دلبند🇮🇷🇵🇸

از وقتی چفیه سرم میکنم میریم بیرون، بابام در هر فرصتی میاد صورتشو با روسری من پاک میکنه.(در حالیکه همزمان روی سرمه) حرکت اعتراضی در همین حد قوی.

درگیری ذهنی یعنی قندو فوت کردم چایی داغو یه نفس سرکشیدم :)))

بیاید کلمه سخت بازی کنیم. کی پایه ست؟ 🎮 @kalamebot 🎮

https://t.me/OfficialPersianTwitter/378832 این قضیه کاملا برعکسه، تلاش نکنید الکی.😐 من به شخصه در برابر ویروسا و سختیا و مریضیا خیلی ضعیف و داغونم. ولی هر اتفاقی هم بیفته باز میتونم خودمو جمع کنم. مردای زندگی من تو یه لیگ دیگه ای از ضعیف بودن در برابر مریضی ان. رسما تبدیل میشن به یه تیکه چوب خشک، میفتن تو تخت‌خواب. هیچ علائم حیاتی ای هم ندارن. در ضعیف ترین نوع سرماخوردگی هم این شرایط، حاکمه. یه لیوان آب چیه، همونم نمیتونن پاشن بریزن برا خودشون.

دستی از سوی همفکران جنابی در حال حذف افراد انقلابیه تا انتقام اتفاقات اخیر رو بگیره نمونه اش تشر های امروز نرگس سلیمانی به زاکانیه(متاسفانه دختر سردار توسط خانواده اش هم نهی شده بود از ورود به شورای شهر اما توسط همین اطرافیان جناب ، وارد شورا شد) اینبار هم در حال حذف زاکانی پ.ن: متاسفانه ورود یه سری افراد با اسم فرزند شهدا و فرزند امام و فرزند ... مانع شده بشه تمام حرف ها رو زد که اگر حرفی بزنیم ما رو با دروغ توهین به فلانی و فلانی مورد نوازش قرار می دن همون بلایی که به دروغ سر رسایی آوردن

امشب از بیرون، تشنه و داغون اومدم خونه. یخچالو باز کردم یه بطری آب بود تقریبا دو سومشو سر کشیدم، مامانم اومد یکم نگام کرد، گفت اینی که سر کشیدی بطری گلابم نبود؟ خدا هیشکیو اینجوری شرمنده خانوادش نکنه.🫠

دوستان خواهش می‌کنم این شب‌ها منو از دعاهای خیرتون محروم کنین. شماها یه مشت آدم گنه‌کارید توی عرش برام بد می‌شه. مرسی.

اولین فیلمی که تو ژانر ترسناک دیدم، خوابگاه دختران بود. ابتدایی بودم با خواهرم خونه تنها بودیم. خونمونم یه مدلی بود که پذیرایی یه در داشت میخورد به راهرو و راه پله به پشت بوم و به زیر زمین، تو پاگردشم دستشویی بود‌. تا جایی که یادمه از پنج بعد از ظهر که اون فیلمو دیدیم تا صبح فرداش دستشویی نرفتیم:)))))

یه چیز سم یادم اومد.

حالا بیا برای ما احضار و کانجورینگ و آنابل پخش کن. اصلا طنزه، کمدیه.