از شما چه پنهون

یکی از همکارای قدیمی همسر میخواد بره خارج (نمیدونم کدوم خارج) میخواد همه همکارا رو دعوت کنه رستوران. داشتم به همسر میگفتم پنجشنبه ظهر من میخوام برم خونه دوستم بهش بگو پنجشنبه شب هستیم. همسر با خنده گفت این میخواد بره خارج چه غلطی بکنه؟ میگه ناهار بهتره نسبت به شام چون رسمی‌تره. شب که میشه خانما فکر میکنن مهمونیه حجابشونو درست رعایت نمیکنن😂😂😂😂😂 گفتم لابد میخواد بره لبنان یا سوریه! بگو حالا یه شام رو جَستی از دیدن خانمای به قول خودت بی حجاب قراره تو خارج چیکار کنی؟😂

اگه فردا ماشین به اسمم در نیومد پولا رو برمیدارم میرم ترکیه وقتی پولام تموم شد برمیگردم ☺️

نتیجه قرعه‌کشی ماشین فردا مشخص میشه و احساسم میگه باز من برنده نشدم. این کاسه چه کنم چه کنم دستمون خواهد بود تا نمیدونم کی و این بیشتر ناراحتم میکنه همسر یه اخلاق بدی که داره (یکی از اخلاقای بدش😁) یه چیزی خیلی ذهنشو مشغول میکنه و انقد میره رو اعصابش که گاهی در زمان نامناسب کار اشتباه انجام میده فقط واسه اینکه آروم بگیره. پدرشوهر هم اینطوریه مثلا اگه ساعت ۱۱ و ۴۵ بلیط داشته باشه از ۸ آماده‌س، از ۹ میگه بریم ترمینال! خیلی زور بزنیم تا ۱۰ بتونیم نگهش داریم باید بره اونجا معطل بشه تا دلش آروم بگیره انگار همسر هم طبق همین قاعده قبل از اینکه اصلا چیزی مشخص بشه طلاها رو تو کف قیمت فروخت که من بابتش خیلی حرص خوردم ولی گفتم بیخیال ولش کن حداقل دلش آروم گرفت کمتر حرص بده منو. بعد پولشو یه جا جمع کرد گذاشت درآمد ثابت بورس هی بهش گفتم نذاری واسه فروش هنوز هیچی مشخص نیستا. باز اون عجول بودنش نذاشت آروم بگیره فروختشون و همه رو زد به حساب من که اگه قرعه‌کشی برنده شدیم آماده باشه. حالا من میدونم فردا هم اسمم درنمیاد و تا چند روز اعصاب خوردی داریم. یه مدت قصد داشت جک j4 بخره قسطی که قسطاش خیلی سنگین بود و من مخالفت میکردم، خودش هم یه بررسی کرد دید نمی‌صرفه. ولی میترسم باز به خاطر همین عجول بودنش به جای اینکه صبرکنه تا قرعه کشی بعدی بره جک ثبت نام کنه و زندگیمون رو به فنا بده😞

کاش میشد میتونستم سر همسرو بشکافم ببینم تو مغزش چی میگذره؟ توهم توطئه‌هاش از کجا شروع میشه؟ به چی فکر می‌کنه؟!

از اینکه دارم تمرین میکنم مطلب جدید یاد بگیرم خوشم میاد و احساس خوبی بهم میده، امیدوارم ثابت قدم باشم تو این راه با اینکه تازه قسمت مقدماتی کار رو یاد گرفتم ولی از ذوق همون صفحه خالی که فقط یه دکمه داره دوتا عدد رو جمع میکنه نشون همسر میدم و هی میگم من دیگه خیلی خفن شدم😅

از صبح تا شب من دو هزار بار گرمم میشه کولر رو روشن میکنم، سردم میشه خاموش میکنم. چرا اون خنکیِ خوبِ پاییز این ورا نیومده هنوز🫠

نعنا در مورد پس انداز مخفی گفته من زمانی که سرکار میرفتم یه حساب پس انداز مخفی داشتم بعد هرجا پول لازم می‌شدیم خودم به همسر میگفتم من n تومن دیگه هم دارم تو اون حسابم😐 همسر هم میگفت نه اون که پس انداز خودته هیچی باز دفعه بعد من میگفتم n تومن پس اندازمم هستااا🥴 آخرش هم گذاشتمش رو پول ماشین و الان مفلس و بدبختم🥴

اکثر اوقات وقتی نفس داره شیر میخوره گوشی دستمه و کانالا رو میخونم، خیلی وقتا میخوام کامنت بذارم اما چون پوزیشن مناسبی ندارم تایپ کردن سخته برام، میگم یادم بمونه فلان کانال کامنت بذارم ولی یادم میره🤦🏻‍♀ امشب تو دسشویی خونه خواهرآخری یهو یادم اومد یه نفر نوشته بود کسی تجربه‌ی استفاده از برچسب‌های ضد آب برای دستشویی و حمام داره یا نه، من میخواستم بهش بگم خواهرم اینا استفاده کردن خوب بود ولی یادم رفت تا اون وقتی که وارد دستشویی خواهرم اینا شدم😬

از اون روزاس که رو مود نیستم دلم میخواد زنگ بزنم به خواهر آخری بگم شب نمیایم خونتون، پاشم برم بازار گند بزنم به موجودی کارتم که پس انداز همسره، کانالمو پاک کنم، موهامو از ته بزنم، همسر و از تراس پرت کنم پایین، به یکی فحش کش دار بدم اَه که هیچ کار نمیشه کرد

یه مطلبی دیروز تو کانال آفرت خوندم یه سری موارد بود برای اینکه به خودمون اهمیت بدیم. بعد من دیدم از اون همه فقط دوش گرفتن رو مرتب انجام میدم، یعنی روتین پوستی و خوردن مولتی ویتامین و کتاب خوندن و فیلم دیدن که هیچی! حتی موهامم هفته ای یه بار شونه میزنم🥴 دیگه امروز قصد داشتم موهامو شونه بزنم دوبار تا نصفه رفتم یه بارش نفس اومد پاچه شلوارمو چسبید نشد ادامه بدم، یه بار هم اومد برس رو از دستم گرفت. حالا که خوابه برم واسه راند سوم ببینم میشه از این جنگلی بودن دربیام و شکل آدمیزاد بشم یا نه😁