⊰ مَبهُوت ⊱

‌ کاری از دستت ساخته نیست ولی پاهات رفتن رو خوب بلدن! ‌@kofebor آدونیس ‌

میخواهم همیشه کنارم باشی، تا اگر اندوهِ زمین روی شانه‌هایم افتاد به سمت تو کج شوم. "نزار قبانی"

شبیه قصه‌ای ناگفته جاری باش در گوشم شبیه کودکی ترسیده پنهان شو در آغوشم بخند و فکر کن این قصه پایان خوشی دارد مبادا شانه‌ی پیراهنم از اشک تر باشد به‌جز تو از تمام مردم این شهر می‌ترسم غمِ دیرینه با غم‌های دیگر آشنایم کن صدایم کن، صدایم کن، صدایم کن، صدایم کن اگر حتی برای یک وداع مختصر باشد. "حامد ابراهیم‌پور"

مرا بپیچ در حریر بوسه‌ات "فروغ فرخزاد"

قبول نداری خیلی معرکه است که از شر همه چیز و همه کس خلاص شوی و بروی جایی که هیچکس تو را نشناسد ؟! گاهی دلم میخواهد همین کار را بکنم... "هاروکی موراکامی - چوبِ نروژی"

باید زنده بمانیم هنوز هم باران هست راه، رویا، روشنایی هست شب فقط استعاره است شب هرگز دشمن کسی نبوده است ما در ستایش زنده ماندن به شادمانی رسیده‌ایم امتحان کن. "ما نباید بمیریم، رؤیاها بی‌مادر می‌شوند -سیدعلی صالحی"

‌ شاید ما مرور اشتباهات یک آدم اشتباهی در یک دنیای اشتباهی هستیم. ‌@kofebor لیچار ‌

گریستم؛ برای ما که پاییز نیامده ریختیم... “معین دهاز”