cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🥀پندانه🥀

❤️❤️﷽❤️❤️ مراقب کسی باش که دوستش داری چرا که درهای قلب همیشه باز نیست... ‌ 📃‌متنها ودلنوشته های زیبا📃 🎶موسیقی🎶 انواع فال 🔮🕯فال روزانه و هفتگی و ماهانه🕯🔮 🎶اشعار زیبا و دلنشین🎶

Больше
Рекламные посты
989
Подписчики
+124 часа
Нет данных7 дней
+930 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
🍃درس امشب بزرگترین هدیه ای که می تونیم به دنیا بدیم اینه که شبیه افرادی نباشیم که به ما صدمه می زنن.
10Loading...
02
حکایت ادمای توخالی از زبون غنی کشمیری⁩: شَرفِ ذات به تقلید نگردد حاصل ‏گاو و خر را نکند خوردن گندم آدم ☘
30Loading...
03
چقدر قشنگه نجیب موندن تو این دنیای نانجیب
1684Loading...
04
زندگے را زیباتر ڪنیم گاهے با ندیدن گاهے با نشنیدن و گاهے با نگفتن زندگے فقط مال ما نیست بہ همہ تعلق دارد پس زندگے را براے همہ زیبا ڪنیم با محبـت ، با لبخنــد
1654Loading...
05
کسی که در روزهای سختمان با مهربانی قلبمان را لمس کند، ما را گرفتارِ خود می‌کند... ♥️💚
1996Loading...
06
از زدنِ دکمه ها نترس، مخصوصا دکمه آدما... ♥️💚
1985Loading...
07
Media files
2020Loading...
08
فال صوتی روز یکشنبه ۳ تیر تک نیت شغلی💐 ☯ @mahgol8
2122Loading...
09
فال صوتی روز یکشنبه ۳ تیر تک نیت احساسی فصلی💐 ☯ @mahgol8
2062Loading...
10
روزتون خوش
1943Loading...
11
میدونستم این رقص آشناس😂😂😂😂😂😂
2183Loading...
12
آرزو کنیم حال همه خوب باشد خیابان, پر باشد از عابران سر خوشی که نه غصه‌ای برای خوردن دارند، نه مشکلی برای حل نشدن، نه دلیلی برای گوشه گیری و تنها بودن. عابرانی که سرخوش و آسوده از کنار هم عبور می‌کنند و می‌خندند، از ته دلشان می‌خندند. آرزو کنیم حال همه خوب باشد
2017Loading...
13
🌸مهربانان روزتان پراز محبت 🌺الهی سهم امروزتان شادی 🌸سهم زندگیتون عشق 🌺سهم قلبتون مهربانی 🌸سهم چشمتون زیبایی و 🌺سهم عمرتون عزت باشه 🌸روز خوبی پیش رو داشته باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌ یکشـنـبـه‌تــون بخیر عزیزان ♥️♥️♥️@mahgol8
2497Loading...
14
 🌱    🌱     🌱    🌱  1403/4/3 🌱    🌱     🌱     🌸 🌱    🌱     🌸 🌱    🌸 🌱 🌸                                            یکشنبه تابستونیتون عالی🌸🍃 امروزتان پر از زیبـایی🌸🍃 زندگیتون پرازباران برکت روزگـارتــون پـر از   🌸🍃 مـوفقیت وشادکامی🌸🍃 روزتـون پراز مهربانی🌸🍃 و در پنـاه خــدای خـوبی هـا 🌸🍃 @mahgol8
1852Loading...
15
‏زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند بخشنده است... 💎سلام صبح بخیر @mahgol8
1752Loading...
16
صبح 3 تیر رادیو مرسی
1795Loading...
17
Media files
1992Loading...
18
Media files
1963Loading...
19
Media files
1932Loading...
20
Media files
2251Loading...
