cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

«هـــفـــت خــــــــط»

Рекламные посты
6 885
Подписчики
-424 часа
-387 дней
-18430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Repost from N/a
به مناسبت تولد ادمین به مدت ۱ ساعت  ورود به کانال VIP ( ارز دیجیتال) رایگانه❤️👇 ⏺ @DARAMAD_VIP
Показать все...
Repost from N/a
Показать все...
🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat 🔷همین الان پیام بده👇¹⁹🦋 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Показать все...
رژیـــم نگـیـریـد 😳🤨🤫 اگر چاق هستید و بیشتر اضافه وزنتون شکم و پهلوهاتون جمع شده، رژیم غذایی روش مناسبی نیست 😟 رژیم سوخت ساز بدنتون پایین میاره و باعث میشه اضافه وزن بیشتری برگرده وارد کانال زیر بشید تا راه درمان بیش از 8000نفر که به سادگی لاغر شدن رو ببینید👌👌 برای درمان چاقی و لاغری روی لینک زیر کلیک کنید👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEL52BBBflt3RlDJsQ خیلی زود پاک میشه یکبار برای همیشه لاغر شو. ولاغر بمان با تیم حرفه ای شوک لاغری 👆👆👆💐💐
Показать все...
بِگذَر و بُگذار که بِگذَرَد 🙃
Показать все...
❌حشرات و حیوانات موذی خطرناک📣 📣اختراعی شگفت انگیز📣 ✅با کمترین هزینه از شر هر نوع حشره و حیوان موذی (سوسک،ساس،موش و...)راحت شوید ⭕️ضمانت کارایی ⭕️بدون خطرات سمپاشی✨ ⭕️بدون هیچ گونه خطر برای انسان و حیوانات خانگی🌱🍀2¹⁹ برای مشاوره رایگان ودریافت هدیه ویژه🎁 برای سه نفر اول  وشرکت در قرعه کشی  عدد ۷ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید.
Показать все...
سینه هام بعدبارداری شل شده بود شوهرم ازفرم شون راضی نبود 😞اما..اینجا رو تصادفی پیدا کردم👇👇 اینجا کلی روش واسه گرد و قلمبه کردن سینه و #سفید و #بلوری کردن نقاط حساس بانوان گذاشته 😍😍💃 حجم دهنده وفرم دهنده سینه💋 حجم دهنده وفرم دهنده باسن💋 حجم دهنده وگونه گذارصورت💋 کرم و صابون ضد جوش ولک💋 تنگ کننده وسفیدکننده بکینی💋 https://t.me/+_90slUwe-cIxMDE0 https://t.me/+_90slUwe-cIxMDE0 میخای زیبابشی یه سربزن 👆👆👆
Показать все...
🦋🦋شیطان مونث🦋🦋 صبح، صدای کشیده شدن پرده و تق تق پاشنه ی کفش ، منو از خواب راحتی که کمتر تجربه اش کرده بودم بیدار کرد! هنوزم فکر میکردم تو آغوش ارسلانم اما اینطور نبود...من لخت و بدون لباس لای یه پتوی گرم و نرم روی تخت لطیف دراز کشیده بودم...بدون وجود ارسلان ! موهایی که روی صورتم پراکنده شده بودنو کنار زدم و پلکهای خوابالودم رو باز کردم.بدون اینکه کش و قوسی به بدنم بدم و بیدار بودنمو اعلام کنم چشم چرخوندم و اتاق رو از نظر گذروندم.فوزیه همه جای اتاق میچرخید و شخصا قسمتهای نامنظم اتاق رو مرتب میکرد. میز صبحانه هم که مثل همیشه آماده و حاضر بود!  دلم نمیخواست تا اون اینجاست از روی تخت بلند بشم...اصلا ای کاش میشد مثل سابق شیرین این قبیل کارهارو انجام بده....تو این زندونی که ارسلان برام ساخته بود یه جورایی فقط با شیرین تونسته بودم ارتباط برقرار کنم...و البته شفیعی که خیلی کم میدیدمش...! پتو رو تا روی دهنم بالا کشیدم.باید با ارسلان در این مورد حرف میزدم...باید ازش میخواستم تا دوباره شیرین کارارو انجام بده...و مسئله ی مهمتر در قفل شده ی اتاق بود...اون باید بفهمه نباید منو تا همیشه اینجا زندانی کنه!  غلتی خوردم و روی قسمت دیگه از تخت که بخاطر جای خالی ارسلان سرد بود دراز کشیدم. فوزیه درحالی که دستهاش رو از جلو روی هم گذاشته بود و مثل یه رباط قدم برمیداشت اومد سمت تخت وگفت: -بلند شو دختر! میدونم بیداری! آقا اصلا از زیر خوابای خواب آلود خوشش نمیاد! گرچه تصمیم گرفته بودم خودمو به خواب بزنم تا با این زن سرسخت و بد هم کلام یا حتی چشم تو چشم نشم اما شنیدن کلمه ی زیرخواب اونقدر واسم سنگین بود که یک ثانیه هم نتونستم نسبت بهش بی تفاوت باشم...