کلینیک مددکاری اجتماعی و خانواده مشتاق
انجام مشاوره ومددکاری فردی وخانواده مرکز پایلوت کاهش طلاق و حل اختلافات خانواده @Moshtaghsocialworker بیرجند سجادشهر فلکه اول مجتمع ایثار طبقه منفی یک غربی شماره تماس۰۵۶۳۲۴۱۱۷۷۹ Www. moshtagh-KJ.blogfa.com http://tasmim.behzisti.net
Больше277
Подписчики
Нет данных24 часа
+27 дней
-230 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from روزها
Фото недоступноПоказать в Telegram
۳۱ مه #روز_بدون_دخانیات است. روزی که هر سال بر یکی از پیامدها و عوارض مصرف دخانیات توجه میکند و امسال به نقش موثر جوانان برای متوقف کردن مصرف دخانیات از سنین پایین تاکید دارد
@Roozha365
ترسناکترین آدمها برای من کسانی هستند که نمیتوانند بگویند نه! این آدمها مدام جای شما فکر میکنند و از ترس اینکه به شما آسیب نزنند نه نمیگویند در حالی که بدترین آسیب ممکن را میزنند.
از چیزهای ساده شروع کنیم مثلا شما از او درخواست میکنید همدیگر را ببینید او اصلا مایل نیست اما رویش نمیشود بگوید نه مایل نیستم به جایش هزار تا بهانه میآورد مثلا میگوید حالا سرم شلوغ است و درگیرم و فلان!
ذهن سالم فرض را بر این میگذارد که او واقعا سرش شلوغ است و ذهن ناسالم با خودش میگوید آهان! دارد من را میپیچاند!...
و خب در تعامل با این افراد شما تبدیل میشوید به فردی با ذهن ناسالم که مجبور است مدام نیت طرف را حدس بزند تا جایی که از فکر و خیال منهدم شود.
این یک نمونهی ساده بود. من موردی را دیده بودم که چون نمیتوانست بگوید نه، با طرف وارد رابطه شده بود.
میگفت اگر بگویم نه طرف آسیب میبیند. اول اینکه واقعا چرا تمایل دارید در فضا زندگی کنید دوستان؟ کسی از اینکه با شما نباشد منهدم نمیشود اتفاقا او از بودن با شما منهدم میشود.
هر آدمی حق دارد با کسی باشد که از ته دل دوستش دارد و شما با گفتن نه میتوانید این فرصت را که حق طبیعیاش است به او برگردانید.
لازم هم نیست به جای او فکر کنید یا به جای او از شنیدن نه دلآزرده شوید.
چیزی که فهمیدهام این است که خیلیوقتها آدمها کلمات کافی در اختیار ندارند، همیشه در مواجه با این آدمها ازشان میپرسم حالا اگر میخواستی بگویی نه چهطور میگفتی؟...
این را میپرسم که مطمئن شوم ورژن نه گفتن به این پیشنهاد را هم بلد است اگرنه که بلهاش ارزشی ندارد.
امروز بعد از پیشنهاد پروژه این را از دوستم پرسیدم که اگر میخواستی بگویی نه چه میگفتی؟
گفت نمیدانم احتمالا هی میانداختم عقب تا تو یادت برود... وای واقعا آدم شوکه میشود!
بهش گفتم تا اطلاع ثانوی این جمله را به جای «نه» تمرین کند و بگوید:
فعلا انتخابم نیست. بهنظرم این جمله هم یک نهی شفاف دارد و هم خیلی دردناک نیست. تا اینجای زندگی هم برای من کار کرده اما شما اگر جور دیگری میگویید نه، برایم بنویسید.
♨️
❤ 1
مسیر رشد من درست از آنجایی شروع شد که آدمها را به حال خودشان رها کردم، بیهوده تلاش نکردم، نخواستم، دوست نداشتم و وابسته نبودم. بیهوده برای کسی زمانم را نگذاشتم و بیهوده به هر معاشرتی اهمیت ندادم و هر لبخند و نگاهی را برای خودم تحلیل نکردم و ساده عبور کردم از آدمها و آشناییهای تازه.
مسیر رشد من دقیقا از همانجایی شروع شد که خودم را دوستتر داشتم و با خودم رفیقتر بودم. کمتر سخت گرفتم به خودم و بیشتر مسیر آرامش ذهن و روان خودم را هموار کردم.
