cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

خُنیآگر شعر و قلم

یک بغل شعر سرودم نبرد از یادم... لیکن از بخت بدم شعر و غزل دوست نداشت... 📚 کتب صوتی نایاب به همراه pdf / زندگینامه مشاهیر ، شعر ، موسیقی ، نقاشی و ... ارتباط با ادمین👇 @Vidamahdavi

Больше
Рекламные посты
6 496
Подписчики
+624 часа
+907 дней
+46230 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

برای دوست‌داران فرهنگ، هنر، ادبیات، چندرسانه , محتوای درسی، کنکوری و امتحانات نهایی 🛎 پیش از پاک شدن زودتر جوین شوید 🛎 🔴آموزش ادبیات و نکات نهایی 🆔@adabiatt97 ارتباط با ادمین⏬ 🔻@Rahaii_moha https://t.me/addlist/Bw-26bktOl83OTk0
Показать все...
کاربردی ها

K invites you to add the folder “کاربردی ها”, which includes 77 chats.

01:42
Видео недоступноПоказать в Telegram
🎞 ادبیات ابزاری برای ایجاد دیدگاهی متفاوت از زندگی آلن دوباتن @feqdanedel
Показать все...
18.55 MB
Показать все...
اضطراب_جایگاه_اجتماعی_آلن_دوباتن@feqdanedel.pdf15.18 MB
1⃣1⃣ @feqdanedel
Показать все...
0.mp311.69 MB
0.mp313.52 MB
0.mp312.22 MB
0.mp313.69 MB
0.mp314.41 MB
0.mp311.89 MB
0.mp310.61 MB
📘 #اضطراب_جایگاه_اجتماعی#آلن_دوباتن 🔁 مریم تقدیسی 🎙 رضا عمرانی نشر ققنوس @feqdanedel
Показать все...
0.mp318.45 MB
0.mp312.55 MB
0.mp314.86 MB
mp313.00 MB
0.mp315.54 MB
0.mp317.81 MB
0.mp313.31 MB
0.mp314.11 MB
0.mp315.39 MB
0.mp39.53 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
دنیای مدرن و سبک زندگی مخصوص به آن، چالش‌های مختلفی دارد که هر انسانی با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. آلن دوباتن فیلسوف و روانشناس مشهور در کتاب صوتی اضطراب جایگاه اجتماعی (Status Anxiety) موضوع جایگاه و شان اجتماعی را ارزیابی کرده و با استفاده از نمونه‌های تاریخی این پدیده را شرح داده است. آیا تا به حال شده که از وضعیت و جایگاه خود در جامعه ناراضی باشید و یک ترس و دلهره درونی، آرامش‌تان را بهم بریزد؟ آلن دوباتن در کتاب صوتی اضطراب جایگاه اجتماعی، با بررسی دقیق ریشه‌های این پدیده به شما آموزش می‌دهد که چگونه افکار نگران کننده خود را مدیریت کنید. 🔗 جهت آشنایی با نویسنده ی این کتاب و معرفی آثارش به لینک زیر در همین کانال مراجعه فرمایید👇 https://t.me/feqdanedel/10962 📙 خودشناسی👇 https://t.me/feqdanedel/14340?single 📕 جستارهایی در باب عشق👇 https://t.me/feqdanedel/10967?single
Показать все...
Repost from N/a
Фото недоступноПоказать в Telegram
💐کارت دعوت. کاربران محترم، شما رسما از طرف مدیریت کانال آموزش زبان عربی دعوت هستید. حضورتان در کانال آموزش زبان عربی باعث تشویق و ارج‌نهادن به زبان قرآن و یادگیری آن است. رایگان عضو شوید😊 ✅آدرس کانال آموزشی زبان عربی: (فصیح، لهجه عراقی)👇👇👇👇👇 https://t.me/aradsalam1 https://t.me/aradsalam1 https://t.me/aradsalam1
Показать все...
📗 #مهمانی_تلخ#سیامک_گلشیری 🎙 علی عمرانی_فریبا متخصص۱ فایل صوتی کامل @feqdanedel
