cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

💜بهشت رمان💜

گپ درخواستمون https://t.me/beheshteromann ★☆★☆★☆★☆★☆ برای تبادل به پی وی زیر مراجعه کنید @Asal171294 ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ 🥀@Beheshteromman🥀 ღ ‌‌‌‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉

Больше
Рекламные посты
1 394
Подписчики
-324 часа
+367 дней
+5930 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

AnimatedSticker.tgs0.26 KB
#عمو_مونتاگ نویسنده: #کریس_پرستلی ژانر: #عاشقانه #دارای_محدودیت_سنی  #ترسناک خلاصه: عمو مونتایگ در خانه ای بزرگ تنها زندگی می کند ، اما دیدارهای منظم برادرزاده اش، ادوارد، به وی این فرصت را می دهد تا ترسناک ترین داستان هایی را که می داند برای او بازگو کند. با گسترش هر داستان، مشخص می شود که چیزی شوم در این رمان وجود دارد. الگویی از زندگی های جوان به بیراهه کشیده شده به وحشتناک ترین روش های ممکن پدیدار می شود. اشباحی رعب آور محیط سرد و تاریک خانه را در بر میگیرند. ادوارد جوان شروع به تعجب می کند که عمو مونتایگ چگونه این داستان های شنیع را می داند و در نهایت متوجه می شود که زندگی عموی مرموزش جنبه تاریک تری هم دارد. این اثر داستانی هوشمندانه نوشته شده توسط کریس پریستلی کاملا مخاطب را با خود همراه میکند. ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
عمو مونتاگ.pdf11.13 MB
👍 1
رمان #بیراهه نویسنده: #لیلی_تکمیلی ژانر #عاشقانه خلاصه: هوای گرم و شرجی بندرگاه نفس را تنگ میکرد و بر پوست های آفتاب سوخته و عریان آدمیان داغ مینشاند. صیادان در گروه های چندنفری سوار بر بلم دل خلیج را شکافته و تورهای خود را به درون آب می افکندند. پسر جوان خسته و ناامید بر شنهای ساحل نشسته و زانوانش را بغل گرفته و به رقص قایق ها در تلاطم امواج مینگریست. ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
بیراهه.pdf4.88 MB
👍 1
رمان #بهار_زندگی_من نویسنده : #مهری_هاشمی ژانر : #عاشقانه خلاصه : رمان در مورد کیانوش ۳۲ سالست که به اجبار پدرش وقتی ۷ سالش بوده همراه برادر بزرگش به ایتالیا فرستاده میشه حالا بعداز ۲۵ سال برگشته ایران تا مدت کوتاهی رو کنار مادرش باشه تمام عمرش از پدرش فراری بوده غافل از اینکه پدرش بازم باعث آزارش میشه سرنوشتی که براش رقم میخوره اونو از همه برنامه هاش دور میکنه بهار دختر قصه مون ناخواسته پاش به مشکلات کیا باز میشه و علارقم لجبازی زیادشون سرنوشتشون بهم گره میخوره ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
بهار زندگی من.pdf8.88 MB
👍 1🔥 1
sticker.webp0.31 KB
#لیست نویسنده: #سروناز_روحی ژانر: #فول_معمایی #جنایی #مافیایی خلاصه: ضُحا زَهرابی ، دختری جوان و زیباست که پس از ده سال به ایران برمی گردد ، به بهانه ی اینکه پدرش کمال زهرابی در بستر بیماری است و در واپسین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش است. به محض ورود ضحا به ایران ، رازی برملا می شود و او تلاش میکند تا متوجه اسرار عمارت زهرابی ها شود . هیچ کس از بازگشت ضحا راضی نیست و درست زمانی که میخواهد وطن را ترک کند و به زندگی سابقش برگردد ، ناگزیر به ماندن می شود . با ورود مردی مرموز و غیر قابل نفوذ، همه چیز به نحو دیگری پیش می رود ، ضحا برای مسیری که در آن قرار میگیرد آمادگی ندارد! ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
لیست.pdf8.40 MB
👍 1
رمان: #زندانی نویسنده: #فریدا_مک_فادن ژانر: #جنایی #معمایی #روانشناسی #مهیج خلاصه: سه قانون وجود دارد که بروک سالیوان به عنوان یک پرستار جدید در یک زندان مردانه با حداکثر امنیت باید رعایت کند: 1) با همه زندانیان محترمانه رفتار کنید. 2) هرگز اطلاعات شخصی را فاش نکنید. 3) هرگز با زندانیان خیلی دوست نشوید. اما هیچ یک از کارکنان زندان نمی دانند که بروک قبلا قوانین را زیر پا گذاشته است. هیچ کس از ارتباط صمیمی او با شین نلسون، یکی از بدنام ترین و خطرناک ترین زندانیان ندامتگاه اطلاعی ندارد. و مطمئنا نمی‌دانند که شین معشوقه دبیرستانی بروک بوده است - ستاره‌ای که اکنون بقیه عمر خود را به خاطر یک سری قتل‌های وحشتناک در زندان می‌گذراند. یا اینکه شهادت بروک چیزی بود که او را به آنجا رساند. اما شین می داند. و هرگز فراموش نخواهد کرد. ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
زندانی.pdf76.26 MB
👍 1
#حضرت_میر نویسنده : #آزیتا_خیری ژانر : #عاشقانه خلاصه: آتابِی، آیچین را نمی‌خواست. دل بسته بود به سارای، اما عشق سارای سراب بود؛ سرابی که ته‌اش قهر بود و تلخی و یک نزاع چهل‌ساله. جایی باید این کدورت کهنه تمام می‌شد، اما نشد! آن‌قدر کینه بافتند و آن‌قدر خشمگین بودند که عاقبتِ دخترک بینوا دفن شدن در گودالی میان دره‌ی گورستان بود! اما انگار یادشان رفته بود خدایی که پس ابرهای تیره‌ی آسمان نشسته او را هم می‌بیند! تن زخمی و مجروحش عاقبت به آرامش رسید؛ آن‌هم میان هیاهوی روزهای تب‌دار تهران، وقتی آبانش به دی و بهمن پنجاه و هفت گره می‌خورد! حضرت میر قصه‌ی آلما و بهرام است، قصه‌ی ایرج و جور کردن تکه‌های یک جورچین عجیب که معمایش از شب تولد ابراهیم بنا نهاده شد؛ خیلی پیش‌تر از آنکه او و آذر و بقیه در دارالایتام مظفری دور هم‌ جمع شوند. حضرت میر قصه‌ی کسانی‌ست که فارغ از عقیده‌ی درست یا غلط‌شان جزئی از جامعه‌ی ما هستند و انکارشان آنهارا از تاریخ ایران حذف نمی‌کند
Показать все...
حضرت میر.pdf16.83 MB
👍 1
sticker.webp0.30 KB
رمان:#حرکت_اول نویسنده:#sahar_hasanpor ژانـر:#هیجانی #پلیسی #عاشقانه خلاصه: سرگرد شاهد ارجمند پلیس جدی و بیخیالی است که توسط مافوقش وارد پرونده مبهم و پیچیده ای میشود و دل نازنین را میبرد و اما نازنین... ❉✮┄┅┄┅┄ ✿★✿ ┄┅┄┅┄✮❉ ღ🥀@Beheshteromman🥀ღ ‌❉✮┄┅┄┅┄✿ٜٜ★✿ٜٜ┄┅┄┅┄✮❉
Показать все...
حرکت اول.pdf1.70 MB
👍 1