مسیر رشد من درست از آنجایی شروع شد که به هر کنشی واکنشی نداشتم و به هر حرف و تلنگری نرنجیدم و هر نگاه و اتفاقی را به خودم مربوط ندیدم و هر رفتاری را شایستهی تحلیل ندانستم و برای تمام اتفاقات حوالیام، دنبال دلیل نگشتم.
مسیر رشد من درست از همانجایی شروع شد که ذهن و روانم را آزاد کردم از بند تعلقات و احساسات سطحی و زودگذر، کینهها را پاک کردم، زخمها را مرهم گذاشتم و کودک بیپناه درونم را محکم در آغوش کشیدم.
نقشهی مسیر، در دستان توانای همان کودک بود و من باید به او و بلندپروازیهای او اعتماد میکردم.
👍 2
ده باور غیر عقلانی کلیدی
کوروش طاهریان
[اتفاقات نیستند که ما را نگران می کنند بلکه برداشت ما از آنهاست که ما را نگران می کند.
[Epictetus Enchiridion (The Handbook)]
آلبرت الیس بنیان گذار رواندرمانی عقلانی عاطفی رفتاری معتقد بود که اصلاح باورهای غیر عقلانی (Irrational) و مجاب سازی عقلانی (Rational) میتواند به وضعیت ضعیف سلامت روان کمک کنند و به تکنیک هایی اشاره دارد که هدف آن تغییر برداشت و واکنش های ما از اتفاقات پیرامون است.
او مشکل عمده در اختلالات روانی و حس ناکامی در زندگی را در تعدادی "باور غیر عقلانی" می داند. او در ابتدا حدود ۱۰ باور غیر عقلانی کلیدی را مطرح میکند و در جمع بندی های بعدی، فهرست را در ۴ باور مرکزی خلاصه میکند. او معتقد است که نوعی استعداد ذاتی برای افتادن در دام باورهای غیر عقلانی در بشر وجود دارد (Nature-Nurture Debate).
ده باور غیر عقلانی کلیدی الیس
۱. باور غیر عقلانی: من باید عشق و تایید تمام افرادی را که برایم مهم هستند داشته باشم!
نتیجه: اضطراب اجتماعی، رفتار وابسته، اجتناب اجتماعی
باور عقلانی: مطلوب است که تایید شوم و مرا دوست بدارند اما برای بقا و ادامه حیات من الزامی نیست.
۲. باور غیر عقلانی: من باید کاملا باکفایت، توانمند و موفق باشم!
نتیجه: ترس از شکست، اضطراب های کارکردی، کمال گرایی، رفتار های وسواس گونه
باور عقلانی: بهتر است خودم را موجودی دارای کاستی ها و غیر کامل ببینم. اینکه کاری انجام دهم معمولا بهتر از آن است که لزوما ایده آل انجام دهیم.
۳. باور غیر عقلانی: وقتی مردم بد یا ناعادلانه رفتار می کنند باید آنها را لعنت و سرزنش کنم و آنها را موجوداتی بد و شرور ببینم!
نتیجه: احساس خشم و پرخاشگری
باور عقلانی: انسان ها معمولا کارهای احمقانه می کنند، درست نیست که ارزش کلی آنها را بر اساس رفتارهای موردی بسنجیم.
۴. باور غیر عقلانی: وقتی شکست میخورم یا طرد میشوم یا با من ناعادلانه برخورد میشود، امور واقعا فاجعه و رقت انگیز است!
نتیجه: خشم و افسردگی
باور عقلانی: هرچند نرسیدن به خواستها مطلوب نیست اما بندرت رقت انگیز و فاجعه است.
۵. باور غیر عقلانی: احساس بدبختی عاطفی ناشی از فشارهای بیرونی است و ما بر خُلق و احساسات خود کنترل اندکی داریم.
نتیجه: خشم و افسردگی، درماندگی، مشکلات بین فردی
باور عقلانی: من بسیاری از حالات خُلقی را ایجاد میکنم و با اتکا به باورهای عقلانی میتوانم بسیاری از آنها را تغییر دهم.
۶. باور غیر عقلانی: اگر امری خطرناک بنظر برسد، من باید خود را با آن مشغول کنم و به آن فکر کنم.
