راى مست(فرزانه صدهزارى)

نفس به نفس.

«دلم می‌خواهد تو تمام آن‌چه را که من احساس می‌کنم و نمی‌گویم بفهمی.»

- ژرژ گوتیه"

اتفاق‌هایی که بعد از افتادنشون شکستم، اشک ریختم و زخمش روی روح و روانم موند رو همیشه مثل یک داستان طنز برای بقیه تعریف کردم و خندوندمشون

اونایی که براشون وقت میذارم کاش میفهمیدن چقدر برای وقت گذروندن با اونا برنامه‌هام‌ رو جابه‌جا میکنم، چقدر جا دعوت میشم و نمیرم چقدر جا باید برم و حوصلش رو ندارم

ما هیچ‌وقت نمی‌تونیم برای همه نسخه‌ی یک مدل بپیشیم وقتی میخوام یک نفر رو راهنمایی یا نصیحت کنم خودم رو میذارم جای طرف چون آدم‌ها باهم خیلی فرق دارم من چیزی از تو شرایطت موقعیتت روحیاتت و حال و هوات نمیدونم ولی اگر من توی اون موقعیت بودم کوتاه نمیومدم،. تحمل نمیکردم، صبر نمیکردم، هیچ‌کس حق این رو نداره روی من دست بلند کنه حالا تو اگر فکر میکنی مجبور به ادامه و تحملی حداقل تا زمانی که واقعی و درست ابراز پشیمونی و طلب بخشش نکرده ازش فاصله بگیر

پیام جدید برات اومده: کتکم زد جلو خونوادش...بخاطر دوستاش...میدونم عصبی بود...خیلی خرم...دلم تنگشه...سرکاره...و بابای بچم... چی کارکنم چاره کرد چیه:)

پیام جدید برات اومده: سلام فرزانه جان من دانشجوم و قصد خرید کتاب ندارم اگر خودت یا کسی خواست من شماره دانشجویی و کدم و بدم بهش سقف ۷۰۰ ک ۴۲۰ خودت میدی ، ۲۸۰ هم اونا من ۱۰۰ می‌فروشم هرکی خواست