❤آرامش دلها💚

شهر می خوابد به لالایی سکوت، اختران نجوا کنان بر بام شب نرم نرمک باده ی مهتاب را، ماه می ریزد درون جام شب ...!

دل به بازارِ من آورده و بِفروخته‌ای دلِ بِفروخته ، مَفروش به بازارِ دگر

مردمان در من و حیرانیِ من ، حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

دیر آمده‌ای مرو شتابان ای رفتن تو چو رفتن جان دیر آمدن و شتاب رفتن آیین گل است در گلستان

نصف مردمِ دنیا شب که میشه فکر میکنن دلتنگن، اما همشون خمارن! خمار بی کسی...

که ای وصلت دوای درد ِ هجران چه سازم در فراقت با دل و جان تو گر رخ پوشی از من جان نخواهم اگر دردم کُشد درمان نخواهم #وحشی_بافقى

مے خواهمت نمی‌دانم کِه بودم،که خواهم بود و چه می‌شوم اما می‌خواهمت تا نهایت ویرانی....!! #نزار_قبانی

در قلب من بنشسته اے           جانا خريدارت منم         مستی و شيدا ڪَشته‌اے                      غرق تماشايت منم....!! با دل پذيرايت شدم          جانا به قربانت بيا...       مست از نڪَاه تو شدم                خيره به چشمانت منم....!! #زری_ماه

من تو را مشغول می‌کردم دلا یاد آن افسانه کردی عاقبت عشق را بی‌خویش بردی در حرم عقل را بیگانه کردی عاقبت  # مولانا