نتیجه: اضطراب، پانیک و رفتار های اجتنابی
باور عقلانی: صرف نگران بودن درباره مسئله ای به رفع آن کمک نمی کند. من سعی میکنم مشکلات را حل کنم اما اگر حل نشدنی باشد، آنها را میپذیرم.
۷. باور غیر عقلانی: خیلی راحت تر است که از مشکلات و مسئولیت ها اجتناب کنیم تا آنکه به انضباط و خویشتنداری بپردازم.
نتیجه: اهمال کاری و طفره رفتن از کار، احساس تهی شدن زندگی
باور عقلانی: در کوتاه مدت فرار از حل مشکلات راحت تر است اما در دراز مدت تحمل سختی و خویشتنداری لذت بیشتری خواهد داشت.
۸. باور غیر عقلانی: گذشته من بر رفتار زمان حال من بسیار تاثیر دارد. چیزی که در گذشته آنهمه بر من اثر گذاشته است حتما هنوز هم اثر دارد.
نتیجه: حس ناتوانی و درماندگی
باور عقلانی: بازبینی باورهای من درباره کودکی می تواند به کاهش اثرات مخرب و تجارب دردناک آن دوره منجر شود.
۹. باور غیر عقلانی: انسان ها و امور جهان باید بهتر از اینی که شوند که می بینیم. اگر من نتوانم راه حلی به این منظور بیابم بسیار فاجعه است!
نتیجه: عصبانیت و حس سرخودگی، خشم به دیگران
باور عقلانی: چه خوشم بیاد چه نه، واقعیتی در جهان و محدودیت هایش وجود دارد، قبل از اقدام به اصلاح امور، باید این مسئله رو بپذیریم.
۱۰. باور غیر عقلانی: انسان می تواند از راه انفعال و بی اقدامی و صرفا خوش بودن به حس خوشبختی برسد.
نتیجه: تنبلی و نارضایتی از زندگی
باور عقلانی: اگر من درگیر کارهای چالش برانگیز و نیازمند همت و تلاش شوم، در دراز مدت احساس خوشبختی بیشتری خواهم داشت.
♨️
👍 1
Repost from Dr.Ardeshir Bahrami
02:13
Видео недоступноПоказать в Telegram
کلیپ آموزشی
موضوع: نحوه کمک به فردی که میخواهد به زندگی خود پایان دهد
کارشناس: دکتر اردشیر بهرامی
کانال تخصصی پیشگیری از خودکشی
@Ardeshir3bahrami
34.42 MB
حکایت
روزی حکیمی در خیابان به دنبال چیزی می گشت.
رهگذران گفتند : حکیم ،بدنبال چه میگردی ؟
گفت : به دنبال کلیدخانه
گفتند : کلید را دقیقا کجا گم کرده ای ؟
گفت : در خانه ..!
گفتند : پس چرا در خیابان بدنبال آن میگردی ؟
گفت :
آخر درون خانه بسیار تاریک است و چیزی نمی بینم !!!!
گفتند : نادان یعنی نمی دانی آن کلید را هرگز در خیابان نخواهی یافت ؟
گفت : پس چرا همه شما کلید تمام مشکلاتتان را در خارج از خود جستجو میکنید و خود را نادان نمی دانید ؟
شاه کلید، درون ماست
منتهی درون ما تاریک است و بدنبال آن در خارج از خود می گردیم .
در واقع چنگ انداختن به دنیای بیرون نوعی اتلاف وقت و هدر دادن انرژی است
🌹
👍 1
یکی از جنونآمیزترین رفتارهایی که مُد شده، حذف کردن و کنسل کردن آدمهاست، آن هم با اولین ناملایمات و ریزترین مسائل. برگزاری دادگاه صحرایی و صدور احکامِ گُنده و فوری علیه کسانی که شاید یک بار بدی کردهاند اما منصفانه، خوبیهایشان بیشتر بوده. چون در جایی از فلان ورقپاره یا استوری خوانده که "هر کی حالتو بد کرد، آدم سمّیه، پس حذف کن بره. گور پدرش. فقط خودت مهمی و آرامش الانت". ظاهرا مفاهیمی مثل سازش، شفقت، مدارا، پذیرش تفاوتها و پذیرفتن این واقعیت که هیچکس کامل نیست، از معنا افتادهاند.