21
خدا یه جایی که فکرشو نمیکنی دستتو میگیره.. خدا بیشتر از آرزوهات بهت میبخشه وقتی همه ی امیدت به اونه.. خدا بیشتر از همه حواسش بهته وقتی به حکمتش ایمان داری.. خدا هیچوقت تنهات نمیزاره وقتی بهش اعتماد داری.. خدا بیشتر از همه دوستت داره چون تو از خودِ خدایی.. پس هیچوقت ناامید نشو خب؟:) #شبتون_آرووم 🌙
2353Loading...
22
رمان #حس_سیاه قسمت218 آرام جابه جا شد. پرستار رو کرد بهم. لب هایم را با زبان خیس کردم و سر تکان دادم: -می گین یا نه؟! دردها و تهوع های بی امانی که مدام اذیتش می کنن برای چیه؟! پرستار خندید و برگه آزمایش را روی عسلی کنار تخت گذاشت: -خب خداروشکر مثل این که خیلی دوستش دارین...بهتره بگم خوشبختانه جواب آزمایش و تست بارداری ایشون مثبت بود جناب فردین...دارین پدر می شین واین ضعف هم ناشی از داروهاییه که مصرف می کنن و ترس و استرس بیش از حد که باعث شده ضعف بهشون فشار بیاره... بهتره کمتر استرس داشته باشن... در حال حاضر ایشون یک ماه و نیمشون هست! مثل یخ وا رفتم... عقب عقب رفتم...دست سیما را رها کردم...سیما خشکش زده بود و رو به سقف تنها اشک می ریخت. پشتم به تخت بیمارهم اتاقی اش خورد...همراهانش صدایم زدند... متوجه نشدم...سر خوردم و افتادم...انگار دنیا بر سرم آوار شده بود... حس مردی را داشتم که قصد داشت از یک برج چهل متری خود را به پایین پرت کند! گوشهایم داغ شدند،تنم یخ بست و چشم هایم را بستم و فقط یک صدا میان این همه صدا بر گوشم نشست! صدای همان چشم عسلی مهربان! -کیارش قول می دی هیچوقت هیچوقت هیچوقت تنهام نذاری؟ میز کارش را دور زد و روی صندلی گردانش نشست. عکس دخترک را در آورد و به چشمان وحشی درون تصویر زل زد. پوزخند تلخی لب های خوش فرمش را پوشش داد. عکس را روی میز گذاشت. دخترکی با چشمان سبزرنگ شفاف و کشیده،با دماغی ریز و متناسب صورتش،با لب هایی کشیده و صورتی...با موهای کوتاه سیاه! عکس را به پرونده ای چسباند و به صندلی اش لم داد. هوس سیگار کرد. یک نخ در آورد و با فندک روشنش کرد. روبروی پنجره ایستاد و در هارا باز کرد.باران شدیدتر شده بود. زیر لب زمزمه کرد: -نمی خواستم اذیتت کنم سیما... نمی خواستم...اما...چارهی دیگه ای برام نذاشتی...نذاشتی سیما! من...دوستت داشتم آخه... دستی به صورتش کشید و فیلتر سیگار را زیر کفشش له کرد. دود در هوای بارانی گم شد. نشست روی صندلی و شماره ابهری را گرفت. با سومین بوق آزاد،جواب داد: -بله مهران... -سلام...تکلیفمون چیه؟ -چرا سیما رو برد بیمارستان؟ مهران خسته روی میز افتاد و دستی به صورتش کشید: -چه می دونم...بردش اون تو و وقتی اومدن باهم بیرون رفتن خونه...من چه می دونم دارن تو اون آشغالدونی چه غلطی می کنن! ابهری خندید: -یعنی تونمی دونی؟! پوزخند زد: -نه! -نرفتی بپرسی بیمارجناب فردین چشه؟! -نه...توقع داری برم بپرسم که کیارش راحت پیدام کنه؟ من مطمئنم هنوز دوستم داره مطمئنم.... ابهری پوزخند زد: -کی؟ سیما؟ محض اطلاعت باید بهت بگم اون دختر از کیارش حامله شده! می تونی بفهمی؟ یعنی حامله شده...یعنی یک بچه...موجود زنده...هم از گوشت و پوست و وجود کیارش،هم سیما! مهران که این مسئله را می دانست، مشتش را روی میز کوبید: -می دونم خودم این ها رو به من نگو لعنتی! -خوبه...دروغ هم می گی به خاطرش... مهران موهایش را از ته کشید و سیگار دیگری آتش زد: -سعیدتوروخدا خفه شو! پایش را روی پای دیگرش انداخت و اخم کرد. -چی بگم آخه من به توی احمق! این دنیا خیلی دنیای مزخرفیه! عشق و علاقه توش بدرد نمی خوره...بی چاره تا می تونی باید آزارش بدی...چرا عاشقت کرد و بعد رفت با اون کیارش.... مهران درحالی که با پاهایش روی زمین ضرب گرفته بود عصبی بلند شد: -راست می گی...حالا می دونم چی کار کنم... -خر نشی بری یهو... -نه نه...فعلا واسه گرفتن و کشتن و زجر دادن وقت هست... این ها تک تکشون باید تاوان بدن...اول سیما...دوم کیارش...سوم باران! -می خوای چی کار کنی مهران؟! -به باران می گم...چرا باید مخفی کنم ازش مردش،عشقش،زندگیش،زن و بچه ی دیگه ای هم داره؟ ببین بچه ی کیارش رو سقط می کنم...بچه ی سیما رو...آتیششون می زنم...جلو چشم های کیارش کاری می کنم با سیما که روزی هزار بار مرگش رو از خدا بخواد! خندید...سیگار را در مشتش مچاله کرد و دستش به طرز وحشتناکی سوخت! -خر نشو مهران...بر اساس عقلت جلو برو...فعلا کشتن هیچکدوم از این ها به نفعمون نیست...گفتم بهت از قبل که من آدمکش نیستم! لازم نیست...لازم نیست هیچ کاری انجام بدی...فقط برو خونه ی سیما...نذار ببیتت و اون کاری رو که گفتم انجام بده... مهران چشمانش را روی هم فشرد: -باشه...چرا من؟ می تونم به حبیب بگم... -نه...من می خوام اون عوضی خائن بفهمه تو داری باهاش بازی می کنی...خبربده...شب بخیر! گوشی را روی میز کوبید و نفس گرفت. از شدت خشم،نبض شقیقه اش می کوبید. ادامه دارد... 💚💚💚
2240Loading...
23
رمان #حس_سیاه قسمت217 حوصله هیچ کدامشان را نداشتم... اما دلم نیامد رد تماس بزنم! -الو سیما... -س...سلام...خوبی؟ -مرسی...تو حالت خوبه؟ ضعفت رفت؟ غذا رو خوب خوردی؟ -مم...نون...اما...باز صبح بالا آوردم...داروهام هم تموم شدن... می شه بیای... -آره آماده شو تا ده دقیقه دیگه که رسیدم،هم قفل در خونه رو بریم با هم عوض کنیم هم ببرمت دکتر... -نه دکتر لازم...نی...ست...درد ها و حالت تهوع هام به خاطر...به خاطر داروهامه! می تونی لیست دارو هام رو تهیه کنی برام؟ دستی به موهایم کشیدم: -نه بی خود! باید ببرمت دکتر... بعد هم نخوردن دارو اون قدر مهم نیست که باعث دردت بشه یا حالت تهوعت رو تشدید کنه! اون هم قرص های اعصاب! مهم نیست...آماده شو دارم می رسم...حال داری باهام بیای؟! -اون...که...