Part1music

#دیالوگ_نابی من جاهای زیادی رو برای رفتن بلدم... مشکل اینه که جایی رو برای موندن ندارم!

‏من نمیخام چیزی درست بشه یا یچیزیو درست کنم؛ من همه‌ی ساختار هارو به خرابه تبدیل میکنم فقط و لذت میبرم!!!))

‏یه جا نوشته بود: من این قضیه بی معرفتی رو نمی فهمم. اگه من ازت بی‌خبر بودم ینی توام ازم بی‌خبر بودی، پس بی حسابیم.

‏چه فایده داره تمام راه رو ببندیم تا کسی که می خوایمش ما رو ترک نکنه؟ همه راه ها باید باز باشه و اون موندن رو انتخاب کنه.

"تو محوطه ی هنرهای زیبا نشسته بودم ، لیوان قهوه دستم بود و باد لاجون اول پاییز میوزید ، این آهنگ با صدای خیلی کم شنیده میشد یاد تو افتادم 😇" ما ی همچین رفیقای خفنی داریم

آدما یه وقتایی دلتو میشکنن، یه وقتایی همه‌ی باوراتو خراب میکنن. اولیه شاید یکم خاک بشینه روش بشه بعدش یه کاریش کرد. ولی دومی رو هیچکاری نمیشه کرد. هیچوقت باورای کسیو خراب نکنید. شاید بعدش دیگه هیچوقت نتونه هیچکسو باور کنه

﮼کاش‌جای‌دورو‌یی‌آدم‌بودنُ‌بلد‌بودید!

خوش است غمگین بودن و چیزی نگفتن.

فارغان را چه خبر از دل بی حوصله ام ...