آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود @aztominevisamtafarsitamamshavad
Больше1 981
Подписчики
+3224 часа
+1517 дней
+19130 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from N/a
به آغوشت بر می گشتم
مثل آزادی به زندان!
وقتی خط های قرمز از لب های من تجاوز کرده بودند.
#سمیه_الماسی
🔥 4❤🔥 1
...
مقدر کن تا خود حادثه ای شوم
تکرار کن
مرا تکرار کن ...
#منوچهر_آتشی
...
تکرار کن
لحظه های باز نیافتنی را ...
#منوچهر_آتشی
تکرار کن
تکرار کن ،
فراغت را و رهایی را
تکرار کن
خندهی بلند شاخسار بیتاب را
بر پرواز بیگاه پرندهها
که صیادی در میان نبودهاست جز باد.
تکرار کن
پرندهای را که چون اندیشهی سپید
و شاد من
جز دل ابرها
آشیان گرم هیچ باغی را نپذیرفته است
تکرار کن
نفسهای شکوفه را زیر منقار سنگین مرغ بهار
تکرار کن
پرپر شدن را و شکفتن را
تکرار کن
خزان شدن را و رستن را
تکرار کن
غرور شادمانم را بر اسب بادپای چوبین
و ریزش حصار بلند قلعهی مفتوح موهوم را
تکرار کن
پیشانی خونی همگنان معصوم را
تکرار کن
جاده ی گریزان را تا آستانهی نخستین خانه شهر مه آلود
و نغمهی دردنکن را تا گوش نخستین دختر بر آن آستانه مردد
و تپشهایم را تا سینهی آن دختر
که گلوگاهش افق روشن ستارهای زرین بود
و اینک پروازگاه پرندهای زرین است
تکرار کن
نفرینم را تا مفصل بالهای آن پرنده
و بشکن بالهایی را
که بر آشیان سرد بوسههای من گستردهاند
بوسههایی که از هول پرندهی زرین
بر گرد آشیانهی خود
سرگردانی و دریغ آرمیدن را
به نغمهای سوگوار تسبیح میکنند
تکرار کن
استغراق شبانه را بر دریچهی آزاد در گذرگاه عطرهای بر بال نسیم مسافر
تکرار کن
لحظه های باز نیافتنی را
خوابگردی کودکانه را در نخستین غروبهای بهار دشت
تا ساقههای شاداب
زیر پای سنگین چشم هایم خم شوند
تا رویش علف ها را
با کف پاهای عریان احساس کنم
تا تپش قلب کوچک پروانه را
بر سینه ی کرم غنچه بشنوم
تا چشم انداز احساس های گوارا را
با درنگی بیتابانه بر تجربههای دردناک
حصار رضایت کشم
تا زندگی را بپذیرم
تا به مرگ نیندیشم
تا به هیچ نیندیشم
تا اندیشهای نداشته باشم
تکرار کن
تا اشتباه نکنم
تا بیخردانه بر لحظهها گام نگذارم
تا ناهشیار و بیاعتنا
کنون را به فریب باغهای ناشکفتهی فردا ، آزرده نسازم
تا به افق ننگرم
و دریای جیوه را
با همه نرمی و تلاطم
زیر پای خود و پیش روی خود احساس کنم
تکرار کن و مقدر کن تا پشیمان نشوم
تا پشیمان شوم که چرا پشیمان شدم
تکرار کن
و لحظه هایی را که به گرداب حادثه پایان یافت
مقدر کن تا جویبار لحظه ها را به سوی دریای آرام حادثه ای دلپذیر کج کنم
مقدر کن تا خود حادثه ای شوم
تکرار کن
مرا تکرار کن
آمین
#منوچهر_آتشی
آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
@aztominevisamtafarsitamamshavad
🕊 1
«واقعيت، واقعيت»
واقعيت سنگرِ نيرنگ
واژهای آلوده با صد ننگ
بستن روزن به روی رزمِ سنگينِ بلور و سنگ
واقعيت جنگ
واقعيت جنگ
واقعيت سقفِ كوتاهِ اتاقِ تنگ
واقعيت بیقراری
آتشی بیتاب و رهجو زير يورشهای جاری
واقعيت مرگِ آزادی، عدالت
شرم مطبوعات خنثی با
سرآغازی ز وحشت
واقعيت گورهای جمعی ايام وحدت
واقعيت پيكرِ بیجانِ صدها قهرمان
در كيسه گونی
جسمِ پر زخم و كبودِ جنگلِ پيوسته خونی
واقعيت حذف نان
از سفرههای نفتیِ نيمی ز ملت
واقعيت اوجِ نفرت
واقعيت كوچ سر از تن به غربت
واقعيت پر ز غفلت
واقعيت دارِ قالی
سفرهای با جای خالی
واقعيت قطره خونِ روی عكسِ مانده بر رَف
سنگهای مانده و ماسيده در كف
جای سيلی بر رخ دف
واقعيت خشم در صف
واقعيت تازيانه تازيانه تازيانه
گُردهی لُختِ جوان و پای بیكفش جوانه
واقعيت مرگ پيمانهای بهمن
واقعيت بانگ و شيون
طرح تفكيك من از من
غارت خلقی به نام دين و ميهن
واقعيت كهنه پاره
واقعيت سنگواره
واقعيت مبتلا، محتاج چاره.
#علی_یزدانی
آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
@aztominevisamtafarsitamamshavad
Repost from آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
بسیار سالها گذشت تا بفهمم
آن که در خیابان میگرید
از آن که در گورستان میگرید
بسیار غمگینتر است
سالها گذشت
من از خیابانهای بسیار و
گورستانهای بسیاری گذشتم
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه خویش
نمیتواند بگرید
از همه اندوهناکتر است
#حسن_آذری
آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
@aztominevisamtafarsitamamshavad
بسیار سالها گذشت تا بفهمم
آنکه در خیابان میگرید
از آن که در گورستان میگرید
بسیار غمگینتر است
سالها گذشت
من ازخیابانهای بسیار و
از گورستانهای بسیاری گذر کردم
تا فهمیدم
آنکه حتی در خلوت خانهی خویش
نمیتواند بگرید
از همه اندوهناکتر است.
#حسن_آذری
آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
@aztominevisamtafarsitamamshavad
روزی امروز خواهد بود
همین جا جمع خواهیم شد
یک حریق کوچک از خاک و خورشید و خدا
روی واژه《دوست داشتن》خواهد فتاد
و آتش فاصله را از زمان خواهد ربود
من منم را به آتش خواهم کشید
که یک کلام به خورشید بماند
که یک لحظه
به خداوند.
#شهرام_شیدایی | آتشی برای آتشی دیگر
file_2017096.mp37.69 MB
Repost from تبادلات علوم انسانی 💯
Показать все...Repost from تبادلات علوم انسانی 💯
✈️هر دوره یا کلاسی شرکت میکنی دست نگه دار!!!
⬅️دیگه لازم نیس پولی به کلاس های آموزشی بدی اینجا کاملا رایگان همه چی برات گذاشتن ⬇️⬇️
https://t.me/addlist/BjxjDpI_I_oyY2Y5
https://t.me/addlist/BjxjDpI_I_oyY2Y5
🟠یه مجموعهی کامل از تموم کانالها و گروههای علمی،علوم انسانی⬆️⬆️⬆️
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.