آره... -اوکی رسیدم... -مرسی تنهام نمی ذاری کیارش! پژواک مهربان و معصومی در گوش هایم طنین انداخت و عرق سرد بر تک تک اجزای تنم نشاند! عصبی راهنما زدم. -کیارش قول می دی هیچوقت هیچوقت هیچوقت تنهام نذاری؟! سرم را هیستیریک تکان دادم و دندان هایم را به هم ساییدم. تا جنون فاصله ای نداشتم... باران و سیما هر دو اسباب بازی من شده بودند بی آن که خودم بدانم! تا به خودم آمدم،صورت خیسم را پاک کردم و روی ترمز زدم. از ماشین پیاده شدم و کلاه پشمی متصل به کاپشنم را روی سرم گرفتم. هوا داشت سرد می شد! در عرض چند ثانیه،خیس آب شدم! رطوبت را از موهایم گرفتم و از پله ها بالا رفتم و وارد خانه شدم. سیما لبخند بی حالی زده بود و باز با پتوی زرشکی دورش، گوشه کاناپه کز کرده بود. رنگش هم پریده بود. جلو رفتم و در رابستم. -آماده نشدی؟ -چرا نفس نفس می زنی باز... سرم را بالا انداختم و تک سرفه ای کردم: -نه...بارون اومد دویدم خیس نشم نفسم گرفت... -چرا حاضرم...وایسا برات یک نسکافه داغ بیارم... بلند شد و پتو را انداخت. یک مانتوی دانتل نقره ای و شلوار مشکی به تن کرده بود. از آن راه رفتن آرام و سلانه سلانه اش می توانستم کرختی تن ظریف و رخوت دست و پایش را حس کنم. جلو رفتم و نگران دستش را گرفتم. کمرش را صاف کرد و به چشم هایم خیره شد. صورتش بی جان بود. خون از لب هایش رفته بود به چشمان سبز کدر و خسته اش! -لازم نیست عزیزم... برو بشین شالت رو سرت کن من خودم می رم واسه خودم میارم... ناراحت دستم را رها کرد: -نکنه فکر کردی اونقدر ضعیف شدم و بی حال که نتونم یک لیوان نسکافه داغ واسه شوهرم بیارم؟! صدای لرزان و گرفته اش بیشتر آتشم زد: -کی همچین حرفی زدم سیماخانم؟ گفتم بشین من خودم بیارم سختت می شه... لبخندی زد که گودی زیر چشمانش بیشتر به چشمم آمدند! -نه خودم میارم... آهسته دستش را رها کردم: -باشه... نفسم را طولانی و کشدار بیرون دادم: -باشه برو... آهسته لبخند زد و سمت آشپزخانه رفت. ترسیده روی مبل نشستم و روی زانوهایم خم شدم. خدایا چرا اینجوری شده بود؟! خدایا چرا اینقدر بی حال و ضعیف؟ چرا یهویی تبدیل شد به این مرده ی سفید صورت بی حال؟ یعنی به خاطر وحشی بازی من این گونه شده بود؟! چشمانم را با انگشت اشاره و شصتم مالیدم و به تنه نرم کاناپه لم دادم. عطرنسکافه و گرمایش، کمی هم شده آرامش را به تنم تزریق کرد... منتظر سرم را چرخاندم و با دستم پوست گردنم را ماساژ دادم که صدای شکستن لیوانی،از جا پراندم! وحشت زده وارد آشپزخانه شدم و با دیدن سیما که بیهوش کف آشپزخانه غش کرده بود و نسکافه ها هم کف سالن را پوشانده بودند، یا خدا گویان بالای سرش خم شدم و نعره کشیدم: -سیما چی شد؟ سیما صدام رو می شنوی؟ سیما خانمم...توروخدا...سیما! بی حوصله به در اتاقش تکیه زدم. بخش شلوغ بود. پرستاری با برگه آزمایش وارد اتاقش شد. به دنبالش دویدم. به سیما نگاهی انداختم. به تن لرزان و بی حالش زیر سرم! دست سرد و بی رنگش را گرفتم و فشردم. سوزن سرم درون رگش جابه جا شد و لای چشمان سبز ماتش را باز کرد. چقدر ساده و بی آرایش،زیبا تر و مظلوم تر به نظر می آمد! ملحفه را تا گردنش بالا کشیدم. -چی شد خانم پرستار؟ لبخندی مهربان بر لب های صورتی رنگش نشاند و آمپولی درون سرم خالی کرد. موهای بیرون زده از شالش را داخل کردم و به پلک هایش که از ضعف،به کبودی می زدند دست کشیدم. ادامه دارد... 💚💚 💚💚
2100Loading...
