274
Подписчики
Нет данных24 часа
-67 дней
+730 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
🄱🄰🅉🄼🄴🄼🄾🅄🅂🄸🄶🄷🄸
«پرتو محبت»
خواننده: غلامحسین بنان
آهنگ: نصرالله زرینپنجه
شعر: ابوالقاسم حالت
دستگاه/آواز: دشتی
دیدم گیاهی در چمن
نازک دل و نازک بدن
در سایهی بیدی کهن
محزون شده سیمای او
غمگین رخ زیبای او
چون سایه بوده جای او
پژمرده چون برگ خزان
زیرا که نور از آسمان
بر او نتابد یک زمان
مِهری نتابد بر سرش
نوری نمیبیند بَرش
تا جان دمد بر پیکرش
تو همچو نور مهری من همچو آن گیاهم
افسردهام که محروم زان پرتو نگاهم
این زردی و نزاری باشد کنون گواهم
زیبایی و جوانی در پرتو تو خواهم
بی آن جمال تابان بیتاب و ناتوانم
کرده غم تو پیرم با آن که من جوانم
دور از فروغ رویت باشد سیه جمالم
از پرتو محبت ده روشنی به جانم
مگذار از این فزونتر در تیرگی بمانم
✧ کانال بزم موســیقی ✧
پرتو محبت_بنان.mp36.11 MB
همنوازی
پیانو: سامان احتشامی
تنبک: سیامک بنایی
🌹
@BaghArghavan
2_5224301831198343178.mp34.92 MB
.
کتابش رو بستم. جامدادی رو که چند دقیقه پیش از شدتِ عصبانیت پرت کرده بودم برداشتم. مداد هاش رو یکی یکی گذاشتم سر جاش. کنارش نشستم، بغلش کردم. بوسیدمش. سرش رو بوسیدم، موهای عرق کردهاش رو، پیشونیش رو، گونه ی بر افروختهاش رو. گفتم نمیخوام هیچی بشی. نمیخوام دکتر و مهندس و خلبان بشی. میخوام یاد بگیری مهربون باشی .نمیخوام خوشنویسی یا چند تا زبون یاد بگیری. میخوام تا وقت داری کودکی کنی. شاد باش و سر زنده . قوی باش حتی اگر ضعیفترین شاگردِ کلاس باشی. پشتِ همون میز آخر هم میشه از زندگی لذت برد. بهش گفتم تو بده بستون درس و امتحان و نمره هر چی تونستی یاد بگیر ولی حواست باشه از دنیای قشنگِ خودت چیزی مایه نگذاری.
کنارِ هم نشستیم ، پاپکورن خوردیم و فیلم دیدیم و من تمام مدتِ به خودم و به یک زندگی فکر میکردم که آنقدر جدی گرفته بودم. زندگی که برای من مثل یک مسابقه بود و من در رویای مدالهایش تمام روز هاش رو دویده بودم. هیچکس حتی برای لحظهای مرا متوقف نکرده بود. هیچکس نگفته بود لحظهای بایستم و کودکی کنم. هیچکس نگفته بود زرنگترین شاگردان، خوشبختترینها نیستند. گفتنش از باورش هم سخت تره اما من حتی نمیدونستم دنیای من هم میتونسته قشنگ باشد.... چطور باید بزرگ میشدم وقتی کودک نبودم؟؟ ... وقتی هیچکسی نبودم ؟؟؟ .
در خانه ی ما عشق کجا ضیافت داشت ....!!
.
.
کتابش رو بستم. جامدادی رو که چند دقیقه پیش از شدتِ عصبانیت پرت کرده بودم برداشتم. مداد هاش رو یکی یکی گذاشتم سر جاش. کنارش نشستم، بغلش کردم. بوسیدمش. سرش رو بوسیدم، موهای عرق کردهاش رو، پیشونیش رو، گونه ی بر افروختهاش رو. گفتم نمیخوام هیچی بشی. نمیخوام دکتر و مهندس و خلبان بشی. میخوام یاد بگیری مهربون باشی .نمیخوام خوشنویسی یا چند تا زبون یاد بگیری. میخوام تا وقت داری کودکی کنی. شاد باش و سر زنده . قوی باش حتی اگر ضعیفترین شاگردِ کلاس باشی. پشتِ همون میز آخر هم میشه از زندگی لذت برد. بهش گفتم تو بده بستون درس و امتحان و نمره هر چی تونستی یاد بگیر ولی حواست باشه از دنیای قشنگِ خودت چیزی مایه نگذاری.
کنارِ هم نشستیم ، پاپکورن خوردیم و فیلم دیدیم و من تمام مدتِ به خودم و به یک زندگی فکر میکردم که آنقدر جدی گرفته بودم. زندگی که برای من مثل یک مسابقه بود و من در رویای مدالهایش تمام روز هاش رو دویده بودم. هیچکس حتی برای لحظهای مرا متوقف نکرده بود. هیچکس نگفته بود لحظهای بایستم و کودکی کنم. هیچکس نگفته بود زرنگترین شاگردان، خوشبختترینها نیستند. گفتنش از باورش هم سخت تره اما من حتی نمیدونستم دنیای من هم میتونسته قشنگ باشد.... چطور باید بزرگ میشدم وقتی کودک نبودم؟؟ ... وقتی هیچکسی نبودم ؟؟؟ .
در خانه ی ما عشق کجا ضیافت داشت ....!!
.
حالا که یاد خاطرات دور افتادیم یادی هم از جمعه های شاد خونه مادر بزرگ بکنیم
بیاد عشق های کودکانه ای که داشتیم......
یاد همه آنچه داشتیم سبز ،،،!! و یاد و خاطره شون گرامی و عزیز
.
"دیدار" ..
پیانوی بسیار آرامش بخش و عاشقانه ..اثری از استاد ناصر چشم آذر از آلبوم منحصربفرد و معروف او بنام"باران عشق"
ناصر چشم آذر از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران بود. یادش گرامی ..
لذت ببرید
#با_هم_بشنویم
#زن_زندگی_آزادی 🕊
🎼 @music_lights
4_723784306719198154.mp37.76 MB