Показать все...
کتاب_صوتی_مهمانی_تلخ_اثر_سیامک_گلشیری.mp3206.93 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
☑️ معرفی کتاب این داستان فضایی دلهره‌آور دارد و حس آن را خیلی خوب منتقل می‌کند. در این کتاب همه وقایع در یک شب و در چند ساعت اتفاق می‌افتد. مهمانی تلخ را اگر بخواهیم در دسته بندی ژانری قرار بدهیم؛ در ژانر تریلر، رازآلود و اجتماعی قرار می‌گیرد. نویسنده، خیلی خوب، موفق شده در همان ابتدای داستان شخصیت‌هایش و به تبع آن، خواننده هایش را در موقعیتی ناامن قرار دهد. راوی این داستان، یک استاد جوان دانشگاه به نام «رامین ارژنگ» است که هفت سال پیش باعث اخراج یکی از دانشجویانش بوده و یک شب به طور اتفاقی با او روبه‌رو می‌شود.تورج شاگرد قدیمی رامین را به باغی در خارج از تهران دعوت می‌کند و در ادامه حوادثی در باغ اتفاق می‌افتد که یک پایان تلخ را رقم می‌زند.قلم گلشیری شیرین است و معمولاً در نوشته‌هایش حسی از تعلیق و اضطراب وجود دارد. رمان «مهمانی تلخ» نامزد دریافت جایزه بهترین رمان جشنواره مهرگان بوده است. شنیدن این کتاب،به دلیل محتوای خشونت آمیز و... برای کودکان مناسب نیست. @feqdanedel
Показать все...
🟣 سیامک گلشیری (زاده ۲۲ مرداد، ۱۳۴۷ اصفهان) نویسنده ایرانی سیامک گلشیری را به سبب آنکه نویسندگی را تنها پیشهٔ خود قرار داده و رمان‌ها و داستان‌های کوتاه بسیاری خلق کرده، از معدود داستان‌نویسان حرفه‌ای ایران می دانند. نامبرده در یک خانوادهٔ فرهنگی به دنیا آمد.. دوران کودکی را در اصفهان سپری کرد و سپس در شش‌سالگی به همراه خانواده، به سبب تغییر شغل پدر، به تهران مهاجرت کرد. بعد از انقلاب، در ۱۳۵۹، بار دیگر به اصفهان بازگشت. در اواخر دوران دبیرستان به فعالیت‌های نمایشی روی آورد و چندین نمایشنامه را روی صحنه برد. با پایان این دوران تحصیلی، این فعالیت‌ها هم قطع شد. پس از آن به خدمت سربازی اعزام شد و از آنجا که تنها پسر خانواده بود، از رفتن به جبهه معاف شد. او در این دوران به فراگرفتن زبان آلمانی روی آورد. پس از پایان این دوران، در سال ۱۳۶۹، تحصیلات خود را در رشتهٔ زبان آلمانی آغاز کرد. در این دوران به‌تدریج نه تنها به ادبیات آلمان، که به ادبیات تمامی جهان علاقه‌مند شد و در کنار خواندن آثار نویسندگان آلمانی، به مطالعهٔ آثار مشهور ادبیات جهان نیز پرداخت. در سال ۱۳۷۵، پس از نوشتن رساله‌ای با عنوان داستان کوتاه در آلمان، پس از جنگ جهانی دوم، موفق به گرفتن درجهٔ فوق لیسانس زبان و ادبیات آلمانی شد. گلشیری فعالیت ادبی‌اش را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرد. اولین داستان کوتاه او به نام «یک شب، دیروقت» در ۱۳۷۳، در مجلهٔ آدینه به چاپ رسید و پس از آن داستان‌های زیادی در مجلات مختلف ادبی، نظیر آدینه، گردون، دوران، کارنامه، زنده رود، زنان، کلک و چندین و چند مقاله در روزنامه‌های مختلف به چاپ رساند و سرانجام در ۱۳۷۷ اولین مجموعه‌داستانش با عنوان از عشق و مرگ منتشر شد. بیشتر داستان‌های گلشیری در ایران معاصر و به ویژه تهران اتفاق می‌افتند و با نگاه کاملاً