24
تاوقتی‌ به‌ نفعشونی‌ بهت وفادارن... ♥️💚
2092Loading...
25
مهستی  🌹🌹
34210Loading...
26
‏آرزو میکنم هیچوقت غم‌هاتون برای کسی که دوسش دارین بی‌اهمیت نباشه. ♥️💚
2206Loading...
27
اسفند ماه 🤍🧡🤍 برای آقایون جروبحث و دعوا دیده میشه و برای خانمها بحث و مشاجره با یک آقا دیده میشه که میتونه همسر، برادر و یا کیس احساسیتون باشه. انگار شخصی رو دوست دارید که مدتیست این عشق از بین رفته و یا کمرنگ شده که شمارو دچار ناراحتی کرده. تو محيط کاری مراقب همکار و یا شریکتون باشید تا از شما سوءاستفاده ای صورت نگيره. اقامت، سفر، سفر خارج از کشور که احتمالاً بر خلاف میلتون هست دیده میشه. مجبورید برای مدتی از خانواده و عزیزانتون بخاطر شرایط کاری، تحصیلی و...دور شوید. خرید و فروش و یا تعویض وسیله ی نقلیه براتون دیده میشه. درگیریهای فکری در مورد کار و روابط احساسیتون زیاده. توی روابط احساسیتون دوست داشتنتون دوطرفست ولی کمی سردی توی رابطتون به خاطر بحث و سوءتفاهم هایی که داشتید پیش اومده، فاصله و جدایی موقت ولی بهتون فکر میکنه.
2503Loading...
28
بهمن ماه 🤍🧡🤍 یه کار قانونی و یا روبرو شدن با وکیل یا قاضی براتون دیده میشه که ممکنه برای خودتون و یا مربوط به افراد خانواده تون باشه. از طرف شخصی پولی بهتون میرسه و یا شخصی شمارو حمایت مالی میکنه، در زمینه و یا حرفه ای که مدنظرتونه باعث تغییر اوضاع خواهد شد. برای مجردین شخصی واسطه برای ازدواج میشه. شخصی با افکار بد در اطرافتونه و سعی داره در زمینه و یا موضوعی شمارو فریب دهد مراقب باشید. غرور و خودپسندی را از خودتون دور کنید تا بتونید پیشرفت کنید. احساساتتونو بیان کنید مطمین باشید اگر صادقانه قدم بردارید در هر کار و هر زمینه ای موفق خواهید بود. از طرف خانمی از دوستان و يا نزديكانتون حمایت خواهید شد. مرداد ماه ماهی با شروع و نوسازی برای شماست. توی روابط احساسیتون آشتی، دیدار و بیرون رفتن دیده میشه.
2122Loading...
29
دی ماه 🤍🧡🤍 منتظر خبر و یا پولی هستید که به زودی دریافتش می کنید. برای متاهلین اختلافات زناشویی دیده میشه. توی روابط احساسیتون فاصله و دلتنگی و دوری دیده میشه که ممکنه از لحاظ کم شدن محبت باشه و یا مکانی. بزودی چند مسئله شما را خوشحال خواهد کرد هم مربوط به خانواده و هم خودتون و هم در مورد کار و یا حرفه ای که دارید و هم در مورد روابط احساسیتون. از تنها بودن و یا تنها نشستن دچار کسالت ميشيد پس حتماً ساعاتی در روز به جایی و یا مسیری بريد که بهتون آرامش میده. فکرتونو زیاد درگیر امواج منفی نکنید، امواج منفی رو دور بریزید تا کم کم ببینید که همه چی اونطور که دوست دارید خواهد شد. جابجایی تحصیلی و یا تو محیط کار براتون دیده میشه. توی روابط احساسیتون احتمالاً رابطتون سرده ولی به زودی از طرفش حرفی و یا پیشنهادی خوشحالتون میکنه.
