My Diary

وقتی همه این ایده‌ها پیاده‌سازی شد چی میشه! دلم می‌خواد فردا مریض بزنم و برم دکتر بگم من کلا گردنم ترکیده یه هفته کار کامپیوتری رو ممنوع کن برام 😁 ولی انقدر شوق کشف کردن دارم که نمی‌تونم با خودم کنار بیام و رها کنم! حتی الان که نصفه شبه دارم بهش فکرمی‌کنم...! @my_ArtDiary

امشب داشتم به این عددها فکرمی‌کردم که فهمیدم بازم اشتباه فهمیدم، قول سال دیگه رو هم رد کرده‌ایم 😂 آپریل 2026 هستیم الان 🚶‍♀ @my_ArtDiary

ولی امروز #کلاس_پیانو بودم و #الکساندرا خیلی ازم راضی بود. گفت دستم و مچم خیلی نرم‌تر شده، و گفت این که موسیقی رو عمیقا درک می‌کنی رو خیلی دوست دارم. بعدشم کلی واسه هم از کنسرت‌های مختلف خودمون حرف زدیم. اون از آخرین تجربه‌ش با یه #کر برام گفت، که این جا نوشتنش باشه طلبتون ☺️ داره می‌ره تعطیلات و احتمالا نمی‌بینمش تا آخرای جولای یا اوایل آگست.... تو اون مدت یه قطعه‌ی طولانی انتخاب کرده‌ام که تمرین کنم... به قول خودش وقتی برگشت یه #کنسرت از قطعاتی که تو این یه ماه زدم دعوتش می‌کنم 😂 @my_ArtDiary

من هی می‌خوام این جا نگم چون مامانم می‌خونه و صد برابر بیشتر از واقعیت فکر و خیال می‌کنه ولی تازه امروز در اثر فرود سخت درد دارممممم گردنم به ویژه 😐 #ستاد_نزول_بلایای_غیر_طبیعی_بر_سر_خویشتن @my_ArtDiary

من کلا این قول‌ها رو اشتباه فهمیده بودم گویا اینا برای یه چشم‌انداز سه ساله سالی یه قول داده بودن، اما چون چهارتا عدد اعلام کردن که عدد اولی مال سه ماهه‌ی اولِ سالِ اول بود، من فکر می‌کردم اینا مالِ یک ساله و برای هر سه ماه یه قول داده‌اند 😁 بعد چیزی که من داشتم خودمو می‌کشتم بهش برسم قول آخر سال بود 😂 امروز توی جلسه وقتی #ممد نتایج دیروزم رو اعلام کرد و گفت به قول آخر سال رسیدیم و #کریم گفت مشتری قول بیشتر نخواد یه وقت، فهمیدم. چند دقیقه بعد گفتم یه چیزی بگم؟ نتیجه‌ی جدید دارم 😂 رفتیم سال بعد 😂 (چیزی نیست طی دو روز یه عددی از 200 شد 20,000) @my_ArtDiary

آقااااااااااااا کلا قول‌های امسال رو رد کردم، یک سومِ قولِ سالِ آینده رو هم برآورده کردم 😂 به لطف ماشین زمان، قول‌های شکمی، یک #نامبرده‌ی جوگیر، و #تراکتور_درون، الان آخر آپریل 2025 هستیم @my_ArtDiary

چرا بعد از پایان هر تسکِ مهم و چالشی، دو روز توی محل کار به این اختصاص نمی‌دیم که فقط با خستگی و شوق به هم خیره شیم و لبخند معنادار بزنیم؟ چرا مستقیم می‌پریم توی تسک چالشی بعدی؟ 🚶‍♀ @my_ArtDiary

ولی جنگولک‌بازیه خیلی باحاله. یه حرکتی داریم بهش می‌گن راه رفتن تخم‌مرغی :) موقع حرکت، هی پاها باز و بسته می‌شن. تو این حرکت، عملا با فشار زانو پیش می‌ریم، نه سُر دادنِ پا. بعد، داشتم سعی می‌کردم به جای باز و بسته شدنِ عادی، در انتهای مسیر بازگشت و پیش از شروع تناوب بعدی، به جای جفت شدن پاهام ضربدری بذارمشون، در ضمن فشار هر دو تا پا برابر باشه که بتونم روی خط صاف هم حرکت کنم. @my_ArtDiary

حالا خودم هیچی، اون شوکی که به #هما وارد شد فکرکنم زندگیش رو به قبل و بعد از فرودِ سختِ ساناز تقسیم کرد کلی پس از حادثه، دیدم که ایستاده بود یه گوشه با دهن نیمه‌باز به افق خیره شده بود بعدتر می‌گفت حتی اسمتم یادم نمیومد صدات کنم بپرسم چی شدی 👀 + چیزیم نشد فقط کمونه کردم 😁 @my_ArtDiary

شاهد بدترین سقوط زندگی خودم بودم در #اسکیت سه هفته بود تمرین نکرده بودم، اومدم جنگولک‌بازی جدیدم یاد بگیرم به فنا رفتم 😂 اگه من مردم حلالم کنید 😁 @my_ArtDiary