me/+QDBsBZWSZZZlYTNk https://t.me/+QDBsBZWSZZZlYTNk

#تبریک_و_توصیه‌ی‌_ویژه‌نویسنده ! ❗️آغاز سال ۱۴۰۲ رو به همه‌ی مخاطبان عزیزم تبریک میگم😍عزیزای دلم اومدم با #عیدانه_سال-تحویل خدمت شما بهترینا‌ به مناسبت اولین شب فرودین ماه سال ۱۴۰۲ هزینه vip تمامی این کانال رایگان😌👇 و فقط برای ۳۰ نفر از مخاطبین ما در نظر گرفته شده✌️♥️ هشدار جدی : فرصت عضویت محدود است ❗️ 🍂رمان اول بی‌سانسور🔞 https://t.me/gavanesedghi 📕✅ 🍂رمان دوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/-gaQtA9pmns3N2Fk 📕 🍂رمان سوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+eX4NZgiSDDxjYmZk 📕 🍂رمان چهارم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 📕 🍂رمان پنجم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFAtzMEjkxlB3m-Dkw 📕 🍂رمان ششم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk 📕 🍂رمان هفتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 📕 🍂رمان هشتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 📕 🍂رمان نهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 📕 🍂رمان دهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 📕 🍂رمان یازدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 📕 🍂رمان دوازدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFBjjafGQBEm8dECag 📕 🍂رمان سیزدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 📕 🍂رمان چهاردهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+snEuPhFWxfMxMDM0 📕 🍂رمان پانزدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 📕 🍂رمان شانزدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+4fe5wbBrbPs1MDQ0 📕 🍂رمان هفدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0 📕 🍂رمان هجدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk 📕 🍂رمان نوزدهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+10492IIN3k0xNmNh 📕 🍂رمان بیستم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX 📕 🍂رمان بیست‌ویکم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+_3EhAzazVFI3NzQ8 📕 🍂رمان بیست ودوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/SoFxXMqb8MTEwGBL 📕 🍂رمان بیست و سوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+-tflAzBvM2gxYzY0 📕 🍂رمان بیست و چهارم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 📕 🍂رمان بیست وپنجم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 📕 🍂رمان بیست و ششم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0 📕 🍂رمان بیست وهفتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/Mg_Go7SzCYQ1M2Nk 📕 🍂رمان بیست وهشتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+HnEgGz48YvU5OGQ8 📕 🍂رمان بیست ونهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk 📕 🍂رمان سی‌ام بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/4gXtMzjtahU0ODJk 📕 🍂رمان سی و یکم بی‌سانسور🔞 https://t.me/farnaznakhai1400roman 📕 🍂رمان سی‌‌ودوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk 📕 🍂رمان سی‌وسوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+aywsL0dX_qxkYzRk 📕 🍂رمان سی‌ وچهارم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f 📕 🍂رمان سی و پنجم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+SRwNbCVkVqmSyhrx 📕 🍂رمان سی‌ و ششم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+U_UqvK7GmOVkYTE0 📕 🍂رمان سی وهفتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk 📕 🍂رمان سی‌ وهشتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+sgiQy2xWWCw5MTlk 📕 🍂رمان سی‌ ونه‌ام بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 📕 🍂رمان چهلم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 📕 🍂رمان چهل و یکم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 📕 🍂رمان چهل ودوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/1LjmJg48XKU3YWM0 📕 🍂رمان چهل و سوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEGUFBjx90lZ_7iJ5w 📕 🍂رمان چهل و چهارم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 📕 🍂رمان چهل و پنجم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+Uco-82OTiyx-23BH 📕 🍂رمان چهل‌وششم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 📕 🍂رمان چهل وهفتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 📕 🍂رمان چهل وهشتم بی‌سانسور🔞 https://t.me/joinchat/8Ywi6_cpiLUzYTA0 📕 🍂رمان چهل و نهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 📕 🍂رمان پنجاهم بی‌سانسور🔞 https://t.me/gavanesedghi 📕 🍂رمان پنجاه ویکم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 📕 🍂رمان پنجاه و دوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+ruLWbIlU2C1hN2M8 📕 🍂رمان پنجاه و سوم بی‌سانسور🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 📕 لیست پرمخاطبین ترین های امشب رو از دست ندید♨️✅با شخصیت های مرد کراششش‌ و عضویت vip ویژه☺️🔥