2034Loading...
30
اذر ماه 🤍🧡🤍 پولى به دستتون ميرسه بابت خرید یک وسیله ی نقلیه که ممکنه خودتون و یا یکی از اعضای خانواده كه تصمیم به خرید داريد و احتمالاً با کمبود بودجه مواجه هستید. یک پیروزی در کاری که در حال انجامش هستید. یک خبر از موفقیتی که شخصی هم بهتون کمک میکنه. یک سفر احتمالا هوایی داريد. بهبودی و سلامتی برای بیماری خودتون و یا یکی از اعضای خانوادتون دیده میشه. شخصی در ظاهر دوست اطرافتون هست و دروغ های زیادی در مورد خودش به شما گفته که به یه نحوی جلب نظر کنه تا بتونه با فریب شما کاری را انجام بده که به ضررتونه، پس حواستونو جمع کنید. مسافرت در پیش دارید یک سفری که باعث آرامشتون خواهد شد. اگر شخصی یا عزیزی از پیشتون رفته به سمتتون باز خواهد گشت. توی روابط احساسیتون دیدار و بیرون رفتن دارید.
2053Loading...
31
ابان ماه 🤍🧡🤍 با شخصی یا در مورد موضوع و یا حرفه و یا زمینه ی کاری، مالی و شغلی و دادگاهی و قانونی و احساسی هر چیزی که رقابت و یا بهتون حسادت میشده برنده و پیروز میشوید. یه جور به هم ریختگی توی کار و یا روابط احساسیتون دیده میشه و انگار مدتهاست منتظر خبری در این زمینه هستید یا در مورد سرد بودن و یا فاصله ی احساسیتون که تا ۲ وعده ی زمانی خبر و یا اتفاق خوبی در این زمینه میفته. یه سفر در پیش دارید، سفری که ممکنه با پیشنهاد شخص احساسيتون صورت بگیره. تغییرات مثبتی در حال رخ دادنه چه از نظر مالی و چه احساسی. سعی کنید دست از لجبازی و غرور بردارید اینطوری به نفعتون نیست، در هر زمینه اى. توی خونواده مشکلاتی دیده میشه و ناراحتی که خیلی زود هم رفع خواهد شد. یک موفقیت در زمینه ی مالی دارید ولی سعی کنید پس انداز کردن رو فراموش نکنید. توی روابط احساسیتون اگر بینتون دلخوری هست برطرف میشه و بزودى باهم ديدار داريد.
1922Loading...
32
مهر ماه🤍🧡🤍 با کسی قهر هستین که تا ۱ نزدیک اشتی و صحبت دارید ، باید مراقب باشید تا از جایی که انتظارشو ندارید ضربه نخورید، دشمن پنهانی در نقاب دوست اطرافتونه که ممکنه با دروغ و فریب باعث آبروریزیتون بشه این دشمن شما شخصيه که بهتون حسادت میکنه ، طلسم و جادو براتون دیده میشه که گره هایی تو زندگیتون ایجاد کرده . مراقب سلامتیتون باشید و از هر چیزی که دارید بهش عادت میکنید دوری کنید . مشكلاتتون بزودى حل ميشه و راه ماليتون باز ميشه. همین تیر ماه براتون ماه خوبیه. توی روابط احساسیتون کمتر لجبازی داشته باشید بر خلاف ظاهرتون دل مهربونی دارید پس اينقدر شریک احساسیتونو اذيت نكنين، بزودی باهم بیرون میرید و فاصله های بینتون کمتر میشه.
