کلمات

زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما ‏رو نمی‌تابیم از سیلاب دریاییم ما ‏‌ صائب تبریزی⁩ @kalamat_k

حقه‌باز! حقه ( جعبه مخصوص نگهداری اشیای قیمتی که سر باز بود) + باز: فرد متخصص در بازی و جابه جایی حقه‌ها. در قدیم افرادی به عنوان تردستی چند حقه را با رنگ های مختلف، واژگون بر زمین می گذاشتند و مهره ای در زیر یکی از آنها می نهادند سپس با جابه جایی حقه، مهره را ازحقه ای به حقه ی دیگر منتقل می کردند که مایه ی شگفتی تماشاگران می شد. این واژه بعدها بار منفی یافت و امروزه مترادف با واژهای نیرنگ باز و فریبکار می باشد. #ریشه_کلمات #قصه_داشت. @kalamat_k

بر قهقهه هر کبک دو صد چنگل باز است اندر پس هر خنده دو صد گریه مهیاست از پس هر خنده، آخر گریه‌ایست. /همیشه خوشی و شادی نیست و از پس هر شادی غم‌های زیادی موجود است. شلیک‌ بعد از پرواز کبک‌ها: "ضرب‌المثل بویر احمدی" مشتی که بعد از دعوا به یاد آید بر کله خود بباید/ اقدام بعد از از دست رفتن فرصت بی‌نتیجه است. کبک را دل چو دل شاهین نیست اگرش پر چو پر شاهین است "ابولفرج رونی" این مثل را درباره دو چیز به ظاهر مشابه آورند که در اصل و خاصیت و کاربرد اختلاف زیاد داشته باشند. کبک را نزد، کبکعلی را زد: "ضرب‌المثل بویر احمدی" "بخت صیاد اگر که برگردد جای پازن شکار خر گردد!" وقتی کسی اشتباه کند و به جای کار سودمند، کار زیان و ضرردار انجام دهد ایراد این مثل مورد پیدا می‌کند. کبک زهره: بسیار ترسنده "امثال و حکم" کبکش خروس می‌خواند: نهایت شاد و مسرور است. کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را تقلید کند، راه رفتن خودش را هم از یاد برد: در مورد بی‌مایگانی گویند که می‌خواهند چون توانگران زندگی کنند، چون ادامه آن نتوانند به زندگی اولیه خود می‌خواهند برگردند، اما نتوانند! مثل کبک: خوشخرام چون به ناگاه فرود آمد از حجره شب همچو کبکی که خرامنده بود در کهسار "انوری" #یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد. @kalamat_k

مردادماه نزدیکه و چیزی به شروع شدن کارگاه ادبیات معاصر باقی نمونده هنوز فرصت ثبت‌نام هست، برای دریافت اطلاعات با ادمین در ارتباط باشید: @kalamaat_admin

با یخ و ترشی: با خشونت و ترشرویی یا مطالبه طلب یا وصول مالیات با تهدید و تشر برات بر یخ نوشتن: حواله بی‌محل و اعتبار/ چک بی‌محل صادر کردن در این زمان بر یخ بنویس چون دهد وعده گفتار محال و قول خامش جای گرمی داری هوس خوردن یخ می‌کنی؟ : توقع نابجا و بی‌موقع زشت است. داغ بر دل یخ گذاشتن: شغال که از باغ قهر کند به سود باغبان است. در جواب تهدید کسی به قطع رابطه آورند. دهن یخ (یا توی دهن یخ) بودن: درمورد کسی گویند که شُل و بد حرف زند یا در سخنرانی، گفتارش از پختگی و گرمی لازم برخوردار نباشد. رفته حمام یخ بیاورد: وقتی کسی سراغ کسی را، نابجا می‌گیرد به استهزاء یا مزاح گویند. فلک شربت هر کس از یخ سرشت به جز شربت من که بر یخ نوشت "نظامی" #یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد. @kalamat_k

دو نفر دیگه ظرفیت داریم❤️

ثبت‌نام کارگاهِ مولاناخوانی آغاز شد• برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام با ادمین در ارتباط باشید. @Kalamaat_admin تمام مطالب با رفرنس ارائه می‌شن. اگه دوست دارید اصولی و با منبع یاد بگیرید تشریف بیارید.

اگر عالم را گندم بردارد، خوراک کبک ریگ است: (۱) اشخاص قانع و وارسته هرچه امکاناتشان زیاد شود، برنامه خود را تغییر نمی‌دهند و به سوی تشریفات نمی‌روند. (۲) آدم پست و نالایق و خسیس وقتی هم داشته باشد، خرج نمی‌کند و به سختی معاش می‌کند.

📢 مسابقه بزرگ داستان نویسی و داستان خوانی لاینز 📢 ✍️ آیا شما داستان‌نویسی خلاق و پر از ایده‌های نو هستید؟ یا اهل مطالعه و مشتاق داستان های نو؟ لاینز با افتخار مسابقه نویسندگی خود را در دو بخش «داستان نویسی» و «داستان خوانی» برگزار می‌کند. این فرصت طلایی را از دست ندهید و شانس خود را برای نشان دادن استعدادهایتان امتحان کنید! 🌟 بخش‌های مسابقه: داستان‌نویسی: داستان‌های خلاقانه و جذاب خود را ارسال کنید و برنده جوایز ارزشمند شوید. داستان خوانی: حتی اگر نویسنده نیستید، می‌توانید با خواندن داستان‌ها و ارزیابی آن‌ها در این مسابقه شرکت کنید. 🎁 جوایز ویژه: نفر اول: 10 هزار سکه لاینز معادل ۶ میلیون تومان نفر دوم: 8 هزار سکه لاینز نفر سوم: 6 هزار سکه لاینز جایزه داستان خوانی و ارزیابی داستان ها: ۲۰۰۰ سکه لاینز برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام به سایت ما مراجعه کنید: 🌐 سایت لاینز به کانال تلگرامی ما بپیوندید تا از آخرین اخبار و اطلاعات مسابقه مطلع شوید: 📲 کانال تلگرام لاینز

جونم براتون بگه که معمولا وقتی یهو یکی مزاحم یه کاری می‌شه بعضی‌ها می‌‌گن: همش یه سرِ خری پیداش می‌شه! حالا این بیت اصلی‌ش چیه؟ ابلیس کی گذاشت که ما بندگی کنیم؟ یک‌دم نشد که بی‌سرِ خر زندگی کنیم! تو کتاب کوچه‌ی شاملو جلد دوم نوشته که یه واعظی نیمه‌ شب سوار خرش بود می‌رفته خونه‌ش که یه مشت آدم مست وارد کوچه می‌شن. این آقا رو می‌گیرن و چاقو زیر گلوش می‌ذارن که باید این شراب رو بخوری این آقا تو دلش خوشحال می‌شه و می‌گه به‌به یهو از کجا رسید و امشب شانس رو کرده به من و فلان! اول کلی پیف و پوف می‌کنه که نمی‌خورم و فلان که زیر سوال نره بعد که می‌خواد شراب رو بنوشه خرِ خودش که انگار یه حشره رفته تو گوشش شروع می‌کنه به تکون خوردن و خودش رو می‌زنه اینور و اونور و برخورد می‌کنه به مرد(صاحبش) شراب هم می‌ریزه کف زمین. #قصه_داشت. @kalamat_k