چند بار بگم که دیگه فرصت عضویت‌و تمدید نمی‌کنم 😐؟ ولی به خاطر شما دوباره لیست‌و تمدید کردیم😁 هزار بار تو پیوی ازم رمان‌هایی رو درخواست کردید که خودمون میخونیم برای آخرین بار فرصت دارید تا قبل از ۲۲ امشب عضو vipبی‌سانسورترین رمان‌های سال که خودمون هم می‌خونیم بشید🎁❌

#پست۵۸۰ ولی دیگه کافیه! نمیذارم بیشتر از این منو بشکنی! من فردا می رم تهران و بعد هم بوشهر. بلیطمو هم گرفتم. چشمانم فراخ می شوند. سر به زیر می شود: -نمی تونم بمونم. می خوام کنار کسانی باشم که بهم احتیاج دارن! بهروز تونست برام بلیط تهیه کنه! با بغض می گویم: -پس من چی... خیره ام می شود. اشکش سر می خورد: -تو کار نیمه تموم داری. من حتی دلم نمیاد که طناز رو از خودت برونی چون اونم به یه امیدی کنار تو هست. همه چی دست خودته. اگر به نتیجه ای رسیدی که من در اون دخیل بودم که راهشو می دونی. اگر هم نه که من کارتو آسون کردم. شاید بعدا بفهمی. فقط می مونه این قرارداد ازدواج که طبق قانون اینجا بعد از این ویزای دو ساله ی موقتی که دارم ویزام‌دائم می شه. من می دونم که ۵ سال دیگه شهروند دائم انگلیس می شم . اما واقعا برام مهم نیست! اصلا شاید هم برنگشتم.تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که تامراسم عزاداری تموم‌شد ؛ همه چیزو به خانواده ام می گم. دیگه تحملش برام مشکله. من دارم زیر بارش له می شم. تلاش کردم اما نشد... عصبانی می شوم . بر می خیزم: -چه خوب واسه خودت بریدی و دوختی! -چون دیگه امیدی ندارم. شاید تا دیشب داشتم اما الان هیچ امیدی برای معجزه ندارم ! به لیوان شیر روی دراور نگاه می کند: -بابت شیر هم ممنونم. لطفا برو ! من می خوام با خیال راحت برای آبوام عزاداری کنم. چیزی به قلبم فشار می آورد. لنگ می زنم . به طرف در اتاق می روم. نگاهش به پاهایم هست. دستانش را به هم می فشارد. لبخندم تلخ است . می گویم: -توی پیاده رو شیشه افتاده بود و من پابرهنه بودم! سرش را بالا می آورد و من را نگاه می کند. ادامه می دهم: -ولی تو نگران من نباش! فردا چه ساعتی پرواز داری؟ دهانش می لرزد: -دوازده ظهر! -من امشب اینجا می مونم. اون پایین هستم و بالا نمیام. وسایلتو جمع کن. از اینجا تا فرودگاه کلی راهه. ساعت ۹ می ریم! اشکش را پاک می کند: -لازم نیست! پونه منو می بره. قبلا قرار گذاشتیم. سرم را روی یک شانه ام خم‌می کنم. دلخور و شکسته دلم. اما نمی خواهم آزارش بدهم. تا می توانم آن چهره ی غمزده راه نگاه می کنم و بعد سر تکان می دهم: -باشه عزیزم! هر طور تو بخوای..‌. و بی خداحافظی با قلبی اندوهبار بیرون می رم. چه شب سختی ست. چه درد عظیمی ست. به چشم دلم می بینم که جانم می رود و من آنقدر گناهکارم که حتی توان التماس و مجاب کردنش را ندارم. حتی نتوانستم بغلش کنم . حتی نخواست بدرقه اش کنم . حتی دلش به حال پای زخمی ام نسوخت. مراعاتم نکرد که حالم چطور است. ایران چشم به روی من بست..... https://t.me/+ovWAkhUXwqcxMGI8 https://t.me/+ovWAkhUXwqcxMGI8