1913Loading...
33
شهریور ماه 🤍🧡🤍 پول بزرگی تا ۴ وعده ی دیگه به دستتون میرسه ، دریافت هدیه از طرف کسی که دوستتون داره و نسبت به شما تعصب و غيرت داره، بهتون فكر ميكنه و نگرانتونه. دورهمى و ديدار با دوستان دوران تحصيل و تجديد خاطرات با دوستان قديمى داريد. اگر با کسی قهر هستید و یا با کیس احساسیتون قهرید و یا از كنارتون رفته بازگشت و آشتی براتون دیده میشه تا ۷ وعده ديگه. رفتن به یه جای خوش آب و هوا بهتون آرامش میده. توی روابط احساسیتون خیلی به شخص مورد علاقتون فکر میکنید ولی مراقب باشيد بهش گير نديد و باهاش بحث نكنيد، شريك عاطفيتون دوستتون داره.
2013Loading...
34
مرداد ماه 🤍🧡🤍 تو فکر خرید ملک یا سرمایه گذاری هستید که شرایط براتون فراهم میشه ، خیلی تو چشم و نظر هستین ،صدقه کنار بزارین ، یک جشن و میهمانی در پیش دارید که اونجا دوستان و آشنایانی رو ملاقات میکنید. این جشن ممکنه برای مجردین جشن و نامزدی خودشون هم باشه. جشن و نامزدی، تولد، ازدواج و یا خوشحالی که مربوط به سلامتی بیماری هست. نذر و نیازی کردید که هنوز برآورده نشده ولی به زودی نشانه های خوبی رو از حل موضوع پیش اومده دارید. توی روابط احساسیتون کمی سردی و دلتنگی توی رابطه ی احساسیتون دیده میشه ولی به هم فکر می کنید.
1822Loading...
35
تیر ماه 🤍🧡🤍 از طرف شخص عاطفیتون خبر مهم و خوبی دریافت میکنید ، افرادی که تنها هستن پيشنهاد دوستى از طرف شخص دی ماهى ديده ميشه. خرید وسیله ی نقلیه و يا امكان خريد خانه براتون ديده ميشه. جابجایی محل کار و یا منزل كه براتون عاليه دیده میشه. سفر که ممکنه برای انجام کاری باشه بهتون داده میشه. کارهاتون به کمک شخصی حل میشه و روی روال میفته. شخصی که دوسش دارید کمی به شما شك داره ولی خوش قلب و خوش نیته. توی روابط احساسیتون عشقتون دوستتون داره و بهتون فکر میکنه و به فكر ازدواج با شماست ولى فعلاً خودش بنا به دلايل كارى بلاتكليفه.
1923Loading...
36
خرداد ماه 🤍🧡🤍 خواسته هاتون بزودى يكى يكى برآورده ميشه. دورهمى و مهمانى دعوت ميشيد كه بهتون خوش ميگذره. اگر بیماری و یا کسالتی خودتون و يا يكى از اعضاى خانوادتون دارید بهبودی و سلامتی براتون دیده میشه. شما مقاوم و قوی هستید و ميتونيد مشكلات خودتون و اطرافيانتون رو حل كنيد. آرزوهاتون و خواسته هاتون تا مرداد ماه برآورده میشه. بزودی وارد یک رابطه ی عشقی جدید و عالی میشید كه ممكنه به ازدواج ختم بشه. شانس بهتون رو میاره و درهای رحمت خدا به روتون باز میشه. اگر نذری کردید بهتره ادا کنید. آینده ی روشنی پیش روتونه و راه موفقيت و پيشرفت براتون باز ميشه. رسیدن به وصال یار براتون دیده میشه. توی روابط احساسیتون دیدار دارید و از این دیدار احساس آرامش و انرژی پیدا
1992Loading...