بیشتر از هر چیز نشاندهندهی روحیات استبدادی است، گویا انتظار دارد یک دوست، هرگز اشتباه نکند. هرچند نوشتن دربارهی این مسائل، بدون اشاره به مصادیق دشوار است اما گمان میکنم منظور را رسانده باشم. حذفکردن آدمها و بُریدن یک ارتباط، گاهی ضرورت دارد اما صدور چنین حکم سنگینی و اجرایش، نباید اینقدر هم ساده گرفته شود. مطمئنی که هیچ راهی جز جدایی نمانده؟ سوال مهمتر: آیا تناسبی بین خطا و مجازات هست؟
جالبتر اینکه به این روحیه افتخار میکنند. در کمال حیرت، نوعی "مراقبت از خود" تلقیش میکنند و نشانهی "قدرت" میدانند. از روابطشان یک مِیدانِ مین ساختهاند. خدا نکند احدی پا روی فلان مین بگذارد. در فضایی تا این حد "شکننده و ناامن" چطور میتوان رابطهای را پرورش داد؟
بنظرم، جدایی آخرین راهحل است، نه اولین! اگر زیاد سراغ این گزینه برویم، زیست اجتماعی ما مختل میشود و به انسانی بیطاقت و ترسو که همیشه در حال فرار، دشمنسازی و حتی تحریف واقعیات و توجیه است، تبدیل میشویم. اگرچه حذف فوری هرکس که ناراحتمان کند، ما را به آرامش و پیروزی موقت میرساند، در بلندمدت آسیب میبینیم.
#معیندهاز
👍 3
ويران كننده های ارتباط زناشويی
روانشناسان هر روزه زوج هایی را مشاوره میدهند که مشکلات آنها اغلب نه بخاطر خیانت، نه اعتیاد و نه اذیت و آزاره است؛ آنها در واقع مرگی آرام و تدریجی را کنار هم تجربه می کنند.
عباراتی مثل، «ما خیلی با هم فرق داریم» و «زندگی خوبی برای ما باقی نمونده»، با اینکه خیلی معصومانه به نظر می رسند، اما شدیداً کشنده هستند.
عوامل مختلفی میتوانند سد راه زندگی زناشویی شوند که عمدتاً جزئی هستند و به چشم نمی آیند؛.برای اطمینان از موفقیت زندگیتان باید مراقب این عوامل باشید:
-اولویتهای خانوادگی:
مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی ست که خارج از حدود زندگی شماست. باید بدانید که وقتی به همسرتان «بله» گفتید، یعنی او را به همه آدمهای زندگیتان مقدم کردید.
-فقدان ارتباط کلامی:
این یک حقیقت تلخ است که زوجها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامیِ باکیفیت دارند. شلوغی های زندگی خیلی راحت شما را درگیر خودش میکند و باعث میشود تا شما نتوانید با همسرتان صحبت کنید. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نیست. سعی کنید برای حرف زدن با همدیگر وقت بگذارید.
-استرس:
اینکه استرس خود را سر همسر خالی کنیم، ساده ترین راه ممکن است. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پای خود را به منطقه آرامش یعنی خانه نگذاشتیم، همه چیز را در خودمان نگه داریم و بلافاصله بعد از اینکه وارد خانه شدیم، منفجر می شویم. زوجهای سالم باید از استرس هایشان برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند؛چطور؟ با گفتگو!
-تکنولوژی:
این یک واقعیت است، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناکِ برهمزننده روابط را همیشه با خودمان حمل میکنیم و خیلی مواقع دستکم میگیریم. خیلی از ما وقت خودمان را در دنیای مجازی تلف میکنیم بدون اینکه وقتی را برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم.
-خودخواهی:
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن ماست و ما یا اجازه میدهیم که این تجربه ما را بهتر کند و یا تلختر می شویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم، کار سختی ست؛ چون ذات ما طوری ست که خودمان را به همه چیز و همه کس مقدم بدانیم. ما برای دوست داشتن، باید خلاف جهت طبیعت شنا کنیم. تجربه نشان داده که نتیجه این تلاش، پیشگیری از هرگونه تعارض با همسر و تضمین آرامش در زندگی ست.