🔞توصیه‌ی ویژه نویسنده🎁 رمان‌هایی که درعرض یک ماه غوغا وچند هزار مخاطب رو به خودش جذب کرد...😍 این رمان‌ها بعداز اتمام میره برای چاپ🤷🏻‍♀️👇 بی سانسور خوندنش‌و از دست ندید لطفا🔥🎁 🔥توصیه آخرین روز اسفند ما را جدی بگیرید🔞👇 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+hNM5bEpogLA2NzE0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+p64wulRiINsyMjJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+eX4NZgiSDDxjYmZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Y5pBsqvB2YM2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFi1bW3U-7ofzA0FbQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFAtzMEjkxlB3m-Dkw 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ZJeOfBFX7rpmMWRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/rlqEz_ydcDJhNzlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HVwbM-IoSWI2MTU0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+s-KSSq7ngv4zYTY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/vZbshZLs5Sc0NGRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFBjjafGQBEm8dECag 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+R11OsZffKMoo-Uk4 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+snEuPhFWxfMxMDM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+4fe5wbBrbPs1MDQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+YYRpeXha_xw0ZDM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+10492IIN3k0xNmNh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/UxeH-D3sAnJO3mDX 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+_3EhAzazVFI3NzQ8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/SoFxXMqb8MTEwGBL 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-tflAzBvM2gxYzY0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+6mLM_NORp1Q0ZmU8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+-ddAMSs9929iOGQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Mg_Go7SzCYQ1M2Nk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+HnEgGz48YvU5OGQ8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+hyLm_LlT8dVhM2Vk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/4gXtMzjtahU0ODJk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/farnaznakhai1400roman 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+FttMneQYDEU0MmNk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+aywsL0dX_qxkYzRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/Vp4khXQ1LcEhqe8f 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+SRwNbCVkVqmSyhrx 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+U_UqvK7GmOVkYTE0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+NQ_gl30fwgBkOTRk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+sgiQy2xWWCw5MTlk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/WjuxpULPKVZhODQ0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+g0SD3Ehg6eE0ZDVh 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAFbz0FL1DIxPtEdKxQ 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/1LjmJg48XKU3YWM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/AAAAAEGUFBjx90lZ_7iJ5w 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+RyG2Wpv98Ks0YjM0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+Uco-82OTiyx-23BH 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+2yp68a4xG0xlOTc0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/5lHZcPHRA3wxODg0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/8Ywi6_cpiLUzYTA0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ae03USXeFIo3M2Zk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/VP8vxD040K7eKMTv 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+hNM5bEpogLA2NzE0 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+WCvtEOhqLIYZPqoi 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+ruLWbIlU2C1hN2M8 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/joinchat/-gaQtA9pmns3N2Fk 🎁 لینک vip لو رفت😡🔞 https://t.me/+QG9upfeIDJ9mQ6rw 🎁 رمان های #بی‌سانسور و ممنوعه‌ی بالا رو از دست ندید😉♨️ دارای محدودیت جدی سنی🔞❌لطفا از دست ندید😍

_خانم دکتر زن من باردار نمیشه.❌❌❌ https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk دکتر به من اشاره ای کرد. _ معاینه بکارت انجام دادید؟ پیمان سرش رو به نشانه ی نه بالا داد و با حرص لب زد. _میگه میترسه، خجالت میکشه. به سمتم چرخید و دستمو گرفت: _صد بار گفتم بیا بریم دکتر، صد بار گفتم شاید یه مشکلی باشه، د اخه لعنتی شاید نیاز بود جراحی کنی. دستمو از دستاش خارج کردم و با بغض لب زدم. _خانم دکتر شوهر من بلد نیست با من رابطه داشته باشی، حاج باباش هیچی یادش نداده. دستمو محکم تر گرفت و زمزمه کرد. _یعنی چی که بلد نیستم؟ چون ملایم بودم اینو میگی؟ خانم دکتر از جا بلند شد و لب زد. _اجازه بدید من بگم منشی واستون آب بیاره، آروم باشید لطفا. از مطب بیرون رفت و اسم منشی رو صدا زد، پیمان با رفتن دکتر از جا بلند شد و در مطب رو قفل کرد به سمتم چرخید و با خشم زمزمه کرد. _حالا بهت میفهمونم رابطه یعنی چی... https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk https://t.me/+BVLjI4ll-0w3ZWNk