37
اردیبهشت ماه 🤍🧡🤍 برای کاری که انجام میدید پولی دریافت میکنید که میتونه حق الزحمه و یا پاداش باشه. توی محیط کار رقیبی که میتونه یه جورایی مانع و یا مشکل براتون درست کنه دیده میشه. از موضوعی ناراحت هستید و تو خودتون هستید فکرتون مشغوله. در حال تلاش برای انجام کاری و یا موقعیت و حرفه ای هستید. از طرف شخصی دارید آزمایش میشید شخصی که حواسش بهتون هست كه ميتونه شريك عاطفيتون باشه. اگر در شغلی کار میکنید استخدامی براتون دیده میشه بخصوص تو کاری که مهارت دارید. تجارت و پیشرفت کاری براتون دیده میشه. توی روابط احساسیتون دلتنگی برای عشقتون دیده میشه ولى دوست داشتنتون دو طرفست.
1882Loading...
38
فروردین ماه 🤍🧡🤍 شما به طور معجزه آسایی مشکلاتتونو کنترل میکنید و اونارو با تلاشتون حل میکنید. عشق و محبت شما باعث جذاب تر شدن شما میشه و خواهان بیشتری پیدا می کنید. با مشکلات سازش میکنید و با صبر و ارادتون موانع رو از جلوی راهتون بر میدارید. کمتر خودتونو خسته کنید و کمی بیشتر به جسمتون استراحت بدید. شهریورماه ماهه خیلی خوبی برای شماست. موفقیت بزرگی در زمینه ی کاری، مالی، زندگی، احساسی و ازدواج در انتظارتونه. توی روابط احساسیتون بحث و دلخوری دیده میشه، اگر با عجله قضاوت نکنید مشکلاتتون کمتر میشه و رابطتون بهتر و گرمتر ميشه.
2083Loading...
39
از چهار چیز هیچوقت خجالت نکش…! ▫️لباس قدیمی ▫️دوست فقیر ▫️پدر و مادر پیر ▫️زندگی ساده‌ عصر آدینه شما بخیر
2294Loading...
40
بازم تابستون اومد .. ‌‌
2250Loading...
🍃درس امشب بزرگترین هدیه ای که می تونیم به دنیا بدیم اینه که شبیه افرادی نباشیم که به ما صدمه می زنن.
Показать все...
حکایت ادمای توخالی از زبون غنی کشمیری⁩: شَرفِ ذات به تقلید نگردد حاصل ‏گاو و خر را نکند خوردن گندم آدم ☘
Показать все...
چقدر قشنگه نجیب موندن تو این دنیای نانجیب
Показать все...
👍 4💯 1
زندگے را زیباتر ڪنیم گاهے با ندیدن گاهے با نشنیدن و گاهے با نگفتن زندگے فقط مال ما نیست بہ همہ تعلق دارد پس زندگے را براے همہ زیبا ڪنیم با محبـت ، با لبخنــد
Показать все...
👍 2
کسی که در روزهای سختمان با مهربانی قلبمان را لمس کند، ما را گرفتارِ خود می‌کند... ♥️💚
Показать все...
👍 2
از زدنِ دکمه ها نترس، مخصوصا دکمه آدما... ♥️💚
Показать все...
👍 3
sticker.webp0.60 KB
فال صوتی روز یکشنبه ۳ تیر تک نیت شغلی💐 ☯ @mahgol8
Показать все...
2.53 MB
فال صوتی روز یکشنبه ۳ تیر تک نیت احساسی فصلی💐 ☯ @mahgol8
Показать все...
3.38 MB
👍 1
00:49
Видео недоступноПоказать в Telegram
روزتون خوش
Показать все...
30.44 MB
👍 2
Войдите и получите доступ к детальной информации

Мы откроем вам доступ после авторизации. Мы обещаем, это быстро!