رئالیستی به انسان و رابطه‌اش با جامعهٔ معاصر می‌پردازند. بدین سبب می‌توان گفت با خواندن آثار او، تصویری موثق از زندگی بخشی از طبقهٔ متوسط شهرنشین، به‌ویژه در تهران، در ذهن خواننده نقش می‌بندد که بی‌گمان به‌دلیل اصرار او در پرداختن به فضایی است که در آن زندگی می‌کند و این حتی در آثار فانتزی این نویسنده، که برای نوجوانان نوشته، به چشم می‌خورد. از مشخصات دیگر داستان‌های او می‌توان به صحنه‌های متعدد، دیالوگ‌های بسیار و نثر کاملاً بی‌طرفانه و خالی از صفت و قید اشاره کرد. گلشیری که تا کنون بیش از ۲۰ رمان و چند مجموعه‌داستان منتشر کرده، ۵ بار موفق به دریافت جایزه و بیش از ۱۰ بار نامزد جوایز مختلف ادبی بوده است. مجموعهٔ خون‌آشام را، که شامل ۵ رمان است، پرفروش‌ترین مجموعه‌رمان تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران لقب داده‌اند. او سال‌هاست است که در دانشگاه‌ها و مراکز مختلف به تدریس داستان‌نویسی مشغول است. ✅ مجموعه‌داستان‌های کوتاه: همسران (۱۳۷۹) با لبان بسته (۱۳۸۲) من عاشق آدم‌های پولدارم - نشر مروارید (۱۳۸۵) رُژ قرمز - نشر چشمه (۱۳۹۶) رمان‌های بزرگسال شب طولانی - نشر نگاه (۱۳۸۰) مهمانی تلخ - نشر چشمه (۱۳۸۰) نفرین شدگان - نشر مروارید (۱۳۸۱) چهره پنهان عشق - نشر مروارید (۱۳۸۶) خفاش شب - نشر مروارید (۱۳۸۹) ملاقات با خون آشام - افق (۱۳۸۹) شبح مرگ - افق (۱۳۹۰) جنگل ابر -  افق(۱۳۹۲) شب شکار - افق (۱۳۹۳) خانه ای در تاریکی - افق(۱۳۹۴)‌ ▪️«شنیدم داشت درباره‌ی اون دختره حرف می‌زد.» «کدوم دختره؟» «دست بردار، ماهرخ! خودم شنیدم داشت قضیه‌ی اون دختره رو برات تعریف می‌کرد.» «آره، تعریف کرد. همون که محکم خوابونده بودی تو گوشش.» بادبزن را ول كردم روی زمین. گفتم: «حالا که یه چیزی رو شنیدی، باید درست بشنوی. باید بفهمی که اون آشغال حقش بود. باید از دانشگاه می‌نداختنش بیرون. می‌دونی چی‌کار کرده بود؟» «سر کلاست گنجشک ول کرده بود.» «آره،‌ سر کلاسم گنجشک ول کرده بود. کدوم الاغی یه همچین کاری می‌کنه! من داشتم حنجره‌‏مو پاره مى‏‌كردم، اون‌‏وقت اون آشغال دنبال اين بود كه گنجشك‌‏شو ول كنه و بعدش با اون رفيق‌هاى لجنش، ته كلاس، هرهر و كركر كنن.» گفت: «اینها رو باد بزن!» شروع کرد به پشت و رو کردن سیخ‌ها. وقتی بادبزن را برداشتم، آهسته گفت: «هيچ‌وقت برام نگفته بودى.» «حالا كه فهميدى.» ▪️چشمش که به من افتاد، بلند شد آمد نزدیک من. آهسته گفت: «صدا رو شنیدى؟» «پای من بود خورد به این». چوب را نشانش دادم. گفت: «یه صداى دیگه اومد». «از کجا؟» «از پایین. باید از اینجا بریم رامین». سرم را بردم نزدیک گوشش. خیلی آهسته گفتم: «یه مدت دیگه اینجا می‌مونیم و بعدش می‌ریم». نشست سر جاى قبلى‏‌اش. گفتم: «محاله بیاد اینجا. فکر مى‏‌کنه...» و درست همان لحظه بود که صدایی شنیدیم. صدای قدم‌های تورج بود. از پلکان بالا آمده بود و حالا داشت وارد سالن می‌شد. وقتی گفت: «استاد، اینجایی»؟ نزدیک بود بیفتم روی کنده زانوهایم.  📕 مهمانی تلخسیامک گلشیری @feqdanedel
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.