coronalove

This channel can’t be displayed because it was used to spread pornographic content.

#کالکشن عیدانه 1400# رسید🥰 این لباسو☝️ میدم 100 تومن😱 وکلی لباس خوشگل 70 تومنی😍 ❌گران نخــــــــــــرید❌ مهلتـــــــش فقط یک روزه بدووو👇 سفارش من امروز رسید عالی بود😍👇 https://t.me/joinchat/AAAAAFXzxCPl4wFWiMlAOA

❌ارزانترررررر از همه جا از تولیدکننده بخر👆😁 🔵اول مقایسه بعد فاکتور 👌 💰💰مغازه داران 💰💰حرااااجی ها 💰💰فروشندگان خانگی👇 #گرااااان_نخررررررید😁 مشااااااهده مدلها و عضویت در کانال👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEv5ibObQuej_UmtCg

#گی_مدرسه‌ای 😍😍 #پسره_با_معلمش_رابطه_داره 🤤 #پاهامو انداخت روی شونش و #دیکش رو یه ضرب #واردم کرد😌 #جیغی کشیدم😱 رادمان دستشو گذاشت روی #دهنم و گفت :هیش! الان بچه ها میان سرِ #کلاس🤫 استرس داشتم کسی بیاد و ببینه من با #معلم تو #مدرسه چیکار میکنم💦💦💦💦💦 تو همین لحظه در #باز شد........‌.😱😱😱 https://t.me/joinchat/AAAAAETsYLiwvwtQeVoWJw

پارت ۲۴ نبود لف بده🥺 مامی و لیتل بوی با شنیدن صدایی چشم باز کرد: - مامان پرنیان دستی به چشمان دردناکش کشید. بلند شد و همان‌طور که به سمت طوفان رفت جواب داد: - جانم خوشگلم طوفان دلخور لب‌هایش را غنچه کرد: - چلا پیسم نخوافیدی چشم‌های پرنیان گرد شد. انتظار نداشت طوفان به این زودی کنار بیاید و این گونه حرف بزند. نفس لرزانی کشید، خم شد همان‌طور که به لبان شکوفه‌ای طوفان بوسه می‌زد گفت: - پرنیان فدای دلخوری پسرکش بشه. بریم خونه مامان جان هرچقدر خواستی بغلم بخواب لپ‌های طوفان رنگ سرخ به خود گرفت. چشم‌هایش را دزدید. هنوز خجالت می‌کشید و برایش این همه نزدیکی آسان نیست. نگاه پرنیان که به لپ‌هایش افتاد خندید، دست راستش را بالا آورد و نوازش وار روی سرخی کشید: - که این همه دلبری می‌کنی عواقب داره نازدونه طوفان بیشتر خجالت کشید و سرش را بر سینه پرنیان کوبید: - مامانی پرنیان با شیطنت زیر گوشش گفت: - چیه نازدونه شیر می‌خوای، بذار وقتی عمل کردم شیرم می‌تونی از سینه‌های مامی بخوری دستان طوفان مشت شد. این حجم از خجالت را نمی‌توانست تحمل کند. بیا ببین این مامی و بی‌بی بوی چیکارا می‌کنن😍

#سکسی_ترین_رمان_سال #پارت_واقعی_رمان🚫🔞 دستام رو به تاج تخت بست و چشم بند رو به چشمام بست. قلبم مثل گنجشک ضربان داشت. میدونستم #سکس فوق العاده ای در انتظارم بود. دستش وسط پام رو لمس کرد و #بهشتم رو در چنگ فشرد. آه آرومی گفتم که حرکات دستش رو تند تر کرد. همزمان #سینه ام رو توی دهنش برد و مثل بچه ها مکید. زیر بدنش پیچ تاب میخوردم و سعی می کردم دستام رو باز کنم. همه جا تاریک بود و نمیتونستم جایی رو ببینم. با حس خیسی وسط پام ناله ای کردم که زبونش رو تند تر روی کص***م کشید. نزدیک #ارضا شدنم بود که دست از کار کشید. اخمی کردم و خواستم حرفی بزنم که یک دفعه تمام #کیرش رو توی کص***م فرو کرد. از درد جیغ بلندی زدم که لبام رو به بازی گرفت و داخلم #تلمبه زد. صدای ناله هام با برخورد بدنش به کص***م توی اتاق پیچیده بود. احساس کردم دستی به غیر از دست شهریار روی بدنم داره حرکت میکنه. سعی کردم با تکون دادن سرم چشم بند رو باز کنم اما غیر ممکن بود. با شنیدن صدای فرهود دوست شوهرم روح از بدنم پرسید. فرهود-جون شهریار چه زن #جنده بکنی داری؟ https://t.me/joinchat/AAAAAFFS2iwwQtuJ8FT3IA

