[ سالیز ]

اگر اومدین که بوس اگر نیومدین هم بازم بوس که این همه مدت با سالیز بودین در کل که بوس

محتوای خاصی که ندارم ولی از این به بعد دیگه سالیز محرم حرفام نیست دلم صاف نیست باهاش نمیتونم حرفامو بزنم از این به بعد اینجام https://t.me/+xsjT4c8HRkxhYWI0

کم کم برگردیم دیگه

اینقدری که این چند روز استرس دارم موقع کنکور که هیچ، تو کل زندگیم نداشتم دیشب از شدت استرس لرز گرفته بودم ولی با وجود همش میدونم استرسِ بد نیست، استرس و هیجان شروعه سخته ولی مفیده فردا همین موقع راحت میشم و میگم تونستی اگرم نشه دوباره بعدا امتحانش میکنم، بالاخره میشه

فکر نکن هر ادمی که بهت اهمییت میده، برات ارزش قائل میشه، برات تلاش میکنه، خوشحالت میکنه و دوست داره یا هر قدمی که برات برمیداره وظیفشه، نه. فکر نکن همیشه همینطور میمونه بستگی به تو داره چون هرکسی تا یه حدی میتونه باشه،تا یه حدی تحمل میکنه، بقیش برمیگرده به خودت

چندین روز شده که در حد ۵ دقیقه میرم اینستا، خیلی از چنلامو چک نمیکنم، با خیلی از دوستام چند وقتی هست حرف نزدم تو لاک خودمم و دلم تنهایی میخواست، این تنهایی با اون تنهایی فرق داره، این حسی بدی نداره که هیچ، تازه حس خوبم داره ادم خودشه و خودش، با خودم حرف میزنم،واسه پیشرفتم تلاش میکنم، طرز فکر و رفتارمو گذاشتم زیر ذره‌بین با خودم به صلح رسیدم، ذهنمو اروم تر کردم هنوز خیلی کار دارما ولی فرایند جالبیه کی مهمتر از خودت؟ مهمتر از روانت؟ مهمتر از ارامشت؟ مهمتر از آیندت؟

هنوز نفهمیدم این خصلت زندگی که همیشه جریان داره جز دستای خوب‌هاست یا بدها چون تو چه خوب باشی یا هرچقدرم حالت بد باشه بازم زندگی راه خودشو میره صبر نمیکنه ببینه تو جا موندی یا نه

معلومه تازه اومدی

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ بافتنی ها چه خوشگلن 🥺🥺🥺

چه ربطی داره اخه؟