پتو رو با عصبانیت از روی تنم کنار زدم تا بتونم نیم خیز بشمو بعد بهش توپیدم: -من زیرخواب آقات نیستم...اگه خودتو به خریت نزده باشی یا دست کم یکم عقل داشته باشی حتما باید تاحالا متوجه شده باشی که اون آاااقات منو به زور اینجا نگه داشته....هیچ....زیرخوابی...به زور جایی نمیمونه.... لبخندی زد که بدتر عصبیم کرد و بعد نگاهشو رو تن لختم آهسته و با تامل حرکت داد تا بهم بفهمونه تو چه شرایطی هستم....رد نگاهشو دنبال کردم و رسیدم به تنی که لخت بود...لخت مادرزاد...دستپاچه و هول تو خودم جمع شدم! سرم رو خاروندم و به این فکر کردم که تا اونجایی که در خاطرم هست لباس زیر تنم بود....! پوزخند معنی دار فوزیه کلافه و خشمگینم کرد.نامحسوس چنگ زدم به پتو و تا روی سینه های آویزونم بالا آوردمش...! فوزیه چرخید و پشت به من سمت در رفت و گفت: -آقا گفتن درو باز بزارم...گفت میتونی بری تو حیاط... نیشم تا بناگوش وا شد...که دوباره فوزیه گفت: -ولی....گفتن حق صحبت با هیچکس رو نداری....هیچکس...ملتفت شدی یا با بستن در ملتفتت کنم!؟ دستامو مشت کردم.چقدر دلم میخواست چند مشت درست و حسابس حواله ی اون صورت بی روحش کنم..اصلا من به زن بودن این بشر شک داشتم....حسی بهم میگفت دو جنسه است...آخه همه چیزش مردونه بود...از هیکلش گرفته تا صداش...فقط یه جفت سینه ی ناقابل داشت که .....! نگاه های خیره ام به خودش رو که دید بازم پورخند زد و بعد از اتاق بیرون رفت! به محض اینکه تنها شدم خم شدم و اطراف تخت به دنبال لباس زیرهام گشتم. پوفی کردمو گفتم: -ای ارسلان نامرد! وقتی من خواب بودم لباسارو از تنم درآورد! دارم برات! از تخت پایین اومدم و بعد از پوشیدن دوباره ی لباسها رفتم سمت سرویس بهداشتی و سرو صورتم روش شستم! قشنگترین قسمت "امروز" مسلما دری بود که دیگه قرار نبود قفل بمونه! و حیاطی که من بازم میتونستم توش قدم بزنم! هول هولی و باعجله صبحانه ام رو خوردم و بعد یه شال سرم انداختمو با عجله از اتاق بیرون رفتم...عجله ام به این خاطر بود که هر آن حس میکردم ارسلان پشیمون میشه و از فوزیه میخواد درو ببنده و من دوباره زندانی بشم.... شده بودم یه پرنده..یه پرنده که داره توی خونه پرواز میکنه.... به در هال که رسیدم با یوسف چشم تو چشم شدم.اولش متعجب نگام کرد بعد گفت: -بازم در رفتی!؟؟؟ باو تو دیگه کی هستی! تند تند سرمو تکون دادمو گفتم: -نه نه! خودش در رو باز گذاشت... اخم کرد و با اون هیبتش مقابلم ایستاد و گفت: -نوووچ! باور ندارم ولد چموش آقا ! باس باهاشون تماس بگیرم... گوشیش رو بیرون کشید و خواست شماره ی ارسلان رو بگیره که اژدر خان در حینی که روزنامه ی توی دستش رو تا میزد از اتاق بیرون اومد و گفت: -بزار شانار خانم بره بیرون یوسف! با احترام رفتار کن!
Показать все...
🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇18👇o👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Показать все...
من تینام!🔥 دختری که برادرش به ناحق توسط یه گردن کلفت افتاد زندان و نتونستیم ثابتش کنیم.. براش حکم اومده بود و قرار بود اعدام بشه از هرکسی و هرجایی که کمک می‌خواستم با شنیدن اسم طلبکارم فراری می‌شدن! تا این‌که اون اومد.. وکیل از فرنگ برگشته ای که تاحالا هیچ‌کدوم از پرونده هاش رو شکست نخورده بود!🔥 قبول کرد کمکم کنه تا برادرم تبرعه بشه اما شرطی گذاشت که....💦🔞 https://t.me/+HY51uuMMmPBlYmZk #تریسام #محارم 🔥💦
Показать все...