دهنم رو سمت کلا...هکش بردم یه مک عمیق زدم که ناله بلند آرش رو به دنبال داشت بعد شروع کردم به با دهن براش سا......ک زدن که دی این حین متوجه نگاه متعجب آرش شدم کی....رش رو ته حلقم می بردم و با دستام بی...ضه هاش رو مالش میدادم آنقدر این کار رو تکرار کردم تا اینکه توی دهنم ار......ضا شد رونش رو نوازش کردم و آروم کی....رش رو در از دهنم آوردم و تمام آبش رو قورت دادم رونش صدا دار رو بوسیدم و تخس گفتم: _همه چیت خوشمزه است موشی چشمکی‌زدم و‌گاز نسبتا محکمی از رونش‌گرفتم که داد زد قهقهه زدم و کنارش دراز کشیدم https://t.me/joinchat/AAAAAETLji4xSZdkVv0Ygg

با گریه نالیدم : خواهش میکنم..ببخشید دیگه تکرار نمیشه دیگه از دستت #فرار نمیکنم. بی توجه به گریه ها و #التماسام دستامو بالای تخت بست و پاهامو تا جایی که امکان داشت باز کرد و به گوشه های تخت بست بدنم درد گرفته و حس میکردم الانه که پاهام از بدنم #جدا بشن! اشک هام چکید که نیشخندی زد و همونطور که #پلاگ رو نزدیک سوراخ #تنگ باسنم میاورد گفت : میخوام این سوراخ های #تنگتو واست #گشاد کنم #جنده خانم! و به سمت میز آرایش رفت و #ادکلن رو برداشت و به سمتم اومد و با ضرب #شیشه ادکلن رو وارد #کصم کرد که جیغ بلندی از شدت درد کشیدم #شلاقی رو برداشت و گفت:.... https://t.me/joinchat/AAAAAFVMeZYD4GCjiL8JDw #ارباب_برده🔞 #bdsm🔥 #فول_هات_صحنه♨️ #سکس‌محارم🤤💦 اشک از چشم هام روون شد و نالیدم: _درد دارم بابا داره ازم خون میاد ولم کنید! +حرف نباشه ! پاهاتو باز کن! _نه دیگه نمیتونم...دارم میمیرم! +هیس پاتو باز کن... اینو گفت و تا ته خودش و داخل کسم جا داد که... #ارباب‌خشن‌وهات 🔞💦 https://t.me/joinchat/AAAAAFVMeZYD4GCjiL8JDw

انتشار برای اولین بار در تاریخ ال جی بی تی و بی دی اس ام 🥳😳 دستام روی لباس شویی بود. #باسنم از ضربات پی در پی #سرخ شده بود! خندیدم. من #تخص تر ازین حرفا😂💔 - امشب بگات میدم #سگ_نر - ای جووون تو فقط بگا بده ، انقد بزن تا خسته شی مهرییی جونمممم! 😐😂 میگم عشق دلم ، #کاندوم #خاردارم بیار ، توروخدا توت فرنگی باشه... 😆🍓 در همین لحظه ، #مهرزاد #شوکری که به #آلتم وصل و تمام تنمو بی حس کرد...! ------------------------------------------------ #برت_گستاااااااااااخ 😐💔 #برت_تیمر_بدجنس #دو_کاپل #جذاب و سکسی در رمانی #گنگ و #مبهم 😈 بسه دگههههههههه #نمودید مارو با این رمان😑😑🙄👩🏻‍🦯 https://t.me/joinchat/AAAAAE8FjR_qDWKvLGegKw

🍼⛓🍼⛓🍼⛓🍼⛓🍼 #پارت_رمان_کپی_ممنوع ‼️ #ددی_خشن♨️ #Daddy_Little _ قراره #امشب اینجا بخوابیم؟ +نه اینجا #قراره تنبیه بشی !! از حرفش #ترس برم داشت نگاهی به اتاق کردم سرجام خشکم زد از ترس خیس #عرق شده بودم..با ترس خیره شدم به #ددی چنتا وسایل عجیب و #قریب دستش بود با ترس نگاهی #بهش کردم تک خنده ایی کردو گفت : نترس #پرنسس قول میدم زود #تمومش کنم.. #میخوای_بدونی_چجوری_تنبیهش_میکنه 🥺🙊 https://t.me/joinchat/AAAAAFDBI6vNmLHIcgU2qg #زود_جوین_بده _تا_پاکش_نکردم ⚠️😈