-نبخشیدن همدیگر:
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم این را بفهمیم، ناراحتیها را برای مدتی طولانی در خودمان نگه میداریم و این ناراحتیها نهایتاً به ویران کردن زندگی از داخل به بیرون(از من به ما) منجر میشود. اما بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان است.
-مرزهای سست:
معمولاً اکثر ما استراتژیهای تهاجمی را خوب بلدیم، اما دفاع کردن از حریم خانواده برایمان کمی سخت است و گاهی حتی دچار ابهام میشویم که مرز قابل دفاع خانواده ما دقیقا کجاست؟ دایره ای دور ازدواجتان بکشید و از احساس و زندگی مشترک خودتان محافظت کنید.
-گذشته:
بدترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که همسرمان را با گذشته اش توصیف کنیم، نه حال حاضر. به تغییرات مثبتی که با تلاش شما و همسرتان در زندگیتان جاری شده اهمیت بدهید و با درک و احترام به آنچه که در گذشته رخ داده، برای حال و آینده برنامه داشته باشید.
-عدم صداقت:
صداقت مثل زنجیری بین شما و همسرتان در زندگیست. گفتن یک دروغ کوچک یا بزرگ، برداشتن یک حلقه یا ده حلقه از این زنجیر فرقی ندارد، نتیجه یکسان است: جدا افتادن از همدیگر.
-غرور:
من بزرگترین مشکل ازدواجم هستم!
یک اعتراف سخاوتمندانه برای آن دسته افرادی که لازمه تغییر در زندگی را این میدانند که از بیرون یک نگاهی به خودشان بیندازند.
از ازدواج و همسرتان در مقابل همه این عوامل محافظت کنید.
👍 1
چند جملهای که به شما انگیزه عالی میدهند
من میتوانم هر کاری انجام دهم.
من لیاقتم بیشتر است.
همیشه چالشی وجود دارد.
هر انسان موفقی از یک جایی شروع به کار کرده است.
هر لحظه یک قدم به جلو میروم.
همهچیز بهتر خواهد شد.
شکست موقتی است.
اگر آسان بود که همه انجامش میدادند.
افکار منفی به من کمکی نمیکنند.
من کارهای سخت تر از این انجام دادهام.
بدون تلاش هیچچیز باارزشی به دست نمیآید.
درست عمل کردن بهتر از پشیمانیِ عمل نکردن است.
من میتوانم سرنوشتم را کنترل کنم.
تصمیم های عالی نتایج عالی نیز دارد
ریسک کردن ارزشش را دارد.
داشتن نظم به من احساس بهتری میدهد.
📌۷تکنیک ژاپنی که به پیشرفت شما کمک میکنه:
ا. کایزن
«هر روز فقط یک درصد بهتر شو»
اصل کایزن معتقده برای ایجاد بهبود نباید دنبال تغییرات بزرگ و ناگهانی باشی بلکه هر بهبودی به شرط اینکه
مستمر و ادامه دار باشه باعث پیشرفت میشه.
۲. ایکیگای
ایکیگای یعنی منبع ارزش یا انگیزهات برای بیدار شدن از خواب و ادامه دادن به زندگی پس بگرد دنبال معنای
زندگیت و اهدافت رو پیدا کن.
۳. شوشین
شوشین یعنی ذهن بی حدومرز. اشتیاق برای یادگیری مداوم و نگاه کردن به مسائل از زاویههای مختلف.
۴. هاراهاچیبو
وقتی در حال غذا خوردنی، از خوردن غذای زیاد بپرهیز
وقتی ۸۰درصد سیر شدی دست از غذا خوردن بردار.. با این کار انرژی و بهرهوریت افزایش پیدا میکنه.
۵. وابیسابی
وابی سابی یعنی نقص رو در آغوش بگیر؛ به جای کاملگرایی و تاکید بر عالی بودن، زیبایی رو در نقصها پیدا کن و به جای تمرکز بر نتیجه رو فرایند
متمرکز باش.
۶. شینرینیوکو
رفتن به دل طبیعت، مرهم روح و جسمه.. طبق تحقیقات فقط
سپری کردن مدت زمان کمی در جنگل و طبیعت سطح هورمون کورتیزول (استرس) رو به طرز معناداری کاهش میده.
۷. گانبارو
استمرار و استمرار..
خردهعادت هات رو فراموش نکن که نتایج بزرگی به همراه دارن.
♨️